در سال ۱۳۳۹ در محله نوغان مشهد به دنیا آمد. بعد
از اتمام دوره ابتدایی به حوزه علمیه
مشهد میرود. در واقع تحصیلات غیرحوزوی او فقط تا مقطع ششم ابتدایی است.
سپس در 15سالگی از حوزه علمیه مشهد به حوزه علمیه قم فرستاده میشود.
سایت آستان نیوز 17اسفند 95 در مورد
زندگینامهی رئیسی مینویسد: «… پس از پیروزی انقلاب، بهشتی بر آن شد تا با هدف
کادرسازی برای تأمین نیازهای مدیریتی نظام، یک دوره آموزشی برای حدود 70نفر از
طلاب قم که آنها را برای به دوش کشیدن بار مسئولیتهای مختلف در کشور مناسب تشخیص
داده بود، برگزار و آنها را برای پذیرش این مسئولیتها آماده کند؛ رئیسی یکی از این
طلاب برگزیده بود». مدرسه حقانی همان مدرسهیی است که توسط کسانی مثل بهشتی، مشکینی،
قدوسی و مصباح یزدی تأسیس شد و شاگردانش پس از انقلاب ۱۳۵۷ به مدیریت ارشد دستگاههای قضایی،
اطلاعاتی و امنیتی رژیم درآمدند. رئیسی با افرادی چون فلاحیان، روحالله حسینیان،
مصطفی پورمحمدی و…همکلاس بوده است.
رئیسی در هنگام انقلاب 57 هجده ساله
بود. مطالعه و بررسی سوابق وی، حتی روایتهایی که در حمد و ثنای وی نوشته شده حاکی
از آن است که او در دوران اوج تحرکات انقلابیون علیه نظام شاهنشاهی در دهه ۱۳۵۰ فعالیت چندانی جز حضور در برخی تجمعها
نداشت و تنها در شهرهای مشهد و قم با برخی روحانیون نشست و برخاست داشت.
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ اما ابراهیم رئیسی، مسیر متفاوتی را
از سر گذراند و خیلی زود در مسیر نزدیکی هرچه بیشتر به هسته اصلی قدرت در نظام
تازهتأسیس دینی قرار گرفت.
او در نخستین روزهای استقرار رژیم با
دعوت آیتالله هادی مروی، نماینده خمینی در شهر مسجدسلیمان، عازم این شهر شد و
ارتباط وی با مجموعه دادسرا هم از همانجا آغاز شد.
سایت آستان نیوز در این رابطه مینویسد:
«در روزهای اول استقرار نظام، همچون برخی مناطق مرزی در کشور، اخبار خوبی از شهر
مسجد سلیمان که پایگاه گروههای چپ و مارکسیست بود به گوش نمیرسید. اینگونه شد
که حضرت امام برای ساماندهی اوضاع، حجت الاسلام شیخ هادی مروی را بهعنوان نماینده
خود در این شهر منصوب فرمودند. به این ترتیب رئیسی به دعوت آن مرحوم، برای کمک در
کارِ فرهنگی و اداره شهر همراه با گروهی از طلاب به مسجدسلیمان رفت و کلید ارتباط
ایشان با مجموعه دادسرای انقلاب هم از همانجا زده شد».
یکسال بعد رئیسی پس از برگشت از سرکوب
و قلع و قمع مسجد سلیمان، در حالیکه 19سال بیش نداشت، بهعنوان دادیار به دادستانی
کرج فرستاده میشود که کارش در آنجا اساساً بازجویی بود. دادستان انقلاب وقت، حجت
الاسلام قدوسی، رئیسی را در آستانهی 20سالگی بهعنوان دادستان کرج منصوب میکند.
پس از چند ماه بهصورت همزمان و با حفظ سمت، بهعنوان “دادستان همدان ”نیز منصوب
میشود. او با توجه به فاصله حدوداً ۳۴۰ کیلومتری این دو شهر، نیمی از هفته را در کرج
و نیم دیگر را در همدان بهسر میبرد تا اینکه بعد از چهار ماه از کرج دل میکند
و بهطور کامل در همدان مستقر میشود.
رئیسی تا سال 63 در دادستانی همدانی
بود. بعد از کنار گذاشته شدن لاجوردی از دادستانی انقلاب مرکز، و انتصاب حجت
الاسلام رازینی به این سمت، وی رئیسی را به معاونت دادستان انقلاب مرکز میگمارد.
آن موقع دادستانی مرکز سه معاونت داشت:
معاونت اقتصادی، معاونت قاچاق مواد مخدر و معاونت گروهکی. رئیسی که آن موقع
24ساله بود بهریاست معاونت موسوم به گروهکی میرسد. در طول دهه شصت و از جمله در
کشتارهای تابستان 67 و در هیأتهای مرگ سال 67 در زندانها، رئیسی با همین سمت جانشین
دادستان انقلاب در اعدام زندانیان شرکت میکند.
هیأت مرگ
در تابستان ۱۳۶۷ و بهدنبال فرمان خمینی، بیش از
30هزار زندانی سیاسی در زندانهای اوین تهران، گوهردشت کرج و سایر زندانهای رژیم
اعدام شدند. ابراهیم رئیسی که در آن زمان جانشین دادستان تهران بود، همراه با حجت
الاسلام حسینعلی نیری (حاکم شرع)، مرتضی اشراقی (دادستان تهران)، مصطفی پورمحمدی
(معاون و نماینده وزارت اطلاعات) و اسماعیل شوشتری (رئیس سازمان اداره زندانها)
اعضای کمیتهی مرکزی تصمیمگیرنده در خصوص این اعدامها موسوم به«هیأت مرگ» بودند.
این هیأت از سوی خمینی مأموریت یافته بود تا تکلیف آن دسته از زندانیان سیاسی را
که همچنان استوار و پایدار و«سر موضع» بودند، روشن کند.
متن فرمان خمینی به قرار زیر بود:
«… کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر
موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند… رحم بر
محاربین ساده اندیشی است، قاطعیت… از اصول تردید ناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم
با خشم و کینه خود نسبت به دشمنان رضایت خداوند متعال را جلب نمائید، آقایانی که
تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند… والسلام.
روحالله الموسوی الخمینی
در پشت نامه بالا احمد، پسر خمینی
نوشته است :
«پدر بزرگوار حضرت امام مدظله العالی
پس از عرض سلام، آیت الله موسوی اردبیلی
در مورد حکم اخیر حضرتعالی درباره منافقین ابهاماتی داشته اند که تلفنی در سه
سؤال مطرح کردند :
۱– آیا این حکم مربوط به آنهاست که در زندانها بوده اند و
محاکمه شده اند و محکوم به اعدام گشته اند ولی تغییر موضع ندادهاند و هنوز هم
حکم در مورد آنها اجرا نشده است، یا آنهایی که حتی محاکمه هم نشدهاند محکوم به
اعدامند؟
۲– آیا منافقین که محکوم به زندان محدود شده اند و مقداری از
زندانشان را هم کشیده اند ولی بر سرموضع نفاق میباشند محکوم به اعدام میباشند؟
۳– در مورد رسیدگی به وضع منافقین آیا پروندههای منافقینی که
در شهرستانهایی که خود استقلال قضایی دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز
استان ارسال گردد یا خود میتوانند مستقلا عمل کنند؟
فرزند شما، احمد
زیر این نامه خمینی نوشته است:
«بسمه تعالی»
در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله
اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است، سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید، در مورد
رسیدگی به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است
. «روحالله الموسوی»
در ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ احمد منتظری، فرزند بزرگ آقای حسینعلی
منتظری نوار جلسه مورخ ۲۴ مرداد سال ۱۳۶۷ پدرش با “هیأت مرگ ”را بر روی وبسایت آیتالله
قرار داد. آقای منتظری در این دیدار ضمن انتقاد شدید از اعدامها، خطاب به هیأت
مرگ میگوید: «تاریخ ما را محکوم خواهد کرد و نام شما را بهعنوان ” جنایتکاران
تاریخ“ ثبت خواهد کرد».
آقای منتظری منتظری در این فایل میگوید:
«اول محرم شد؛ من آقای نیری، آقای اشراقی، آقای رئیسی و آقای پورمحمدی را خواستم و
گفتم: ”الان محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید“ ؛ آقای نیری گفت:
”ما تا الآن ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کردهایم، دویست نفر را هم بهعنوان سر موضع
از بقیه جدا کردهایم، کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمایید“.» (فایل صوتی
منتشر شده در 19مرداد 95)
به این ترتیب رئیسی که از 18سالگی در
ماشین اعدام خمینی قرار گرفته بود، در ۲۸سالگی آستینها را بالا زد و بهعنوان یکی
از اعضای ”هیأت مرگ“، یکی از اصلیترین نقشها را در اعدام های رژیم را برعهده
گرفت. برخی از بازماندگان آن اعدامها روایت کردهاند که رئیسی را در راهروها و
شکنجهگاههای زندان دیدهاند که بدون عبا و عمامه، با لباس راحتی، به کارهای مربوط
به اعدامها میپرداخت.
ابراهیم رئیسی که در جریان قتلعام ۶۷ بیرحمی خود را به ثبت رسانده و
اعتماد ویژه خمینی را به دست آورده بود، پس از فارغ شدن از این کشتار با دریافت
احکام پیدرپی از سوی خمینی مورد قدردانی ویژه او قرار گرفت.
خمینی در ۱۱ دیماه ۱۳۶۷ پس از اشراف بر سرسپردگی ابراهیم رئیسی
که آن موقع بهلحاظ رسمی معاون دادستان انقلاب تهران بود، او را برای یک هیأت دو
نفره در کنار حجت الاسلام نیری انتخاب میکند. این دو نفر مأموریت مییابند تا
«فارغ از پیچ و خمهای اداری» به سرعت احکام اعدام و بریدن دست و پا را بهمنظور
ایجاد ترس و وحشت در کشور صادر کنند.
«جناب
حجت الاسلام آقای نیری- دامت افاضاته از آنجا که گزارشات متعددی در مورد ضعف
دستگاه قضایی به اینجانب رسیده است، و مردم شریف و متعهد ایران انتظار برخورد جدیتری
با مسائل مختلف را دارند، به جنابعالی و حجت الاسلام آقای رئیسی مأموریت قضایی
داده میشود تا نسبت به گزارشات شهرهای سمنان، سیرجان، اسلامآباد و درود رسیدگی
نموده و فارغ از پیچ و خمهای اداری با دقت و سرعت آنچه حکم خداست در موارد مذکور
اجرا نمایید… والسلام.
11 دی ماه 1367- روح الله الموسوی الخمینی»
(صحیفهی نور جلد 17 و 21)
خمینی
نیری و رئیسی را مأمور میکند تا به صدور احکام سرعت ببخشند.
«بسم الله الرحمن الرحیم از آنجا که
مقامات بالای قضایی کشور هیچگونه حساسیتی در مورد مسائل تکاندهنده فوق ندارند،
به حجت الاسلام آقایان نیری و رئیسی، مأموریت داده میشود که طبق آنچه تشخیص میدهند،
در چهارچوب اسلام عزیز، در موارد مذکور اقدام نمایند. باعث تعجب است که در نظام
اسلامی چنین حوادثی اتفاق میافتد؛ ولی با کمال خونسردی اجرای احکام خدا تعطیل و
کارهای دیگر بر کار قضایی رجحان پیدا میکند.
۲۳/۱۰/۶۷ - روح الله الموسوی الخمینی» (همان منابع)
حجت الاسلام موسوی اردبیلی، رئیس شورای
عالی قضایی، که بعد از نامهی خمینی به رئیسی و نیری موقعیت خود را در خطر میدید،
چون خمینی در پیامش به رئیسی و نیری گفته بود که «مقامات بالای قضایی کشور هیچگونه
حساسیتی ندارند»، با دستپاچگی از به خطر افتادن کرسی خود، به سرعت به نماز جمعه
تهران آمد و گفت:
«مشکلات دست و پاگیر سیستم قضایی مانع
صدور احکام بود و اخیراً به حضرت امام اطلاع داده شد که صدور احکام به علت مشکلات
دست و پاگیر به طول میانجامد. ایشان بذل توجه و عنایت فرمودند و با ارسال نامهیی
تأکید کردند نباید اجرای احکام خدا به تأخیر بیافتد… تا امام این را فرمودند و ما
احساس کردیم این اجازه را از طرف امام داریم… در عرض ۲۴ ساعت حکم داده شد: ۴ نفر اعدام شدند، ۲ تا دست بریده شد، ۳ نفر به زندان رفت… دفتر پیگیری شب و
روز حاضر است و موضوعات را میتوان با یک تلفن به اطلاع آنها رساند… فقط بگویید یک
چنین قضیهای اتفاق افتاده ما با استفاده از امر امام با ایجاد محاکم فوقالعاده
فوری در عرض ۳ روز ۴ روز ۵ روز مسأله را خاتمه میدهیم». (موسوی اردبیلی - نماز جمعه ۳۰ دیماه ۱۳۶۷)
خمینی یک روز پس از سخنرانی و اعلام
موضع حجت الاسلام موسوی اردبیلی، در حکمی جدید بهمنظور گسترش اختیارات رئیسی به
شورای عالی قضایی امر میکند که بهمنظور اجرای احکام اعدام، شلاق، بریدن دست و پا
و… کلیه پروندههای راکد را به رئیسی و نیری بدهد تا هر چه زودتر متهمین به مجازات
برسند.
بسمه تعالی شورایعالی قضایی جمهوری
اسلامی
«کلیه
پروندههایی که تاکنون در آن شورا با کمال تعجب راکد مانده است و اجرای حکم خدا
تأخیر افتاده است در اختیار حجج اسلام آقایان نیری و رئیسی قرار دهید، تا هرچه
زودتر حکم خدا را اجرا نمایند، که درنگ جایز نیست…» والسلام.
1بهمن 1367 - روح الله الموسوی الخمینی
(همان منابع)
یک روز بعد در ۲ بهمن ۱۳۶۷ رئیسی و نیری از خمینی در زمینهی حدود
اختیاراتشان سؤال میکنند:
محضر... امام خمینی..
. با سپاس بیکران از درگاه احدیت که اینجانبان
را مشمول عنایت آن امام عزیز و بزرگوار قرار داده تا در اجرای احکام و حدود الهی
گامی برداریم، مستدعی است نظر مبارک را امر به ابلاغ فرمایید که دستور مورخ ۱/۱۱/۱۳67 آن حضرت (1) اختصاص به اجرای حدود الهی
دارد یا شامل احکام صادره در مورد قصاص نفس نیز میشود؟ ۲/۱۱/۶۷ سیدابراهیم رئیسی - حسینعلی نیری
خمینی هم پاسخ به سؤال رئیسی و نیری
پاسخ میدهد
بسمه تعالی جناب حجت الاسلام آقایان نیری
و رئیسی آنچه را که به شما مأموریت دادم تا به پروندههایی که در شورایعالی قضایی
راکد مانده است پس از رسیدگی اجرا نمایید، در مورد حدود و قصاص است… .
۲/۱۱/۶۷ - روح الله الموسوی
الخمینی (همان منابع)
آری، رئیسی بهسادگی اعتماد شایستگی ایت
الله خمینی و در قدم بعد عنایت و توجه ویژه آیت الله خامنهای را به دست نیاورده
است. مناصبت قضایی رئیسی، کسی که به ترتیب بازجو در دادسرای مسجد سلیمان، دادیار
در دادستانی کرج، دادستان کرج، دادستان همدان، جانشین دادستان کل انقلاب تهران؛ و
پس از قتلعام تابستان 67، به ترتیب دادستان انقلاب تهران، رئیس بازرسی کل کشور،
معاون اول قوه قضاییه، دادستان ویژه روحانیت، رئیس شورای نظارت بر صدا و سیما و
دادستان کل کشور بود. اکنون نیز به حکم آیت الله خامنهای «تولیت آستان قدس رضوی»
را برعهده گرفته است تا پس از عمری اعدام و بریدن دست، که به گفتهی خودش «از
افتخارات او است»، حالا در مسندی بنشیند که دستش براي بلندپروازی های اقتتصادی و سیاسی
بازتر است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر