جان اسمیت به گمشدهای در صحرا میماند
که از تشنگی در حال مردن است. سیستم جی.پی.اس مطمئناش به او میگوید که در
فاصلهی 10 مایلیاش به سمت شرق آب شیرین وجود دارد. ازآنجا که او به «شرق به
غرب» معتقد است (بخوانید جنوب به شمال) بهسمت جنوب راه میافتد و از تشنگی هلاک میشود.
افسوس که استدلال او علیه من این چنین است.
وقتی میگویم در سالهای اخیر، ثروت از
غرب بهسوی شرق حرکت کرده است شرق موردنظرم متشکل از چین است که هماکنون (اگر
اروپا را بهمنزلهی یک اقتصاد درنظر نگیریم) دومین اقتصاد بزرگ جهان است و بهدنبالش
ژاپن در جایگاه سوم قرار دارد. با اضافهکردن کرهی جنوبی، تایوان و (با کمی اغماض
جغرافیایی) سنگاپور به این مجموعه شما بلوک قدرتی را در اقتصاد جهانی دارید (زمانی
به الگوی «غازهای درحالپرواز» توسعهی سرمایهدارانه معروف بود) که هماکنون یکسوم
از کل تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص داده است (در قیاس با امریکای
شمالی که اکنون فقط یک چهارم را در اختیار دارد). اگر به وضعیت جهان مثلاً در 1960
نگاه کنیم، آنگاه ظهور حیرتانگیز آسیای شرقی در قامت یکی از کانونهای انباشت
جهانی سرمایه کاملاً آشکار خواهد شد.
چینیها و ژاپنیها اکنون صاحب بخشهای
بزرگی از بدهی روزافزون حکومت ایالاتمتحد هستند. میبینیم که اقتصادهای ملی در
منطقهی آسیای شرقی هر یک بهنوبت درصدد یافتن ترفندی فضایی[1] برای مقادیر عظیم
مازاد سرمایهای هستند که درون مرزهایشان در حال انباشتهشدن است. ژاپن صدور
سرمایه را در اواخر دههی 1960 آغاز کرد، کرهی جنوبی در اواخر دههی 1970، تایوان
در اوایل دههی 1980. مقدار زیادی از آن سرمایهگذاری روانهی اروپا و امریکای
شمالی شد.اکنون نوبت چین است...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر