نوشته دکتر وفیق ابراهیم ، استاد دانشگاه لبنان
مترجم:احمد مزارعی
تعجب آور نیست که اینروزها مسعود بارزانی جایگاه مهمی را در رسانه ها
وروزنامه نگاران عربستان واسرائیل اشغال کرده است بطوریکه دائما ملاقاتهای پی در
با تلویزیونهای گوناکون این کشورها دارد .
هردو کشور عربستان واسرائیل تمرکز ویژه ای روی این موضوع دارند که
البته دارای علل مختلفی میباشد و هردو مربوط به شکست سیاست آمریکا ومتحدینش در سوریه
وعراق بوده وپیروزیهای عظیمی که ارتش سوریه با کمک روسیه ، ایران وحزب الله بدست
آورده است ، این تغییرات استراتژیک در منطقه همزمان با اصرار مسعود بارزانی در
باره رفراندوم برای جدائی ازعراق در تاریخ بیست وپنجم همین ماه یعنی سپتامبر است.
بنظر میرسد که این موقعیت طلائی، فرصتی است که آمریکا بتواند خسارتهای
خودرا در منطقه بوسیله کردها جبرا ن نماید ، زیرا کردها نیز مشکلی منطقه ای دارند
که میتوان آنرا برای تآثیر وبهره برداری از چهار کشور منطقه یعنی عراق ، ترکیه ، ایران
وسوریه استفاده برد ، جدائی کردستان از عراق میتواند این کشور را وارد یک اختلافات
قومی ومذهبی عمیق وگسترده کند، درسوریه میتواند به تشکیل یک کانتون کردی منجر شود
که کشور را دچار تفرقه وتفکیک میکند واین وضعیت دقیقا پاسخگوی خواسته های آمریکا
در منطقه بوده به اضافه اینکه آمریکا در ادامه میتواند کردهای ایران نیز تحریک
کرده وآنها را در جهت تقسیم کشور سوق دهد .
از سوی دیگر بعلت وجود تعداد زیادی کرد در ترکیه حدود پانزده ملیون ،
به اضافه نزدیک به پنج ملیون که مجموعه ای از کرد وعلوی هستند ، این امکان بطور جدی
وجود دارد که ترکیه به سه دولت ترکمانها ،
کردها وعلویها تقسیم گردد.
در این موقعیت میتوان بطور دقیق وموضوعی اینچنین استنتاج نمود که
همزمانی شکست سیاستهای آمریکا در منطقه ورفراندوم برای جدائی کردستان از عراق
وجانشین کردن کردهای سوریه بجای ارتش آمریکا در تسلط بر مناطق وسیعی از خاک سوریه
، به هیچ عنوان اقدامی صرفا کردی نبوده بلکه این سیاست ، انعکاس آشکار نیازمندیهای
واشنگتن برای تبدیل شکستهای خود به پیروزی واینبار با لباس کردها است واین یک خطای
بزرگ کردها است که تاریخا تکرار میشود و آن اینکه رهبران کرد برای رسیدن به دولت
مستقل کردی در این برهه عجله به خرج میدهند.
واشنگتن بارها از کردها در پیشبرد سیاستهای خود استفاده برده ودر
مقطع خاصی نیز آنهارا رها کرده است، از هنگام شروع جنبش ملا مصطفی بارزانی در سال
1961، تا کنون کردها همیشه ورقه برنده ای بوده اند که در پیشبرد سیاستهای منطقه ای
وبین المللی مورد استفاده قرار گرفته اند(3). اززمان اشغال عراق در سال 2003 ، بوسیله
امریکا وتا کنون امریکا به کردها کمک نمود تا کردها یک دولتی با تمام ابزارهای سیاسی
خود در منطقه تشکیل دهند ، این اقدامات همراه با کمکهای عربستان واسرائیل بوده است
زیرا هردو کشور عربستان واسرائیل در عراقی ضعیف ومتلاشی سده قدرت منطقه ای خودرا
تضمین شده مییابند ، واشنگتن نیز در مورد
سوریه همینگونه فکر میکند ودر صدد است تا منطقه ای سوری – کردی تشکیل دهد ، بهمین
دلیل کردهای سوریه را از نظر نظامی کاملا تقویت نموده ونیروهای اروپائی وعشایر عرب
را وادار نموده است تا به کردها بپیوندند ، امریکا به کردهای سوریه کمک نموده است
تا شهرهای سوریه را همچون رقه، طبقه ودیر الزوررا به کنترل خود در آورند وهم اکنون
میکوشد تا آنها را بسوی مرز عراق سوق داده تا با پیشمرگه های عراقی متصل شوند ،
هدف فوری آمریکا این است که نگذارد ارتش سوریه به بخش مرز کردی عراق و سوریه برسد
. این سیاست امریکا باعث پیداشدن دو منطقه مستقل در سوریه وعراق گردیده است که
البته هنوز جدائی واستقلال خودرا اعلام نکرده اند ، اما هردو دارای حکومتهای محلی
هستند واشکارا هم اعلام میدارند که خواستار جدائی از کامل ازعراق وتشکیل کنفدرالیسم
گسترده در سوریه سوریه.
در حال حاضر کردها در پستوهای بازیهای سیاستهای بین المللی جولا ن میدهند
، آ یا کردها سیاستهای خطاکارانه گذشتگان خودرا در نیمه اول قرن بیستم تکرار
خواهند کرد؟
هم اکنون مشابهتهای زیادی در عملکرد آنها همچون تبعیتشان از
استعمارگران انگلیسی وفرانسوی در گذشته وامروز در تبعیت از سیاستهای آمریکا وجود
دارد، از طرفی آشکار شده است که کردها هر
چقدر تقسیم شوند ویا برعکس ، آنها همپیما نیهای آشکاری با اسرائیل این دشمن اعراب دارند،
به اضافه اینکه آنان تبدیل به ابزارهای سیاسی در دست عربستان سعودی شوند که
خواستار استفاده از انها در درگیریهای منطقه ای وسیاسی خود میباشد ، اما این نقش
کردها انعکاسات عمیقی در میان قدرتهای منطقه ای دارد واجازه نمیدهند تا نردها
برنامه های خودرا در منطقه پیش ببرند…، باید گفت که در منطقه ومیان قدرتهای منطقه
ای اختلافات وفرقهای زیادی میان منافع کردها ومنافع این قدرتها وجود دارد و آنها این
فعل وانفعالات وتحرکات کردها را زیر نظر دارند، در درجه اول عراق است که از جداشدن
کردستان متضرر میشود، این اقدام بمثابه جدا شدن قسمتی از عراق تاریخی از کشور مادر
یعنی عراق است ، برای آگاهی باید گفت که مرز عراق در دوره های حکومت عباسیان، ممالیک
، وحتی عثمانیها به به منابع اصلی رودخانه دجله وصل میشد وعثمانیها ابتدا آنرا به
حکومت عثمانی وسپس در دوره اتا ترک آنرا تثبیت نمودند وکوچ اجباری دادن آسوریها
وکلدانیها بنا به سیاست تسلط جویانه دموگرافیکی ترکمانهای جدید بود ، این رفراندوم
وجدائی بدون شک موجب بسیاری جداشدنهای گونا گون مذهبی وقومی خواهد انجا مید وباعث
آن خواهد شد که عراق بخش زیادی از منابع نفتی وآبی خودرا نیزازدست بدهد ، اما کشور
دومی که متضرر خواهد شد ایران است که ناکیدا باور دارد که گسترش نفوذ اسرائیل
وعربستان در کردستانی که همسایه دیوار به دیوار با ایران است باعث خواهد شد که
کردستان ایران وسایر اقوامی که ساکن ایران هستند دچار اضطرابات گوناگون گردند .
سرزمینشان بوسیله ارتش اتاتورک وقتل عامهای گسترده ای که در حقشان
اعمال شد در اوایل قرن گذشته به سوریه فرار کرده اند .اما در مورد ترکیه باید گفت
که این کشور در نتیجه این رفراندوم وجدایی کردستان به بزرگترین خسارت دچار خواهد
شد ، ترکیه از این حیث در معرض بزرگترین تهدید قراردارد زیرا جنبش تجزیه طلبانه در
این کشوربه رهبری حزب کارگران کردستان ورهبرش عبدالله اجلان که هم اکنون در زندان
بسر میبرد وتحت شدید ترین شکنجه ها نیز قراردارد، بسیارقوی و ریشه دار است . موضوع
ترکیه به علت توازنات داخلی ساکنان بسیار بسیار دقیق وحساس است ، در کنار بیش از
پانزده ملیون کرد ترکیه ، بیش از بیست ملیون علوی نیز وجود دارد که پنج ملیون آنها
را کردها تشکیل میدهند، امری که یعنی نصف ساکنان ترکیه تحت اشکال مختلف قابلیت
جداشدن را دارند.
از مجموع عناصری که در بالا شمرده شد ، برگ موجود در نزد کردها ،
برنامه ای منطقه ای است که میخواهد گزینه ای باشد در مقابل شکست رو به رشد آمریکا
در سوریه وعراق ودر ادامه در لبنان ویمن . این برگ کردها با به حرکت در آمدنش باید
بتواند منافع عربستان واسرائیل را بهم وصل کرده وبه مقابله با موقعیت رو به گسترش
ایران در منطقه گردد ومانع زیانهای بیشتر دو کشور مذکود در بلاد شام و عراق ویمن
گردد ، هم اکنون پیمان وهمکاری میان عربستان واسرائیل عملا بسیار آسان شده ، بویژه
که عربستان آشکارا قضیه فلسطین را پایان یافته اعلام نموده است.
اما گرداننده عملی این همکاری همچنان واشنگتن است که ادعا دارد که
مخالف رفراندوم واستقلال کردستان است ومطلب را به عربستان واسرائیل واگزار نموده
است تا آنها سیاستها ی محرمانه اش را پیش ببرند.آیا این آمریکا نبوده است که تا
کنون همه امکانات سیاسی واقتصادی مناسب وملایم را برای اعلان دولت مستقل در
کردستان فراهم آورده است؟ وبدینمناسبت آمریکا تنها خواستار آن است که جدائی
کردستان در شرایطی عملا به اجرا درآید که کانتوت کردی در سوریه توانسته باشد بر
منطقه مرزی ترکیه وبا سوریه تسلط یافته باشد والبته به مرز عراق وسوریه نیز رسیده
باشد، بطوری که این مرزها تضمین شده از طرف نیروهای کردی ،محاذی مناطق شرق رودخانه
فرات باشد.
آیا کردها به این خطای تاریخی گرفتار خواهند آمد ، با این توهم که
آمریکائیها به منفعت آنها عمل خواهند کرد و قبول خواهد کرد که منافع کردها با یکدیگر
وسپس با امریکا به هم در آمیزد ؟
چرا کردها فراموش میکنند که ترکیه عضو پیمان ناتو بوده وامکانات بزرگی
دارد که میتواند برنامه جدائی وتشکیل دولت کردی را با کمک سایر متضرران منطقه درهم
کوبیده وخفه اش کنند؟ هم اکنون روشن است که آمریکائیها نظرشان در مورد کردستان
تنها منافع کشور خودشان در درجه اول است ، از آنطرف آمریکائیها میدانند که روسیه
به پیدایش قدرتی کردی در منطقه تن درنخواهد داد وبا سیاستهای آنها سازش نخواهد
کرد، روسیه تنها موافق آن نوع فدرالیسمی میباشد که با هرگونه تقسیم دولتهای ملی در
منطقه مخالف است واین خواست روسیه با برسمیت شناختن خصوصیت تاریخی کردها وداشتن
نمایندگانی در دولت همخوانی دارد.
آیا کردها به تجربیات تاریخی مراجعه کرده واز کوششهائی استعماری که میخواهد
از آنها ابزاری بسازد که دشمن اعراب ، ایرانیها وترکها باشتد، خودرا کنار خواهند
کشید ؟
مطالعات موجود میکوشد تا کردها را از کوششهائی که میخواهد با وارد
کردن آنان بصورت قربانیانی وارد سناریوهائی از قبل تنظیم شده نماید ، باز دارد.
اعتراف به حقوق کردها در استفاده از خصوصیتهای گوناگون خود ، بطور
قطعی باید گفت که خواست آمریکا ، اسرائیل وعربستان نیست بلکه آنان هدفشان تنها تهیه
هیزمی است که بتوانند بوسیله آن فتنه های منطقه ای خودرا شعله ور سازند، امید که
کردها در این آتش فتنه آمریکائی، عربستانی واسرائیلی سوخته نشوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر