سازمان ملل متحد و امپریالیسم آمریکا با سناریوی
از قبل آماده شده و با قصد کلید زدن به مرحله جدیدی از جنگ سوریه، گزارشی سراپا
ساختگی را به عنوان حقیقتی غیر قابل انکار به خورد مخاطبانشان میدهند تا بر طبل
جنگ طلبی خود بکوبند.
واقعه خان شیخون شاید یکی از ابلهانه ترین سناریو
های تروریستهای اسلامی سنی مورد حمایت امپریالیسم آمریکا و متحدانش بود، بسیاری از
اهل فن که سوابق طولانی و قابل اتکائی در بی طرفی و حقیقت جوئی دارند مانند سیمور
هرش محقق و خبرنگار ارشد آمریکائی با بررسی وقایع و ادعاهای تروریستهای مورد حمایت
غرب و رسانه های قلم بمزدشان در گزارش مفصلی که منتشر کرد و نسخه ای از آنرا در
اختیار سازمان ملل قرار داد، بدون کمترین شک و تردیدی مسئولیت استفاده از سلاح های
شیمیائی علیه ساکنان خان شیخون را به عهده تروریستهای القاعده و کلاه سفیدها نهاد
و بر ساختگی بودن تمام واقعه و مطلع بودن کشورهای غربی از ساختگی بودن این وقایع
تاکید کرد. دانشمندان دانشگاه های مختلف کشورهای غربی با بررسی و تحقیقات خود بر
ساختگی بودن این عملیات صحه نهاده و نتیجه تحقیقاتشان را در اختیار سازمان ملل
نهادند.
بازرسان سازمان ملل از همان ابتدا بدون ارائه
سند و مدرکی و بی آنکه اصلا به محل حادثه دسترسی داشته باشند، دولت سوریه را متهم
بدست داشتن در این جنایت کردند، که این خود نشان از کینه ورزی به دولت سوریه و عدم
رعایت آشکار اصل بی طرفی این سازمان بود.
این موضع گیری عجولانه با مخالفت کشورهای بی
طرف و کشورهای متحد سوریه روبرو گردید، روسیه با تاکید بر بی اساس بودن ادعاهای
بازرسان سازمان ملل خواستار بررسی جدی مسئله با مراجعه مستقیم به خان شیخون شد،
بدلیل فشار روسیه و چین انتشار رسمی گزارش بازرسان سازمان ملل تا بررسی مفصلتر به
تعویق افتاد، البته این امر بر تصمیم ترامپ برای موشکباران فرودگاه نظامی سوریه که
ظاهرا محل بلند شدن هواپیمای سوریه حامل بمب شیمیایی بود تاثیری نداشت و این
موشکباران ظاهرا بخاطر جریحه دار شدن روحیه دختر ترامپ از مرگ کودکان در خان شیخون
و بدستور پدر صورت گرفت! البته دختر ترامپ که خود و همسر یهودی اش از فعلان هوادار
صهیونیسم و اسرائیلند، هیچ روحیاتشان از کودک کشی های اسرائیل جریحه دار نشده است
ولی به سوریه که رسید عنان از کف دادند و پاپا جان را محضور قرار دادند که مجبور
به موشک پرانی شدند!
چند روز بعد از موشک پرانی که بر خلاف اصل رعایت
حقوق کشورهای مستقل بود و انتشار گزارشات جدی تر و انتقادی از واقعه خان شیخون،
رسانه های صاحب نفوذ آمریکا هم به «ورژن» ارائه شده از سوی النصره و کلاه سفید ها
شک کردند.
سناریوی مورد تائید بازرسان سازمان ملل بر اساس
داستانسرائی کلاه سفیدها که شاخه هالیوودی القاعده اند استوار است و شامل
استدلالات زیر است:
۱- گزارشات شاهدان عینی حادثه
۲- فیلم های حادثه
۳- اثر انگشت شیمیائی دولت سوریه در مان شیخون
۴- اثرات باقی مانده از بمباران در خان شیخون
دولت سوریه از همان ابتدا منکر بمباران شیمیائی
خان شیخون بود، دلیل دولت این بود که
۱- سلاح های شیمیائی دولت یا با نظارت بین المللی و سازمان ملل
مدتهاست یا از بین رفته اند و یا تحت کنترل و نظارت بازرسان سازمان ملل در مناطق
تحت کنترل دولت سوریه قرار دارند، گزارش مفصل سازمان ملل تا قبل از حمله خان شیخون
این ادعای دولت سوریه را بطور کامل تائید میکند.
۲- این بمباران در منطقهای صورت میگیرد که هیچ اهمیت نظامی و یا
استراتژیکی برای دولت سوریه ندارد.
۳- این بمباران در شرایطی صورت میگیرد که ارتش سوریه ومتحدانش
در حال بازپسگیری مناطق تحت اشغال همین آدمخوران اسلامی و پیروزی های متعدد در این
کشور بوده و هیچ دلیلی بجز حماقت نمی تواند دولتی را مجبور به اینکار کند تا تمام
دنیا را علیه خود متحد و بسیج کند، بدون آنکه ذره ای سود برایش به ارمغان بیاورد،
هر بازپرس و بازجوی آماتوری از خود میپرسد انگیزه این جنایت برای دولت سوریه چیست؟
بجز بازپرسهای سازمان ملل!
۴- این واقعه درست زمانی اتفاق می افتد که مذاکرات بین دولت و
مخالفان با مهندسی سازمان ملل در شرف انجام است و احتمال موفقیت این مذاکرات هم کم
نیست.
۵- دولت سوریه و متحدانش بر برگزاری مذاکرات و گفتگو های دو
طرفه اصرار دارند و بالعکس، قطر، عربستان و النصره و کلاه سفیدها خواستار برهم زدن
آن بودند.
۶- دولت سوریه از ابتدای جنگ سازمان ملل را مطلع ساخت که تروریستهای
اسلامی مورد حمایت آمریکا و متحدانش در هنگام تصرف پادگانهای نظامی ارتش این کشور
در اوایل جنگ مقادیر قابل توجهی از تسلیحات نظامی و شیمیائی این کشور را به تصرف
خود درآورده و به احتمال بسیار زیاد آنرا برای چنین سناریوهائی با اثر انگشت شیمیائی
بکار خواهند برد، سازمان ملل تمامی این گزارشات را دریافت کرده بود ولی از آنجا که
فعالیتهای این سازمان در سوریه دربست در اختیار اهداف آمریکا و عربستان و لابی
اسرائیل بود، به این گزارشات کوچکترین اهمیتی داده نشد و تا امروز هم بدان اهمیتی
داده نمی شود.
۷- سوابق قبلی استفاده تروریستها از مواد شیمیائی و صحنه سازی
از کشتارهای دسته جمعی مردم طوریه انداختن مسئولیت این جنایات بر گردن دولت این
کشور هم بار ها توسط رسانه های بی طرف اثبات شده است، اما در گزارش بازرسان سازمان
ملل با بی توجهی کامل مواجه شده است.
برعکس سازمان ملل همچنان بر صحت فیلمهای ساختگی
و اظهارات و گزارشات شاهدان عینی (کلاه سفیدها) پافشاری میکند، نکته کلیدی اما
همان اثر انگشت شیمیائی دولت سوریه است که حقیقتا ضعیفترین سند ارائه شده است.
گزارش جدید سازمان ملل در شرایطی منتشر میشود
که هم دولت سوریه و هم مزدوران کرد سوری امپریالیسم آمریکا در حال پیشروی و موفقیت
در برابر داعش هستند، بیش از ۹۰ درصد از خاک این کشور از تصرف تروریستها خارج شده
است.
موفقیتهای ارتش به مراتب بیشتر و بزرگتر از
مزدوران کرد سوری آمریکا بوده است، این ساده لوحانه خواهد بود اگر تصور کنیم آمریکا
و متحدین مرتجع فئودالش در خلیج فارس سر عقل آمده اند و موفقیتهای سوریه را برسمیت
شناخته اند.
عملکرد امپریالیستهای در منطقه پس از ریاست
جمهوری ترامپ بشدت به سیاستهای محور اسرائیل و فئودالهای خلیج فارس نزدیک شده است،
تیم ابلهان حاکم کاخ سفید حتی از سوی شیوخ عرب به رخ ایران کشیده میشوند، سخنرانی
اخیر ترامپ را گوئی نتانیاهو یا الجبیر تهیه کرده بودند.
سفرهای اخیر سران پادشاهی وهابی عربستان به
عراق و روسیه، تلاشهای شیوخ فئودالی امارات و عربستان برای جلب دولت عراق، سفر های
وزیر خارجه تیلرسون به این کشور و وقایع رفراندوم استقلال مافیای صهیونیستی بارزانی
و حمایت اپوزیسیون خود فروخته کرد ایرانی (احزاب دمکرات، دارودسته مهتدی و دارو
دسته علیزاده، قایای رنگارنگ حککا و مجاهدبن خلق) و حمایت مزدوران کرد سوری از این
رفراندوم نشان از تحرکات جدید در منطقه دارد.
آغاز مرحله ای جدید از تجاوز امپریالیستی آمریکا
و کردهای خود فروخته سوری را باید با گزارش ساختگی خان شیخون مرتبط دانست، جنگ سوریه
برای آمریکا تا کنون هزینه چندانی را در بر نداشته، هزینه تروریستهای سنی توسط
عربستان، قطر و امارات تامین شده است.
ترکها هزینه های لجستیکی را به عهده داشته اند
و در عوض نفت سوریه را با همکاری داعش و بارزانی به یغما برده اند، آمریکا و
کشورهای شرقی اروپا (متحد آمریکا) اسلحه فروخته اند و جیبشان را پر و انبارهای تسلیحاتی
شان را خالی کرده اند، و مهمتر از همه اینکه وظیفه نیروهای پیاده نظام ارتش امپریالیستی
آمریکا را «کمونیستها، فمنیستها و آنارشیستهای» روژاوا و حامیان بین المللی شان
خالصانه و با قیمت مناسب به عهده گرفته اند تا اربابانشان در واشنگتن مشگل توجیه
جنگ جدیدی را برای افکار عمومی کشورشان نداشته باشند و سربازان آمریکائی هم جانشان
را در سوریه از دست ندهند.
آمریکا قرار دادهای میلیاردی تسلیحاتی نان و آب
دار با فئودالهای عرب امضا کرده و دست ارتش عربستان و امارات را در قتل عام یمن
باز گذاشته است.
اسرائیل به بهانه تهدید حزب الله و ایران مفت و
مجانی از کمک های مالی و نظامی غرب (اروپا و آمریکا) و شیوخ عرب بهره مند شده است،
تنها مشگل حل نشده، پیشروی ارتش سوریه در برابر داعش و النصره است و این واقعیت که
بعد از اینهمه توطئه گری و جنایت توسط آنها، آمریکا و متحدانش همچنان به اهدافشان
برای سرنگونی اسد و نابودی حزب الله لبنان و تقسیم عراق دست نیافته اند.
پیروزی های کرد های سوری مزدور آمریکا نه تنها
توجه غرب را بخود جلب کرد، بلکه توجه لاشخورهای عربستان را نیز بخود جلب کرد، در
عرض چند ماه گذشته شاهد نشست و برخواست پیشگامان و انقلابیون روژاوا و وزرای حرم
سرا پرور وهابی با کارگردانی فرماندهان ناوی آمریکا در سوریه بودیم، این نزدیکی
قطعا بخاطر رشادتهای پیشمرگه های سوپر انقلابی روژاوا میباشد، چراکه ته مانده
تروریستهای النصره و ارتش آزاد سوریه بدلیل بی آبروئی و جنایاتشان در حق مردم
منطقه دیگر برای عربستان و امارات مهره سوخته اند و داعش که زمانی شاه مهره امریکا
و اسرائیل بحساب می آمد نفسهای آخر را میکشد و بقولی تاریخ مصرفش برای آمریکا
گذشته است، همانطور که اشاره رفت اما وظایفی که به عهده داعش بود همچنان پا برجا
مانده اند، اکنون نوبت درخشش آنارکو فمنیستهای روژاوا است تا جای خالی داعش را پر
کنند و به مقام شاه مهره امپریالیسم ارتقا مقام یابند، بی جهت نیست که مرتجعین
مذهبی وهابی مهمان عزیز کرده انقلابیون جهان وطن روژاوا میشوند.
حرکت سریع دارو سته کردهای سوری به فرمان ارتش
متجاوز امپریالیسم آمریکا به سوی مرزهای شرقی سوریه، درگیری ارتش سوریه با مزدوران
کرد سوری و آمریکائی ها را بزودی بدنبال خواهد داشت.
کردهای روژاوا آگاهانه زیر پرچم امپریالیسم شمشیر
میزنند و با عجله بدنبال جایگزین کردن خود با تروریستهای داعشند، سوریه آبستن
حوادث ناگوار تازه ای است.
نقش کردهای بارزانی در حوادث عراق نیز در همین
راستا قابل تامل است، قصد من بررسی رفراندم و عواقب آن نیست، در همین مجله هفته
مطالب بسیار مفیدی در همین زمینه منتشر شدن است که من نیز از آنها بسیار استفاده
بردم. برای من این سوال اما همچنان مطرح است که مافیای بد سابقه و سودجوی بارزانی
در منطقه ای که از شمال با رژیم کرد کش و قداره بند ترکیه، از شرق با رژیم فاسد و
حیله گر جمهوری اسلامی و از جنوب با جمعیت کثیر غیر کرد هم مرز است چرا دست به
برگزاری رفراندم استقلال میزند؟ آنهم در منطقه ای که کردها سالهاست تقریبا از استقلال
غیر رسمی برخوردار است، مناطق وسیعی از دیگر اقوام غیر کرد مانند، اعراب، آشوری
ها، یزیدی ها و ترکمن ها را به بهانه مقابله با داعش «مفتی خور» کرده اند و آنها
را از محل زندگیشان رانده، نفتشان را به نصف قیمت به اسرائیل فروخته و کرکوک و
سنجار را هم ضمیمه کردستان بارزانی کرده اند.
مافیای بارزانی که بدستور آمریکا از مقابل داعش
گریخت و شهرهای عراق را یکی یکی به شاه مهره آمریکا واگذار کرد، بارزانی که به
واسطه موقعیت جغرافیای حساسی که اقلیم کردستان دارد و نزدیکی غیر قابل انکارش به
آمریکا و صهیونیستهای اسرائیلی بدون اجازه آمریکا آب نمی خورد، چگونه ناگهان خواب
نما میشود که موقعیت مناسب است و تا تنور داغ است نان استقلال را بچسبانیم، آنهم
با وجود مخالفت آمریکا و تقریبا تمام جهان؟ دولت جدید کردستان که نه منبع درآمدی
دارد و اگر حق نفت اش نباشد باید دسته جمعی به قاچاق روی بیاورند چگونه خود را اینقدر
مستقل و قدرتمند حس میکند که تصمیم به برقراری کشور کردستان میگیرد؟ تمام اینها هم
با وجود مخالفت کدخدا؟
عراق نیز مانند سوریه به سوی بیرون راندن موفقیت
آمیز داعش ارتش وهابی آمریکا گامهای جدی برداشته است، میلیشیای شیعه مورد حمایت
ملاهای ایران و ارتش عراق با پیروزی های خود موفق به تضعیف و بیرون راندن داعش از
بیشتر مناطق این کشور شده اند. در عراق نیز مانند سوریه داعش ارزش نظامی خود را
برای ایجاد هرج و مرج و تجزیه کشورها از دست داده است، کردهای بارزانی با برگزاری
رفراندم تخم درگیری، تجزیه و دشمنی قومی و مذهبی را در عراق می افشانند، در اینجا
نیز کردها داوطلبانه نقش داعش را برای تجزیه و ایجاد درگیری و آمریکا بازی میکنند.
مخالفت آمریکا با رفراندم خر رنگ کنی جدی است و
بیشتر مخاطبش اردوغان است، طرح استقلال آمریکا و بارزانی با حیله گری و تیز هوشی
ملایان حاکم بر ایران به شکست مرحله ای کشیده شد، ایران از فساد، رقابت و قدرت طلبی
احزاب سیاسی کرد استفاده برد تا مانع تجزیه عراق شود، حرکتی که نشان از شناخت دقیق
رژیم ایران از اوضاع عراق دارد شناختی که آمریکا و عربستان از آن برخوردار نیستند.
رفت و آمدها با دولت شیعه عراق و دارودسته صدر،
تلاشهائی است برای جلب نظر رهبران شیعیان برای فاصله گرفتن از ایران، نشان دادن در
باغ سبز به این اکثریت جامعه عراق است، ارائه چهره جدید از حکومت وهابی با عنوان
دوری جستن از افراط گرائی، اجازه رانندگی و حتی فتوا به زنان و تلاش ولیعهد برای
رفرم مذهبی و اجتماعی در جامعه فئودالی عربستان برای جلب مخالفان غیر سنی منطقه و
دور کردن آنها از ایران صورت میگیرد، عربستان اگر واقعا دست به رفرم بزند آخرش میشود
امارات یا بحرین! خوردن فریب سیاسی عربستان و آمریکا خودکشی دسته جمعی شیعیان عراقی
خواهد بود، هر نوع کوتاه آمدن در برابر خواسته های آمریکا میتواند بسرعت به جنگ
داخلی تبدیل شود که پیاده نظامش را مافیای بارزانی خائن (چه با مسعود و چه بدون
او) و کردهای سوری متحد آمریکا تشکیل میدهند و جنگ و ویرانی جدیدی را برای مردم
منطقه به همراه خواهد آورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر