ترجمه و تلخیص:شیرین کریمی
چند اثر تحقیقیِ فارسیزبان و انگلیسیزبان،
جزئیاتِ مشارکتِ زنانِ ایرانی در فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و ادبی، در دورۀ
مشروطه را شرح دادهاند[۱]. مقالۀ حاضر تلاش دارد به گفتمانهای شکلدهنده و به نوبۀ خود بازسازیشده
و دگرگونشده توسط این فعالیتها نگاهی انتقادی داشته باشد. استدلال خواهد شد که
در سالهای اول قرن بیستم خود مفهومی که از کلمۀ «زن» مراد میشد محل نزاع بود؛
ابهامِ ناشی از تشابه اسمی –دلالت همزمان بر دو معنای زن و همسر- حاکی از ابهام در
حس زنانگی بود. در ادامه، نشان داده میشود ابهامی که در اختلاط با زبان مشروطه ایجاد
شد، ناشی از دو عنصر گفتمانی متناقض در مورد زن –
نوعی بازمفصلبندیِ جدلی است که امکانها و محدودیتهای تعریف نوعی زنانگیِ
جدید را نشان میدهد[۲]. عنصر اول را میتوان گفتمان همتایی/زوجبودن نام نهاد (متمایز از
تساوی و برابری)؛ عنصر دوم محافظت/قیمومیت است. عنصر اول با ادراکی جدید از ملّتِ
ایران، زن را همتای مرد در نظر میگیرد؛ [و در آن] زن در مقابل مرد تعریف میشود.
عنصر دوم، مفاهیم زنانگی را بر مبنای فارسی-اسلامی سنتگرا قرار میدهد، زن به
عنوان موضوع قیمومیت/محافظت توسط مرد در نظر گرفته میشود، بنابراین زن تابعِ مرد
تعریف میشود؛ [در اینجا] زن (همسر) در مقابلِ شوهر قرار داده میشود. عنصر دوم بیشتر
مورد بحث قرار خواهد گرفت، این عنصر، صرفاً از مفهوم سنتگرایانۀ زن، برای تقویت
امتیازِ مردانه در ملّت جدید، به عاریه گرفته نشده است (گرچه ممکن است پیامدِ
همان باشد). [در واقع عنصر دوم] بقایای ِیک تفکر زنستیزِ سنتیِ برجایمانده در
تفکر مدرن نبود، بلکه در مفصلبندی و یکپارچهسازیِ «زبان تظلّمخواهی»ِ مشروطهخواه
وارد سطح سیاسی شد.
فعالیتهای زنانِ مشروطهخواه سرنوشتِ
این مفاهیمِ موردِ نزاع را تعیین میکرد، زنانی که از طریق کنشها و نوشتن مداوم
در جراید، جایگاهِ شهروندیِ خود را در کنار برادرهای وطنیشان ایجاد میکردند. به
دنبالِ انقلاب مشروطه، در مطبوعاتی که توسط زنان در نیمۀ دوم دهۀ ۱۹۱۰ میلادی منتشر میشد شاهد یک حرکت
گفتمانی از گفتگو دربارۀ زوجبودن به سوی زبان برابری هستیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر