صفحات

۱۳۹۴ خرداد ۱۴, پنجشنبه

حضور لمپن های حکومتی در فوتبال

وزیر ورزش در سخنرانی های اخیرش حماقت و بی ادبی خود را به رخ پیشکسوتان فوتبال کشید. او در اظهارات نامی از کیروش نبرد ولی وی را متهم به لمپنیسم  و  تحقیر ملت ایران نمود. شاید اگر کشوری متمدن تر از ایران بود، همین اظهارات می تواند به دادگاهی شدن در تهمت زدن بدون مدرک بیانجامد و باید به کارلوس کیروش پرتغالی حق داد اگر از بی نظمی و لا ابالی گری دولت و فدراسیون فوتبال به فیفا شکایت کند.
کیروش چند ماه پیش بدلیل تحویل ندادن بازیکنان تیم امید می توانست یکطرفه قراردادش را فسخ و درخواست غرامت کند که دو هفته پیش این مشکل حل شد. اما چرا کارلوس کیروش بد است؟. چون از آقایان حرف شنوی ندارد. چون طوری قرارداد بسته است که جلوی فساد و دزدی آقایان گرفته شده است. کیروش به لمپن های دلال و مفت خور اجازه نداده است که بازیکنان ستاره را به خوردش دهند و بسیاری از از لمپن ها سرخورده و  تحقیر شدند!  بله کارلوس کیروش  بازیکنانی را بوسیله مشاورانش انتخاب کرده است که مورد نظر آقایان لمپن نیستند. فوتبال است دیگر، هر کس برای جلب نظر مردم سعی دارد کاری کند و بهره سیاسی ببرد.

اما لمپن واقعی کیست؟
لمپن مانند مردم عادی که ثمره کار و رنجشان به جیب طبقات بالا و مستبد میرود ، تن به کار و تولید نمیدهند و چون سر نترس و گردن کلفتی دارد، اغلب در چپاول مردم توسط اشراف و مستبدان شرکت کرده و سهم خود را هر چند ناچیز، میگیرد. مشاغلی که لمپن به آن روی می آورد به هیچ وجه جنبه تولیدی نداشته و گردنه گیری است. (حال این گردنه ممکن است میدان تره بار باشد و یا جای دیگر) رشوه و  باج خوری از علایق لمپنهای خوش لباس است.
در فقر و فساد دولتی و  افسردگی های اجتماعی، بیم از آینده و افزایش مخاطرات شغلی و تحصیلی لمپنیسم رشد کرده و افزایش می یابد و این امر نقطه آغاز خطری برای جامعه محسوب می شود. جالب است که ایران دقیقًا در وضعیت بحران لمپنیسم همه گیر  قرار دارد. لمپن ها همه جا در فیس بوک و اینستاگرام با ماشینهای میلیاردی ظاهر می شوند و همگی هم پولهایشان را محصول سالیان دراز کار و کوشش خود و یا پدر جان معرفی می نمایند! .
حال شما بگویید که این همه کار آفرین موفق که در ایران هستند پس کارخانه هایشان کو ؟!. با این تعداد خودروی لوکس لا اقل ۵۰۰۰ کارخانه در سال باید افتتاح شود و مشکل بیکاری حل می شد! براستی این لمپنها چگونه با کارگاه حلب روغن به ثروتی در حد صاحبان برندهای جهانی رسیده اند؟. غیر از این است که بجای کار آفرینی فقط دلالی کرده اند و با در شیشه کردن خون مردم ثروتمند شده اند؟.
پرسپولیس و استقلال ورشکسته
دو باشگاه ورشکسته و بی صاحب پرسپولیس و استقلال را به فروش گذاشته اند. البته این دو باشگاه ار نظر فیزیکی هیچ ندارند! نه زمین تمرین و نه ورزشگاه و نه املاکی! تنها دو نام است که توسط دولت به فروش گذاشته شده است. آن هم به مبلغ حدود  ۳۰۰ میلیارد تومان یعنی ۱۰۰ میلیون دلار! این در حالیست که همگی کارشناسان اقتصادی از ضرر دهی و بی بازده بودن این دو باشگاه سخن می گویند. اما در این بین مشاهده کردیم که دو لمپن وارد کارزار شدند تا پرسپولیس را تصاحب نمایند.
پرسشی که پیش می آید اینکه چرا از بنگاههای سالم اقتصادی و کارخانه های صنعتی فراوان در ایران کسی خریدار پرسپولیس نیست و فقط دو مجرم  اقتصادی معلوم الحال در تلاشند که این ۱۰۰ میلیون دلار را پرداخت کرده و صاحب پرسپولیس شوند. علت را باید در اینجا جستجو کرد که فوتبال محل رد و بدل شدن پولهای هنگفت است و بهترین مکان برای پولشویی است. این دو لمپن کلاهبردار سعی دارند با تسخیر باشگاه پرسپولیس بر شهرت خود بیافزایند و  از پرسپولیس برای پاک کردن در آمد های ناپاک خود استفاده نمایند.
هدایتی پاسدار با بدهی و ثروت میلیارد دلاری
یک بیوگرافی خنده دار و مضحک از هدایتی موجود است که نکته روشنی را در بر ندارد. اما به هر حال پرونده او و جرائم اقتصادیش قطعی است. او با زرنگی شرکتهایی را خریداری می کرده است و با گرفتن وام بدون وثیقه مناسب، اقساط را نمی پرداخته و با این روش نزدیک به یک میلیارد دلار ثروت بدست آورده است. او با دلالی زمین و ارز توانسته است به این ثروت بیافزاید و البته آنرا در راه شهرت و فوتبال هزینه کرده است.میلیاردها تومان را در باشگاه استیل آذین ریخت و سپس میلیاردها در پرسپولیس هزینه کرد.
نکته جالب این که هدایتی ادعا می کند که خودش بدهکار نیست، بلکه شرکتهایش بدهکار هستند که بسیار ساده انگارانه است. او با دعوت از رسانه ها بارها به تبلیغات برای خود دست زده است و مثلاً با خبرنگاران به اوین رفته و تعداد زیادی از زندانیان بدهکار را آزاد نموده است. در لحظه اول این شاید جوانمردی و مروت بنظر بیاید ولی وقتی به تیم تبلیغاتی رسانه ها نگاه می کنی و وقتی می دانی که پولهای هدایتی همه غصبی و دزدی است، دیگر نمی توان او را تقدیر کرد. او دزدی مدرن  و لمپن است که خواسته ادای عیّاران و رابین هود را در آورد. چرا؟ بخاطر محبوبیّت!
حمیدرضا سیاسی
حمید رضا سیاسی دوست امیر خادم  در وزارت ورزش بود که یک شبه به پرسپولیس آمد. برج سازی که شهرت در فوتبال برای ترقیش وسوسه اش کرد ولی پرونده فساد مالیی که داشت  بالاخره به زندانش فرستاد و پس از چند ماه او  را با وثیقه آزاد کرده اند و جرمش “تصاحب مال غیر ” گفته شده است. شما این  جرم را می توانید به دزدی و یا غصب تعبیر نمایید. چگونه است که یک مجرم و دزد سرگردنه مانند سیاسی به ریاست پرسپولیس میرسد؟. رانت آشنایی با امیر رضا خادم کافیست که باعث شود حمید رضا سیاسی  یک شبه مشهور شود و ظاهراً به او  هم ساخته و او هم شهرت و پولشویی را هدف از خرید پرسپولیس  قرار خواهد داد که طبیعی است!
هدف این دو شخص که هر دو جرایم متعدد و میلیاردی دارند از خرید پرسپولیس چست؟. چه جایی بهتر از فوتبال برای پولشویی و شهرت؟. در فوتبال پولهای بزرگی جابجا می شود که راه را برای پاک کردن پولهای ناپاک باز می نماید. بله پرسپولیس سود دهی که ندارد و فقط بدرد رانت و پولشویی می خورد.
سخن پایانی
شکی نیست که جامعه فاسد و دولت فاسد فضا را برای رشد لمپنها و عوامفریبی ایشان ایجاد نموده است.ما همواره باید این افراد بظاهر محترم را بشناسیم و اجازه  هرگونه دخالت را در مسایل زندگی مان به ایشان ندهیم. لمپنها با حکومت دست در یک کاسه دارند و  درنهایت دسترنج طبقه زحمتکش را بالا می کشند. ایشان ظاهری فریبنده دارند و ممکن است صدقه و کمکی هم به فقرا بنمایند ولی این تنها عوام فریبی است. اینگونه است که افرادی که جایشان پشت میله های زندان است در حال خریدن پرسپولیس با پول غصبی هستند و در آن طرف جوانان ما برای ۴ میلیون تومان وام ازدواج باید ناموسشان را هم گرو بانک بگذارند!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر