۱۳۹۴ تیر ۱۲, جمعه

ایران ما نفس های آخر را میکشد

سام خسروی فرد - کارشناس محیط زیست
باید محل زندگی‌، خانه و ماوا و آشیانش را ترک کند. باید دست خانواده‌اش را بگیرد و برود جای دیگری. باید ریشه‌هایش را قطع کند و به سوی مقصدی نامعلوم و آینده‌ای مبهم‌تر قدم بردارد...
بی‌آبی و خشکی مفرط او را وادار به رفتن می‌کند. کوچک‌ترین بختی برای ماندن و زیستن در این عرصه خشک و تفته وجود ندارد. این مهاجرت اجباری، گریبان میلیون‌ها ایرانی را خواهد گرفت. بی‌آبی، «مرگ زمین» را رقم می‌زند و چاره‌ای نیست جز بُن‌کن شدن و کوچ کردن به دیاری نامعلوم.

وقتی فلامینگو‌ها به تالاب‌ ارومیه نیامدند زنگ خطر نواخته شد. کسی آن را جدی نگرفت. از ارومیه پهنه‌ای نمک باقی ماند. پیش از آن، نَفسِ هامون بر اثر بی‌تدبیری به شماره افتاده و گاوخونی با کم‌آبی مفرط روبه‌رو شده بود. همین بلا بر سر دریاچه‌ها دیگر هم آمد. بختگان، پریشان و کل تالاب‌های فارس خشک شدند. امروز زریوار، میانکاله، انزلی، هورالعظیم، بندعلی خان و بسیاری دیگر از عرصه‌های آبی ایران حال خوشی ندارند. زاینده‌رود و کارون بارها در خلال این سال‌ها بی‌آب شدند.
اما باز هم کسی موضوع را جدی نمی‌گیرد. سد‌سازی، توسعه کشاورزی و آبیاری سنتی هنوز هم ادامه دارد. وقتی مسوولی در وزارت کشاورزی از افزایش دو و نیم درصدی تولید گندم در سال‌جاری می‌گوید در حالی که میزان بارندگی به شدت کاهش یافته است، یعنی هنوز کسانی در مقام‌های اجرایی مساله بی‌آبی را جدی نگرفته‌اند. کسانی که برای پیشنهاد کارشناسان خبره و طرح «کاشت فراسرزمینی» کوچک‌ترین ارزشی قائل نیستند. وقتی فلامینگوها و پلیکان‌ها منطقه‌ای را ترک کنند، چندی بعد نوبت اهالی و مردمان آن عرصه است که تن به کوچ‌ اجباری بدهند. سال‌ها پیش پرنده‌شناس و بوم‌پژوه آمریکایی، راجر توری پترسان همین را گفته بود: «پرندگان شاخص‌های محیط‌زیست هستند. اگر آنها در مخمصه باشند، به زودی ما هم گرفتار خواهیم شد»
وداع با آب‌های سطحی
موضوع بی‌آبی در ایران سابقه‌ای به قدمت تاریخ این سرزمین دارد. ساخت قنات، روشی بود برای مقابله هوشمندانه با دشواری‌هایی که طبیعت در طول قرن‌ها به این سرزمین تحمیل کرده است. اما به تدریج این روش به فراموشی سپرده شد. در دهه ۲۰ خورشیدی سدسازی و بهره‌برداری از منابع آب زیرزمینی با پمپ‌های پرقدرت به تدریج شروع شد و در سه دهه اخیر به اوج خود رسید. به طوری که امروز منابع رسمی اعلام می‌کنند ۶۷ درصد تالاب‌های ایران خشک شده و بیش از ۷۰ درصد منابع ‌آبی زیرزمینی مصرف شده است. فرونشست زمین که هر از گاهی فیلم و ویدئویی از آن منتشر می‌شود دلیلش نابودی منابع آب در زیر زمین است. این پدیده را «مرگ زمین» نامیده‌اند.
بعد از این مرحله اگر آب به سطح یا زیر زمین وارد شود، تقریبا غیرممکن است که آن اراضی دوباره احیا شوند. عیسی کلانتری وزیر کشاورزی دولت سازندگی امروز اعتراف می‌کند که مدیریت منابع آب در سه دهه اخیر اشتباه بوده و کشاورزی بخش قابل توجهی از آب سرزمین را بلعیده است. او می‌گوید: «تنها دو کشور در جهان وجود دارد که با بهره‌برداری بی‌رویه از منابع آب‌های سطحی در معرض بحران جدی قرار گرفته‌اند و آن دو کشور ایران و مصر است. این در شرایطی است که میزان بهره‌برداری از آب‌های سطحی در مصر به ۴۶درصد و در ایران با اختلاف فاحش به ۹۷درصد رسیده‌است»
وداع با آب‌های زیرزمینی
مصرف بیش از حد آب‌های زیرزمینی به نقطه‌ای رسیده است که دشت‌های کشور یکی پس از دیگری می‌میرند. «مرگ زمین» یعنی پایان زندگی و امید در کشور. هفته گذشته خبرگزاری مهر به نقل از مدیر کل دفتر حفاظت از منابع آب کشور نوشت: «آب‌های زیرزمینی شرایط خوبی ندارند. بسیاری از چاه‌ها دچار افت سطح آب شده و تبعات آن در سراسر کشور به صورت نشست زمین که به آن «مرگ زمین» می‌گوییم خود را نشان داده است، اتفاقی که قابل برگشت نیست.»
سید مسعود مصطفوی با بیان اینکه ۹۰ درصد از مرگ زمین و کاهش ذخایر آب های زیرزمینی مربوط به ۲۰ سال گذشته است، افزود: «فرصت‌های زیادی در طول این سال‌ها از دسترس مردم خارج کردیم و در این زمینه مردم و مسوولان هر دو سهیم هستند.»
ماه گذشته خبرگزاری ایلنا گزارش داد عیسی کلانتری، دبیر ستاد ملی دریاچه ارومیه میزان برداشت از آب‌های زیرزمینی در کشور را ۹۰ درصد اعلام کرد و گفت: «مصرف آب از بحران نیز عبور کرده است.» به گفته او، در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد از آب‌های تجدید‌پذیر، در نقاط مختلف کشور مصرف می‌شود اما باید میزان مصرف از این آب‌ها به صورت اصولی ۴۰ درصد باشد. به علاوه این روند باعث خواهد شد ۷۰ درصد ایرانیان تن به مهاجرت اجباری دهند.
پیش از او نیز پرویز فتاح، وزیر سابق نیرو در دولت نهم در اردیبهشت ۸۸ گفته بود: «آب‌های زیرزمینی که جزو منابع استراتژیک ماست، در معرض آسیب‌های جدی است.» به گزارش آفتاب، وزیر اسبق نیرو تاکید کرده بود که « وزارت نیرو طبق قانون مسوول است منابع زیرزمینی را کنترل کند و ما هر سال می‌بینیم که سطح این آب پایین‌تر می‌رود. چاه‌هایی که ۴۰ سال پیش حدود ۵۰ متر پایین‌تر از سطح زمین بوده، الان به ۲۵۰ تا ۳۰۰ متر رسیده و کنترل کیفی روی این منابع بسیار پایین است. مجموع این موارد باعث می‌شود که زمین فرونشست داشته باشد و این منابع آبی را از دست دهیم».
حرف‌های این مقام مسوول در دولت اول احمدی‌نژاد، پس از حوادث خرداد ۸۸ به دست فراموشی سپرده شد. پیش از این «نشنال جئوگرافیک» در گزارشی وضعیت آب‌های زیرزمینی ایران را فاجعه‌بار ترسیم کرده بود: «ظرف ۱۵ سال گذشته، سطح آب‌زیرزمینی به طور متوسط هر سال نیم‌متر کاهش داشته است. با از دست رفتن آب، خاک و سنگ فرسوده شده و در نهایت، زمین نشست می‌کند.»

بر اساس پژوهشی که تابستان ۲۰۱۲ در مجله «نیچر» (Nature) منتشر شد، وضعیت آب‌زیرزمینی در بسیاری از نقاط جهان نگران کننده است. نِهِشتِ* آب زیرزمینی (Groundwater footprint) نخستین بار در این مقاله مطرح شد. نهشت آب زیرزمینی مناطقی را شامل می‌شود که نیازمند مصرف پایدار منابع آب‌های زیرزمینی است و بهره‌دهی زیست‌بوم** در این مناطق به آب‌های زیرزمینی وابسته است. در این مطالعه سطح نهشت‌های آب زیرزمینی را در حدود ۱۳۲ میلیارد متر مترمربع برآورد شده است، رقمی که تقریبا سه برابر و نیم بیش از سطح سفره‌ها و آبخوان‌های فعال کره زمین است. به عبارت دیگر، مصرف این آب‌ها بیشتر از تغذیه سفره‌های زیرزمینی است.‌ در این رابطه هفت کشور نقش برجسته‌تری دارند که در کنار آمریکا، مکزیک، چین، عربستان، هند و پاکستان، نام ایران هم دیده می‌شود.

از دست رفتن منابع آب سطحی و زیرزمینی، فرونشست و مرگ زمین عواقبی تلخ‌تر از تصور  دارد. زوال تالاب‌ها، نابودی کشاورزی و مرگ حیات‌وحش شروع این ماجراست. اگر تغییری بنیادین در نحوه مدیریت و مصرف آب صورت نگیرد، گردِ مرگ بر بخش وسیعی از ایران خواهد نشست. سرانجام، ۵۰ میلیون ایرانی ناگزیر باید به سرزمین مادری خدانگهدار بگویند و به سوی مقصدی نامعلوم مهاجرت کنند، این یعنی رنج مضاعف و چشیدن طعم تلخ خانه‌به‌دوشی برای مدتی نامعلوم.


* نِهِشت: (بن ماضی نهشتن) به معنی نهادن و گذاشتن. (در زمین‌شناسی) موادی که وسیله آب یا باد از محلی به محل دیگر حمل و انباشته  می‌شود، فرهنگ لغت عمید
** این عبارت معادل Ecosystem Services انتخاب شده است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر