صفحات

۱۳۹۷ فروردین ۹, پنجشنبه

آیا ایران در آستانه یک کودتا قرار دارد؟


محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق ایران در واکنش به محکومیت دو تن از دستیارانش، اسفندیار رحیم مشایی و حمید بقایی از سوی قوه قضائیه بی‌درنگ علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی را به بالا کشیدن ۱۹۰ میلیارد دلار به صورت غیرقانونی و بدون رقابت مالی هیچ نهاد یا مؤسسه متهم کرد.

جرأت احمدی نژاد در اشاره مستقیم به منابع مالی رهبر جمهوری اسلامی ایران به معنی برخوداری احمدی نژاد از یک قدرت استثنایی نیست، بلکه در واقع بازتاب پراکندگی میان نیروهای رژیمی است که دیگر قادر به پنهان کردن تاول‌هایش نیست؛ تاول‌هایی که به تومورهای بدخیم تبدیل شده و درمان آنها بسیار دشوار به نظر می‌رسد. بیماری رژیم ایران ریشه‌ای ۴۰ ساله دارد به طوری که اکنون می‌توان آن را به بیماری بی‌درمان توصف کرد.
از نظر پزشکی وقتی پزشکان در برابر وضعیت دشوار یک بیمار قرار می‌گیرند، معمولا به شوک‌درمانی به وسیله «کورتیزون» یا شیمی‌درمانی به عنوان آخرین شانس نجات بیمار برای ادامه زندگی، پناه می‌برند البته این نوع درمانها نیز عوارض جانبی و منفی زیادی برای بیمار دارند.
همانطور که در پزشکی شوک‌درمانی و شیمی‌درمانی برای نجات موقت یک بیمار وجود دارد در عالم سیاست نیز راه‌های مشابه وجود دارد. نظام‌های مستبد برای حفظ نظام و جلوگیری از سقوط حتمی و ناگهانی آن، به درمان موقت به وسیله «کورتیزون» سیاسی یعنی «کودتای» نظامی به عنوان آخرین گزینه پناه می‌برند، آیا رژیم جمهوری اسلامی که اکنون از بیماری‌های مزمن و بی‌درمان داخلی و خارجی رنج می‌برد برای حفظ نظام ولایت فقیه قبل از اینکه این بیماریها نظام را کلا از نقشه سیاسی حذف کند، دست به کودتای نظامی خواهد زد؟
از نظر سیاسی رژیم ایران شکست خورده است چرا که این رژیم در درمان پدیده اعتراضات سراسری، همان‌گونه که دستگاه‌های امنیتی خود رژیم اعتراف کردند، ناکام ماند؛ اعتراضاتی که دایره آن به بیش از ۱۰۰ شهر و منطقه در سراسر ایران گسترش یافت و حدود ۸ هزار نفر طی آن بازداشت شدند. گزارش‌های امنیتی تایید کرده‌اند که ۸۵ درصد از بازداشت‌شدگان در سنین کمتر از ۳۵ سال بوده و اکثر آنها پیشینه سیاسی یا امنیتی نداشته‌اند.
حسین ذوالفقاری معاون وزارت کشور در امور امنیتی، درباره تحقیقات و بررسی این وزارتخانه درباره بازداشت‌شدگان اظهار داشت: «عمده دستگیرشدگان این اعتراضات، افرادی فاقد سابقه امنیتی بودند و ۸۵ درصد این افراد زیر ۳۵ سال سن داشتند. در این راستا باید توجه داشت که ۷۰ درصد کشور زیر ۴۰ سال هستند. این اعتراضات عبور از همه جریان‌های سیاسی کشور بود.» این یک اعتراف ضمنی است مبنی بر اینکه اعتراضات علیه اوضاع معیشتی از همه خطوط قرمز نظام گذشته به ویژه آنکه معترضان علنی خواستار سرنگونی رژیم و خامنهای شده‌اند.
با بدتر شدن اوضاع وشرایط زندگی و ناتوانی دولت جمهوری اسلامی در رفع نیازهای شهروندان و پناه بردن به سرکوب اعتراض‌ها، نوه آیت‌الله خمینی هشدار داد که اگر رژیم به خواسته‌های مردم پاسخ ندهد با خطر سرنگونی مواجه خواهد شد. وی همچنین ابراز نگرانی کرد که اوضاع بد کشور می‌تواند زمینه‌ساز دو پدیده باشد: فروپاشی یا حاکمیت نوعی «پوپولیسم اقتدارگرا» به معنای یک حکومت بسیار خشن اما کوتاه‌مدت، عوام‌فریب و سرکوبگر تا در چنین وضعیتی شورش‌ها خاموش ‌شود و به ظاهر توزیع برابر صورت گیرد و گشایش‌های کوتاه‌مدت رخ ‌دهد؛ اما این نوع حکومت هیچ دوام بلندمدت نخواهد داشت.
سخنرانی حسن خمینی نخستین اشاره مستقیم و نگرانی نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی ایران از روی آوردن رژیم به یک کودتای سیاسی در کشور است تا به وسیله آن کودتا وقت اضافی برای آرایش مجدد صفوف خود بیابد وبتواند بار دیگر مخالفان را سرکوب و صداهای خواستار تغییر را خفه کند.
در صورت بالا گرفتن نزاع میان جناح‌های متخاصم و رقیب برای میراث کسب خلافت ولایت فقیه پس از خامنه‌ای، و افزایش تنش میان روحانی و سپاه پاسداران و نگرانی و ترس سپاه از ایجاد محدودیت مانور توسط واشنگتن در پرونده‌‌های حساس منطقه‌ای، امکان کودتا نظامی که نوه خمینی غیرمستقیم به آن اشاره کرد، بعید به نظر نمی‌رسد.
سپاه اکنون در تلاش است تا حکومت روحانی را به شکست در توافق هسته‌ای با قدرت های بزرگ متهم کند. اگر دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در ماه مه ۲۰۱۸ تصمیم به خروج از این توافق‌نامه بگیرد، سپاه پاسدارن بهانه‌ خوبی برای تثبیت ادعای شکست امکان مذاکره با غرب را به دست خواهد آورد و از این فرایند فرصتی استثنایی برای نفوذ بیشتر در موسسات و نهادهای دولتی به ویژه فضای عمومی در داخل ایران که با نفوذ سپاه در قدرت سیاسی و اقتصادی مخالف است، پیدا خواهد کرد. سپاه اکنون در تلاش است تا قبل از مرگ خامنه‌ای و به وجود آمدن خلاء قدرت در ایران، خود را به عنوان قوی‌ترین نهاد آن شرایط تبدیل کند و راه را بر دیگر رقیبان طوری ببندد که حتی ولی فقیه بعد از خامنه‌ای هم نتواند در آینده مزاحمتی برای آن به وجود آورد.
در ۱۹ اوت ۱۹۹۱، گنادی یانایف، معاون رئیس اتحاد جماهیر شوروی سابق، همراه با اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست حاکم شوروی، معتقد بودند که می‌توانند چرخ دگرگونی‌ها را متوقف کنند، آنها اعلام کردند که کنترل قدرت در مسکو را به دست گرفته و رئیس جمهور میخائیل گورباچف را از کار برکنار کرده‌اند، اما کودتای آنها با مقاومت جنبش اعتراضی مردمی روبرو شد که مخالف کودتا بودند و فقط سه روز دوام آورد. کودتا نه تنها در حفظ نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوری و حذف گورباچف و جلوگیری از سقوط اردوگاه سوسیالیستی ناکام ماند بلکه به روند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سرعت بخشید. در ایران نیز هر کودتایی توسط سپاه پاسداران ممکن است سقوط رژیم جمهوری اسلامی را تسریع و چهره ایران را به کلی تغییر دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر