متولد ۱۳۴۸.دومین فرزند خامنه ای.علاقه شخصی او غیر
از سیاست و اقتصاد به اسب سواری است.طوری که برای سوار شدن بر اسب مورد علاقه اش برای
زمان هایی که در وکیل آباد مشهد است، اسب او را با هواپیما ۳۳۰ به مشهد می برند. مجتبی فعال ترین فرزند
خامنه ای در امور سیاسی است. او سالهاست همان نقشی را بازی می کند که احمد خمینی برای
پدرش بازی می کرد. در جوانی به جبهه رفته است.و در همان جا با طائب (مسئول کودتای انتخاباتی
و مسئول شنود بیت رهبری …)آشنا شده است.همسر او دختر حداد عادل است.شیوه زن گرفتن در
خانواده خامنه ای این طور است که همسر خامنه ای چند دختر را برای پسرانش انتخاب می
کند و پسرها پس از تائید پدر و وزارت اطلاعات از بین آن ها دختری را انتخاب می کنند.این
انتخاب ملاحظات سیاسی بسیاری دارد. وصلت با فرزندان خامنه ای، نوعی مشارکت در قدرت
ایران است. به همین سبب ازدواج ناشی از عشق اولیه، تقریبا در خانواده خامنه ای منتفی
است.مجتبی مدتی با همسرش بر سر بچه دار نشدن دچار اختلاف بود و حتی علاقمند بود تا
زن دیگری را اختیار کند تا این که راه چاره معالجه در لندن تشخیص داده شد.
بچه یک میلیون پوندی:
مجتبی به همراه ۲۰ محافظ ،و همسرش به همراه سه ندیمه ، ومادر
همسرش به همراه دو ندیمه، دسته جمعی به لندن رفتند و مدت دو ماه، نیمی از هتل شرایتون
پارک لین لندن را اجاره کردند تا همسرش موفق شود برای او پسر بچه ای به نام باقر را
به دنیا بیاورد. بچه ای که هزینه سفر هواپیمای اختصاصی و هتل و هزینه درمان و خرج و
حقوق محافظین و ندیمه های مادر و مادر بزرگش حدود یک میلیون پوند هزینه داشته است.
زنان مسئولین که از موضوع خبر دارند وقتی درباره باقر (نوه خامنه ای) حرف می زنند از
او به عنوان بچه یک میلیون پوندی سخن می گویند.
رابطه مجتبی و حداد عادل( پدر زنش(
مجتبی خامنه ای داماد حداد عادل است. پس
حداد عادل موفق می شود به ریاست مجلس شورای اسلامی برسد. اما این روابط فامیلی، نه
تنها به قدرت سیاسی میدان می دهد که زمینه همکاری های مهم اقتصادی است.
در زمان آقای خاتمی ایرانسل به مناقصه گذاشته
شد. مجتبی خامنه ای به دنبال آن بود که آفریقای جنوبی که به او پورسانت می داد، برنده
مناقصه باشد،اما در یک مناقصه آزاد، شرکت ترک سل ، برنده مناقصه شد. مجتبی ناراحت می
شود و به آقای خاتمی زنگ می زند که بگویید :برنده مناقصه آفریقای جنوبی شده است. آقای
خاتمی به سلیمانی می گوید قانونی عمل کنید. سلیمانی اعلام می کند ترک سل قانونا برنده
شده است.مجتبی دست به دامان حداد عادل می شود. حداد به احمد توکلی می گوید که برنده
شدن ترک سل خلاف امنیت ملی است و علیه دولت خاتمی تعداد زیادی مقاله نوشته می شود.
خاتمی زیر بار نمی رود تا احمدی نژاد رئیس جمهور می شود. اولین کاری که احمدی نژاد
می کند این است که قرار داد را بدهند به وزارت دفاع و ام تی ان به صورت مشارکتی. و
بدین ترتیب مجتبی از آفریقای جنوبی پورسانت می گیرد که به حساب او در لندن ریخته می
شود. (رجوع شود به سخنرانی های توکلی در این مورد و همینطور به سخنرانی های سلیمانی
در سایت بازتاب در اینباره(
آقای حداد به مجتبی می گوید: من این کار
را برای تو کردم. حالا تو برای من یک کاری بکن. برای زمین من از قالیباف مجوز مسکونی
تجاری بگیر.
حداد عادل یک زمین ۳۰۰ هزار متری که انبار است را در شمال میدان
رسالت مالک است. این زمین متری ۲۰۰ هزار تومان می ارزید که توسط قالیباف به یک ملک
مسکونی – تجاری تبدیل شد. در نتیجه این عمل زمین ۳۰۰ هزار متری انبار که متری ۲۰۰ هزار تومان می ارزید، یکباره به متری ۳ میلیون تومان تبدیل شد. در این مورد علی
اشراقی(نوه امام) مخالفت می کند که به توصیه مجتبی، توسط قالیباف، علی اشراقی هم معزول
می شود.
در حال حاضر بابت هر تلفن ایرانسل ۲ تومان و بابت هر اس ام اس یک تومان به مجتبی
می رسد. این علاوه بر پولی است که از آفریقا به حساب اوپورسانت ریخته می شود. هم چنین
هر بشکه نفتی که به چین و هند فروخته می شود یک دلار به مجتبی می رسد.
چندی پیش یک میلیارد و ششصد میلیون پوند
که به حساب مجتبی خامنه ای در لندن رفته بود به دلیل آن که معلوم نبود،از کجا آمده
است توسط انگلیس مصادره شد.
همینطور رجوع شود به مقالات بی بی سی درباره
سعید امامی و قتل های زنجیره ای که در آن ها به ۳۰ درصدی که مجتبی بابت خرید اسلحه از روسیه
کمیسیون گرفته اشاره شده است.
گاهی دیده شده که مجتبی دربعضی سفرها به
خارج از ایران ماشین بنز سفارت را که برای استقبال به پای هواپیما آورده شده راسوار
نشده و سراغ ماشین ساده تری را گرفته است. و گاه حتی حاضر نشده به هتل برود و در خانه
کارمندان سفارت شب را خوابیده است.این ریاکاری برای پنهان کردن هزاران رازی است که
خامنه ای و خانواده اش از مردم ایران پنهان کرده اند.
ثروت مجتبی: ۳ میلیارد دلار
۲ میلیارد در لندن و
سوریه و آفریقا
۷۰۰ میلیون دلار ملک در
سوریه ، ونزوئلا و لندن
۳۰۰ میلیون دلار نقد
(الماس و طلا و دلار(
مجتبی از سال ۷۶ جایگزین حسن خامنه ای در نفت شد.
بابت خرید بنزین تا کنون از هر تن ،بین
۵ تا ۱۵ دلار حدود ۱ میلیارد دلار پورسانت گرفته است. در زمین
:(یک قطعه ۵۰۰هزار متری در مشهد مال اوست (
بزرگترین پاساژ و آپارتمان سازی مشهد مال
مجتبی است. همه مشهدی ها آن را می شناسند.
۲۰۰ هزار متر زمین از
قالیباف در تپه های عباس آباد گرفته است.
۱۵۰ هزار متر شاپینگ در
اکباتان ساخته شده که مجوزش را از قالیباف گرفته (۵۰۰ میلیون دلار سود داشته است(
آشنایی مجتبی با سعید امامی:
همسر آقای خامنه ای با مجتبی پسرش و سعید
امامی و همسر او با فالکوم دولت جمهوری اسلامی به مدت سه هفته به همراه محافظین به
لندن می روند. علت این سفر، عمل معده مجتبی و عمل روده مادر او خجسته خانم است. در
این سفر زمینه های آشنایی نزدیک مجتبی با سعید امامی برای قتل های زنجیره ای فراهم
می شود.در خاطرات زن سعید امامی آمده است:
سعید امامی وقتی از لندن بر می گردد ،با
مجتبی خیلی دوست می شود(و پایه قتل های زنجیره ای از سال ۷۳ شکل می گیرد.) سعید امامی مسئول امنیت داخلی
وزارت اطلاعات بود، از همان سال ها مخالفت با آقای خامنه ای شکل ظاهری به خود گرفت.
ابتدا لات های تهران را کشتند. محسنی اژه ای و آقای خوشبخت (پدر زن مصطفی خامنه ای)
حکم قتل ها را صادر می کردند و بچه های اطلاعات عملیات را اجرا می کردند.
مجتبی و قتل های زنجیره ای:
بالای دفتر آقای خامنه ای در خیابان پاستور،
مجتبی خامنه ای دو اتاق دارد که ملاقات هایش را در آن جا انجام می دهد. یکبار در همان
اتاق ها به سعید امامی می گوید که چرا همین کاری را که با لات ها کردی ابا روشنفکرها
نمی کنی؟ سعید امامی می گوید : کتبی بنویس.
حجازی رئیس دفتر آقای خامنه ای به دری نجف
آبادی وزیر اطلاعات وقت می نویسد که با درخواست های آقای امامی موافقت کن. بعدها که
دری نجف آبادی متهم شد که در قتل ها دخالت داشته است، گفت:در صورتی که من دستگیر شوم
نامه حجازی را که مخفی کرده ام، منتشر خواهد شد تا معلوم شود که قتل های زنجیره ای
دستور مجتبی بوده است. در نتیجه موضوع قتل های زنجیره ای نتوانست به گردن دری نجف آبادی
بیفتد، اما کسی یقه مجتبی را هم نگرفت.
سعید امامی تا زمانی که دستگیر نشده بود
هر یکشنبه بعد از ظهر از ساعت ۴ تا ۷ شب مجتبی را در همان دو اتاق بالای دفتر
رهبری ملاقات می کرده است. مصطفی و مجتبی هر کدام ۱۶ محافظ دارند که غیر از دو نفرشان دیده نمی
شوند. مجتبی درس طلبگی خوانده است و در حال حاضر گاهی در قم درس طلبگی می دهد.هنگامی
که او مشغول درس دادن است ۸ نفر
از طلبه ها از او محافظت می کنند.
مجتبی و ولیعهدی او:
بسیاری معتقد بودند که آقای خامنه ای برای
بعد از خودش به شاهرودی فکر کرده است.زیرا خامنه ای نمی تواند با جانشینی مجتبی پسرش
احساس نظام پادشاهی یا موروثی را برای مردم تداعی کند. موضوع جانشینی پسر به جای پدر
حتی در زمان خمینی هم مطرح شد.عده ای به خمینی پیشنهاد کردند که احمد آقا پسر او پس
از خمینی جانشین او باشد. خمینی خود بیش از هر کسی مخالف بود. او صراحتا به هاشمی رفسنجانی
گفت: هر کس را می خواهید به جز احمد جانشین من کنید اما در حق من چنین جفایی را نکنید.
نگذارید مردم بگویند مثل شاه قدرت از خودش به پسرش ارث رسید.
اما عده ای و کم کم حتی مردم این فرض را
پذیرفته اند که در جمهوری اسلامی هر چیز می تواند اتفاق بیفتد. انتشار یک وصیت نامه
پس از مرگ خامنه ای، و یا حتی یک کودتای نظامی توسط سپاه، با اعلام مریضی نا بهنگام
خامنه ای می تواند قدرت را به طور کامل در اختیار مجتبی قرار دهد.مجتبی در حوزه علمیه
درس خارج خوانده است و در مدرسه گلپایگانی درس فقه می دهد.او بیش از هر کسی روی پدرش
اثر دارد.در بیت رهبری کارهای مختلف بین پسران خامنه ای تقسیم شده است.سهم مجتبی مسئولیت
سازمان های نظامی و امور اقتصادی و امور شخصی خامنه ای است.
این روز ها که بوی تعفن فسادهای مالی رژیم
روضه خوان ها هر روزه از جایی بیرون زده و مشام ها را میازارد، بیشترین تحلیلگران،
شوربختانه تنها نام بابک زنجانی را به میان کشیده و او را بازیگر اصلی این کلاهبرداری
های چندمیلیاردی معرفی می کنند.
آنانی هم که اندکی تیزهوش تر هستند، این
پرسش را به میان می کشند که آخر این بابک زنجانی به چه مقام و نیرویی تکیه دارد که
می تواند این چنین هست و نیست ملت ایران را به یغما برده و حتا در یک کشور دیگر بنام
ترکیه آشوب و انقلاب راه اندازد و هیچ کس هم در ایران با او کاری نداشته باشد!؟ بی
اینکه البته پاسخ درستی هم برای این پرسش خود ارائه دهند. از دید من اما یافتن پاسخ
این پرسش بسیار ساده است، آن هم پاسخی با دلایلی روشن تر از آفتاب.
باری، چنانچه شما هم به ویدئوهای موجود
از بابک زنجانی در یوتوب نگاه کرده و به سخنان او گوش فرادهید، درخواهید یافت که این
آدم هم بسان احمدی نژاد، عنصر تهی مغز و مسخره ای بیش نیست که حتا در گفتن چهار جملهء
سخن درست هم وا می ماند. همچنان که رضا ضراب، لمپن مبتذلی بیش نیست. آن جوانک اصلآ
شکل این حرفها نیست که بشود او را به فساد کشاندن یک دولت پرقدرت چون دولت ترکیه متهم
کرد.
قضیه فسادمالی آنهم با آن مبالغ نجومی و
بدین گسترده گی، خیلی بزرگتر و پیچیده تر از این است که بتوان تنها دو فرد مبتذل و
یک روسپی بنام «کاملیا جمشیدی» را دست اندرکاران آن بشمار آورد. همچنان که این سخن
هم کاملآ به ناراست می ماند که گویا احمدی نژاد، رحیمی، سعید مرتضوی، رحیم مشایی و
خلاصه، دست اندرکاران دولت پیشین حامیان اصلی زنجانی و ضرابی و جمشیدی بودند. چه که
خود آنان هم موجوداتی بس تهی مغز تر از همین زنجانی و ضرابی بودند که علی خامنه ای
آنان را برکشیده و در آن جایگاه ها نشاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر