اتفاقی که ما در ایران از سوی نظامی استبدادی شاهدیم امری است طبیعی. نظام های استبدادی به خشونت و سرکوب دست زده و میزنند چرا که آنان بر اساس ذات حقیقی خود عمل کرده اند. موضوع مورد بحث در این مقاله این است که چگونه ملتی تن به چنین استبداد پذیری میدهند زمانی که خود از ذات این حکومت خبر دارند، منتهی روی خود را بر میگردانند که تو گویی شتر دیدی ندیدی. پدیده ای که ما در کشورمان با آن رو به رو هستیم را میتوان عدم بلوغ ایرانیان نامید. طوری که حق انتخاب را از خود گرفته و به آنچه که بر آنان میرود سرخم کرده اند. انتخاب از آزادی می آید و زمانی که آزادی انسان از آن سلب شود چیزی جز زیر سوال رفتن انسانیت آن معنی نمیشود. چیزی که تا کنون انسان را از حیوان متمایز کرده، حق انتخاب آن بوده است. ما در حیوانات گاها شاهد هستیم که برای نجات جان خود قفس را شکسته و خود را نجات میدهند، منتهی در بین انسان ها گاها میبینیم که از ذات طبیعی همینطور که منتسکیو به خوبی به آن اشاره میکند دور مانده و با پذیرش زور و سرکوب حق انتخاب خود را نادیده میگیرد. در این مطلب سعی دارم نگاهی کوتاه به این پدیده ایران گیر داشته باشم.