صفحات

۱۳۹۶ شهریور ۶, دوشنبه

آموزش و پرورش ایران در سایه کیش «انسان برتر»

نوشته: علی جعفری، جامعه شناس در فرانسه
رسانه‌های ایران اخیرا بخشنامه استخدامی وزارت آموزش و پرورش را منتشر کرده‌اند. بخشنامه‌ای که در آن شرایط و ضوابط جذب معلمان درج شده و فهرست بلندی از آنچه «بیماری»، «اختلال»، «ناتوانی» و«کم‌توانی» جسمی یاد شده آمده است.

در این فهرست مفصل «ناهنجاری‌های» متنوعی به چشم می‌خورد؛ از تعداد دندان و شماره چشم گرفته تا اعتیاد به سیگار و داشتن لهجه غلیظ برای غیرفارسی‌زبانان؛ از اختلالات قاعدگی بانوان گرفته تا سرطان رحم و پستان آنها؛ از سنگ کلیه و میگرن گرفته تا شکستگی دنده. جامعیت این فهرست می‌تواند برای بسیاری یادآور مفهوم «انسان برتر» دوره آلمان نازی باشد.
به نظر می‌رسد این بخشنامه در ادامه سیاستگذاری‌های نظام آموزش و پرورش ایران در زمینه «پرورش انسان مطلوب و ایده‌آل» است که در آن عده‌ای خاص با ظاهری «مطلوب»، «برخوردار از سلامت کامل جسمی، روحی و روانی» و بدون هیچ تجربه بیماری و همینطور عاری از ناتوانی‌های جسمانی و در یک کلام انسانی با «ژن اصلح» قرار است در مدارس عهده‌دار تربیت فرزندان باشند. به این ترتیب هرکسی که یکی از موارد مندرج در این فهرست را داشته باشد برای معلمی «نامطلوب» است و حق ندارد معلم شود حتی اگر دارای توانمندی‌های تربیتی لازم باشد.
در ادامه نکاتی مرتبط با این بخشنامه را مرور می‌کنیم:
برابری نوع بشر در امکانات زندگی
کنوانسیون حقوق افراد دارای ناتوانی جسمی در سیزدهم آذر ۱۳۸۷ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و رئیس جمهوری هم در اسفند ماه آن را برای اجرا تایید کرد.
براساس این کنوانسیون ناتوانی جسمی جزء تنوع‌های بشری پذیرفته شده است. این تفاوت‌ها گستره وسیعی را در بر می‌گیرد؛ از قد، وزن، نژاد، زبان، رنگ پوست و ویژگی‌های ظاهری گرفته تا ناتوانی یا کم‌توانایی‌های جسمی. از اینرو وظیفه دولت و نهادهای مرتبط فراهم کردن امکانات برابر زندگی، تحصیل و اشتغال برای آنها و جلوگیری از هر گونه تبعیض ساختاری و نهادی و مقابله با هر گونه طرد، حذف و به حاشیه راندن آن در سطح جامعه است.
بخشنامه اخیر وزارت آمو زش و پرورش به شیوه‌ای تبعیض‌آمیز و غیرانسانی بخش عظیمی از جامعه را دستیابی به شغل معلمی محروم می‌کند و این امکان را تنها در انحصار عده ویژه ای قرار می‌دهد.
وزارت آموزش و پرورش عقب می‌نشیند؟
با بالا گرفتن انتقادها از این بخشنامه در رسانه‌های مجازی، اسفندیار چهاربند، رئیس مرکز برنامه‌ریزی منابع انسانی و فناوری اطلاعات وزارت آموزش و پرورش روز سه‌شنبه در گفت‌و‌گو بار روزنامه اعتماد گفت: « این شیوه‌نامه از دو سال گذشته تدوین شده بود.» ظاهرا تحت تاثیر انتقادهای صورت گرفته وزارت آموزش و پرورش درصدد تجدیدنظر درباره آن است. گرچه اسفندیار چهاربند گفته «این بخشنامه به صورت کلی بازبینی شده» اما ظاهرا هنوز مسئولین وزارت آموزش و پرورش دچار سردرگمی هستند، چرا که نتیجه بازبینی و بخشنامه جدید هنوز منتشر نشده است.
حریم شخصی و ناامنی روانی
در قسمت‌هایی از این بخش‌نامه از اختلالات قاعدگی، بلوغ زودرس یا دیررس، سابقه جراحی بیماریهای رحمی، ناباروری، کیست‌های تخمدانی، سرطان سینه و پستان، رحم، تخمدان و اختلالات دستگاه تناسلی به عنوان موانع استخدام مبتلایان آن بعنوان معلم نام برده شده است. مجموعه موارد یاد شده دست کم در ایران از شخصی‌ترین مقولات محسوب می‌شود که گاه برخی اعضای خانواده هم از آن بی‌اطلاع هستند. جدا از بحث‌و نظرها در زمینه حریم خصوصی یا شخصی در ایران که بیشترشان کلیشه ای شده، این بخشنامه بطور بالقوه راه را برای سرک کشیدن به شخصی‌ترین جنبه‌های زندگی افراد جامعه و تبعات آن باز می‌گذارد.
همبستگی ملی یا گسست قومی و‌ زبانی
مطابق مورد ششم از بند نهم این بخشنامه استخدام معلمان دارای «لهجه غلیظ و غیر قابل تغییری که مانع تلفظ برخی حروف فارسی مثل چ، گ، ژ، ق و … می‌شود، برای دوره ابتدایی و دروس ادبیات فارسی ممنوع و در دوره راهنمایی و دبیرستان صرفا دروس اختصاصی مثل ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست و … و یا در امور اداری و دفتری بلامانع است
به نظر می‌رسد اشاره این بند به ایرانیانی است که زبان مادری‌شان غیرفارسی است. با تاکید بر تلفظ برخی حروف فارسی بروشنی می‌توان دریافت که احتمالا با هدف به اصطلاح «ترویج لهجه فارسی پایتخت» خواسته یا ناخواسته چه گروه قومیتی را هدف قرار داده است.
بیش از نیمی از جمعیت ایران را اساسا کسانی تشکیل می‌دهند که زبان یا لهجه‌ای متفاوت از پایتخت دارند. به این ترتیب آنها از دایره استخدام در آموزش و پرورش منع خواهند شد مگر این که به سخن گفتن به لهجه مسلط فارسی تن بدهند.
به این ترتیب حتی بزرگان ادبیات فارسی که از قضا در میانشان غیرفارسی‌زبان کم نیستند از جمله زنده‌یاد شهریار یا صمد بهرنگی (اگر زنده می‌بودند) به دلیل « لهجه غلیظ و تلفظ برخی حروف» صلاحیت تدریس ادبیات فارسی را در مدارس ایران نمی‌داشتند.
این سوال مطرح است که آیا چنین سیاستگذاری‌های نسجیده‌ای مانعی جدی در همبستگی ملی و احساس تعلق جمعی در جامعه ایران‌ٍ دارای تنوع قومی و زبانی نخواهد بود؟ البته برغم ادعاهای حاکمیت مبنی بر ایجاد وحدت و همبستگی ملی،‌ نظام آموزش و پرورش ایران در سطوح مختلف قبل و بعد از انقلاب نسبت به این ادعا یا اصل کوتاهی نشان داده است. این موضوع سزاوار بررسی جداگانه‌ای است.
ظاهر زیبا جلوه‌ای از انسان مطلوب
بخشنامه اخیر وزارت آموزش و پرورش جنبه‌‌های دیگر بستهِ انسان مطلوب نظام آموزشی ایران را روشنتر می‌کند؛ انسانی که بعد از انقلاب اسلامی با باورها یا به تعبیر دقیقتر با رفتارهای ایدئولوژیک اسلامی تعریف شده بود. واقعیت اما بتدریج تحقق‌ناپذیری این هدف را روشن کرد. گرچه نظام آموزش و پرورش همچون دیگر نهادها خواسته خود را به سطح ظاهری تقلیل داد اما همچنان به ظاهر توجه ویژه‌ای دارد. نتیجه اینکه همواره ظاهر بیشترین اهمیت را دارد. این بخشنامه هم موید این موضوع است و ویژگی‌های جسمی ظاهری را بعنوان معیاری مهم در استخدام معلمانی در نظر گرفته که قرار است مسئول تربیت فرزندان آینده باشند.
این بخشنامه در نخستین گام، جامعه را به دو بخش تقسیم می‌کند؛ افرادی به لحاظ جسمی «مطلوب» و افرادی «نامطلوب» که باید متحمل تبعات «معلولیت، بیماری و حتی لهجه و قد غیرمتعارف» باشند؛ آنچه از نگاه این بخشنامه به نوعی «نقصان» تلقی می‌شود.
به موجب این بخشنامه حتی زنده یاد مریم میرزاخانی، ریاضی‌دان مقیم آمریکا که قبل از مرگ به سرطان مبتلا بود هم نمی‌توانست از این قاعده مستثنی شود.
تهی شدن افراد از انسانیت خود
اگر تاکنون سلطه نگاه ایدئولوژیک اسلامی در نهادهای مختلف بویژه نظام آموزشی اصلی‌ترین علت انسانیت‌زدایی از جامعه ایران بود، حالا با این بخشنامه جنبه‌های دیگر این پدیده نمایان‌تر می‌شود. اگر طی سه تا چهار دهه گذشته دوگانگی‌های ناشی از رویکرد تحمیلی ایدئولوژیک از خودبیگانگی انسان را در جامعه ایران رقم می‌زد، حالا جنبه‌های دیگر هم این روند را تکمیل می‌کند و معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار آنهایی است که از نظر کارشناسان وزارت آموزش و پرورش دارای نقصان هستند. سیاست‌های و بخشنامه‌هایی از این دست آیا روند دیگری‌سازی را در سرزمینی که افراد آن بیشتر به واحه‌هایی تنها می‌مانند تشدید نمی‌کند؟ و فرزندان این سرزمین که قرار است در چنین مدارسی زیر دست معلمان به اصطلاح دستچین شده تربیت شوند چه کسانی خواهند شد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر