۱۳۹۶ آذر ۳, جمعه

چین و روسیه از پترو یوان تا طلا دلار آمریکا را به چالش می کشند

نویسنده: فدریکو پی یراسینی
برگردان: آمادور نویدی
تا چند دهه قبل، هر ایده ای که  می‌خواست از پترودلار دور شود، به عنوان تهدیدی مستقیم علیه هژمونی جهانی آمریکا بود، و به یک پاسخ نظامی نیاز داشت … در سال‌های اخیر، برای بسیاری از کشورهای مخالف واشنگتن روشن شده است که تنها راه لازم جهت مهار امپراتوری در حال سقوط آمریکا، حذف تدریجی دلار (از سبد ارزی) ست. این در خدمت محدود کردن توانایی واشنگتن جهت هزینه های نظامی با ایجاد ابزارهای جای‌گزین درعرصه های مالی و اقتصادی است که برتری واشنگتن را حذف می‌کند. این در استراتژی روسیه – چین – ایران ضرورت دارد که اوراسیا را متحد کنند و بدین وسیله آمریکا را غیرضروری سازند. دلارزدایی برای پکن، مسکو و تهران به یک اولویت استراتژیک تبدیل گشته است. حذف ظرفیت نامحدود هزینه کردن فید و اقتصاد آمریکا به معنای محدود کردن بسط امپریالیستی آمریکا و تضعیف بی ثباتی جهانی است. بدون قدرت نظامی معمولی آمریکا جهت تقویت و تحمیل استفاده از دلار آمریکایی، چین، روسیه و ایران مسیر را برای تغییرات مهم در نظم جهانی آماده کرده اند… بزرگ‌ترین تغییر در ۴۰ سال گذشته اتفاق افتاده است. پکن گاز و نفت را با پرداخت یوان از روسیه می‌خرد، و مسکو قادرست که یوان را بلافاصله به لطف بورس انرژی بین المللی شانگهای به طلا تبدیل کند. این مکانیزیم گاز- یوان – طلا اشاره به یک تغییر اقتصادی انقلابی از طریق حذف تصاعدی دلار از تجارت دارد.

همان‌گونه که در مقاله قبلی ام (۱) مشاهده شد، قدرت نظامی آمریکا در حال کاهش است، و اثرات آن آشکارند. در دنیای مملو از جنگ که واشنگتن مسبب آن‌هاست، تغییرات اقتصادی و مالی در حال وقوع، برای بسیاری از کشورهایی که مدت های طولانی منتظرش بوده اند، پیش‌رفت خوش‌آیندی دارد.
اگر ما می‌خواهیم بدانیم که دقیقاً چه چیزی امپریالیسم آمریکا واشتیاقش را جهت هژمونی جهانی تحریک می‌کند، آن وقت نقش دلار آمریکا بطور برجسته نمایان می‌گردد. بنابراین، به منظور شناسایی عمق اثرات دلار بر اقتصاد جهان لازم‌ست که تحولات ژئوپولیتیکی مهم اتفاق افتاده در چند دهه گذشته را درک کنیم .
دلیلی که دلار چنین نقش مهمی را در اقتصاد جهانی بازی می‌کند، ناشی از سه عامل اصلی است: دلار نفتی (پترودلار)؛ دلار به عنوان ارز ذخیره جهان (۲)؛ و تصمیم نیکسون (۳) در سال ۱۹۷۱ که دیگر دلار قابل تبدیل به طلا نباشد. همان‌گونه که آسان‌ست حدس زد، پترودلار بشدت در ترکیب سبد حق ویژه اس دی آر (۴) تأثیر گذاشت، دلار را به عنوان ارز ذخیره جهانی تبدیل کرد، و مفهوم مهمی را برای اقتصاد جهانی ناشی از تصمیم نیکسون در حذف تبدیل دلار به طلا هجّی نمود. برای بقیه جهان اکثر مشکلات از ترکیب این سه عامل آغاز شد.
دلار- دلار نفتی – طلا
در ۵۰ سال گذشته، بزرگ‌ترین تغییر ژئو-اقتصادی، قطعاً در سال ۱۹۷۳، و با توافق (۵) بین اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت)، عربستان سعودی و آمریکا جهت فروش نفت فقط با دلار آمریکا به اجرا درآمد.
به ویژه، نیکسون با ملک فیصل پادشاه سعودی توافق کردند (۶) که تنها دلار به عنوان پول رایج فروش نفت و سرمایه گذاری‌های مرتبط باشد، و بدین‌صورت میلیاردها دلار اضافی را به سیاهه خزانه داری آمریکا و دیگر منابع مالی متکی بر دلار بازیافت کردند. در عوض، عربستان سعودی و دیگر اعضای اوپک تحت حمایت نظامی آمریکا قرار گرفتند. این یادآور توافقی به سبک مافیایی است:  سعودی ها موظفند با اندکی استدلال، با دلار آمریکایی و با مدت زمان و شرایطی که آمریکا تنظیم می‌کند، تجارت کنند، و در عوض از حفاظت سخاوت‌مندانه آمریکا برخوردار شوند.
عامل دوم، که شاید حتی اهمیت بیشتری برای اقتصاد جهانی دارد، این‌ست که دلار ارز ذخیره جهانی شده است و از سال ۱۹۸۱ نقش برجسته ای در سبد ذخایر ارز خارجی بین المللی صندوق بین المللی پول (آی ام اف) داشته است. نقش دلار، که بوضوح به تجارت دلار نفتی مرتبط است،  تقریباً همیشه سهمی بیش از ٪۴۰ از سبد  اس دی آر(۸) را حفظ کرده است، در حالی‌که یورو سهم ثابت ۲۹٪- ٪۳۷ را از سال ۲۰۰۱ حفظ نموده است. جهت درک تغییرات اقتصادی در حال گردش، کافی‌ست که ملاحظه کنیم که یوان بالاخره در حال حاضر، با سهم اولیه ٪۱۰ (۸) شامل سبد اس دی آر است که بلافاصله بالاتر از ین (۳/۸٪) و استرلینگ (۰۹/۸٪) است، اما بطور قبل توجهی کم‌تر از دلار (٪۴۱) و پورو (٪۳۱) است. ارز  یوان به آرامی، اما به میزان قابل توجهی بیش‌تر و بیش‌تر در تجارت جهانی استفاده می‌شود.
دلیلی که چرا آمریکا قادر شده است تا تقاضای جهانی برای دلار را تحریک کند، به نیاز کشورهای دیگر به داشتن دلار برمی‌گردد که بتوانند قادر به خرید نفت و دیگر کالاها شوند. برای مثال، اگر یک شرکت بولیوی موز به نروژ صادر کند، روش پرداخت به استفاده از دلار نیاز دارد. بنابراین، نروژ باید دارای ارز آمریکایی خود باشد تا بتواند پرداخت کند و کالاهای خریداری شده را دریافت نماید. و به همین صورت، دلارهایی را که بولیوی دریافت می‌کند، جهت خرید نیازمندی‌های دیگر، مانند نفت از ونزوئلا مورد استفاده  قرار می‌گیرند. این ممکن‌ست که باورکردنی نباشد، اما در عمل تمام کشورها تا چند سال پیش از دلار آمریکا جهت تجارت در میان خود استفاده می‌کردند، حتی کشورهایی که ضدآمریکایی (۹) و علیه سیاست‌های امپریالیستی آمریکا بودند.
ادامه استفاده از دلار اثرات مخربی بر جهان داشته است. قبل از هرچیز، استفاده شدید از ارز آمریکایی، که به تصمیمات نیکسون مرتبط است، یک استاندارد اقتصادی برمبنای دلار ایجاد کرده است که سریعاً جای‌گزین فلزاتی مانند طلا شد، که سال‌ها برای اقتصاد جهانی استاندارد بوده است. این امر موجب بی ثباتی عمده و سیستم اقتصادی شده است که  در سال‌های متعاقب آن سیاست‌های مالی فاجعه باری ایجاد کرد، همان‌گونه که برای مثال در سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۸ مشاهده شد. منبع اصلی قابل اعتماد از طلا به دلار، و بویژه به سیاهه خزانه داری آمریکا تغییر یافت. این تغییر عمده به فدرال رزرو(صندوق ذخیره فدرال) اجازه داد تا دلار را عملاً بدون هیچ محدودیتی چاپ کند (همانگونه که در سال‌های اخیر دیده شده اند کسانی با نرخ بهره – در حدود ٪۰ از فید – اف ای دی قرض گرفته اند)، و بخوبی آگاهند که تقاضا برای دلار هرگز متوقف نمی‌شود، هم‌چنین بخش های بزرگ شرکت‌های خصوصی و دولتی را حفظ می‌کنند (مانند صنعت فراکینگ)(۱۰). این مسیری برای سیستم اقتصاد جهانی مبتنی بر ابزارهای مالی مانند سهام، نرخ بهره، اوراق قرضه، کالاها، ارزها و شاخص های بازار)(۱۱) و دیگر اوراق بهادر را به جای کالاهای واقعی و ملموس مانند طلا تنظیم نمود. آمریکا با انجام این‌کار جهت منافع خود، شرایطی را برای ایجاد یک حباب مالی جدید فراهم کرده است که چنان‌چه بترکد، می‌تواند حتی منجر به سقوط کل اقتصاد جهانی شود.
آمریکا خود را در موقعیت رشک آوری یافت که قادر می‌شود تکه های کاغذ را (بسادگی آی اُ یو)(۱۲) چاپ کند، بدون  این‌که هیچ حمایتی از طلا داشته باشد و سپس آن‌ها را با کالاهای واقعی مبادله کند. این توافق اقتصادی به واشنگتن اجازه داده است تا به یک مرکزیت استراتژیک بی نظیر علیه رقبای ژئوپولیتیک خود (در ابتدا اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، و اکنون روسیه و چین) دست‌رسی یابد،  یعنی، عملاً ظرفیت هزینه نامحدود دلار را دارد، حتی در حالی‌که بدهی ملی نجومی (حدود ۲۱ تریلیون دلار) روی‌هم انباشت می‌کند. عامل بی ثباتی اقتصاد جهانی توانایی واشنگتن جهت انباشت مقادیر زیاد بدهی بدهی ملی و آشکار است، بدون این‌که هیچ نگرانی درباره عواقب آن و یا حتی هرگونه عدم اعتماد احتمالی به بازارهای بین المللی برای دلار داشته باشد. کشورها به‌سادگی به دلار جهت تجارت و خرید به گنجینه (دلار) آمریکا نیاز دارند تا دارایی های مالی خودشان را متنوع کنند.
ادامه استفاده از دلار به عنوان وسیله پرداخت تقریبا هرچیزی، مرتبط به ظرفیت تقریباً بی نهایت فید (اف ایی دی) جهت چاپ پول و وزارت خزانه داری برای صدور اوراق قرضه، منجر به آن شده است که دلار به عنوان اولین پناهگاه امن برای سازمان‌ها، کشورها و افراد تبدیل گردد، و به این سیستم مالی فاسد که برای دهه ها بر صلح جهانی تأثیر گذاشته، مشروعیت بخشند.
دلار و جنگ: پایان؟
 مشکلات آمریکا در اواخر سال‌های ۱۹۹۰(۱۳)، در زمان گسترش امپراتوری آمریکا و متعاقب فروپاشی (تخریب – م) اتحاد جماهیر شوروی شروع شد. هدف ژئوپولیتیک اعلام شده، دست‌رسی به هژمونی جهانی بود. با ظرفیت هزینه نامحدود و یک ایدئولوژی برمبنای استثناگرایی (استثنایی بودن آمریکایی)، این تلاش بنظر می‌رسید که در دست‌رس سیاست‌گذاران در پنتاگون و وال استریت بوده است. عنصر کلیدی هژمونی جهانی شامل متوقف ساختن چین، روسیه و ایران از ایجاد منطقه ادغام یوروآسیایی بود. برای چندین سال، و به دلایل گوناگون، این سه کشور هم‌چنان در مقیاس وسیع با دلار آمریکایی تجارت می‌کردند، و به دیکته های اقتصادی سیستم مالی متقلب و فریب‌کاری گردن نهادند که به‌نفع آمریکا بود. چین نیاز داشت تا هم‌چنان در نقش خود در تبدیل شدن به کارخانه جهانی، همواره پرداخت های دلاری و خرید صدها میلیاردی سیاهه های خزانه داری آمریکا را قبول کند. با پوتین، روسیه تقریباً بلافاصله شروع به دلارزدایی کرد، قروض خارجی را با  دلار (۱۴)  برگرداند، تلاش نمود تا این فشار اقتصادی را بردارد. امروز روسیه یکی از کشورهایی در جهان‌ با حداقل مقدار قرض دولتی و خصوصی اختصاص داده شده  به دلارست، و ممنوعیت اخیر استفاده از دلار آمریکایی در بنادر روسیه، آخرین نمونه (۱۵) است. برای ایران (۱۶)، مشکل همیشه با تحریم ها مطرح شده است، و انگیزه های بزرگی را جهت دور زدن دلار و پیدا کردن روش‌های جای‌گزین جهت پرداخت ایجاد نموده است.
عامل تعیین کننده ای که قوه درک کشورهایی مانند چین و روسیه را تغییر داد، بحران مالی سال ۲۰۰۸، و هم‌چنین افزایش تهاجم آمریکا از زمان حوادث یوگسلاوی در سال ۱۹۹۹بود. جنگ عراق، همراه با عوامل دیگر، مانع صدام از شروع تجارت نفت با یورو (۱۷) شد، که هژمونی مالی دلار را در خاورمیانه تهدید می‌کرد. جنگ و ادامه حضور آمریکا در افغانستان (۱۸)، بر تصمیمات واشنگتن مبنی بر ادامه محاصره چین، روسیه و ایران و به منظور جلوگیری از هر ادغام اوراسیایی تأکید دارد. طبیعتاً، هرچه که دلار در جهان بیش‌تر مورد استفاده قرار گیرد، واشگتن قدرت بیش‌تری جهت هزینه برای ارتش دارد. برای این‌که آمریکا بتواند یک صورت‌حساب ۶ تریلیون دلاری (این هزینه جنگ‌ها در عراق و افغانستان است) را بدون دردسر بپردازد، این امتیاز بی نظیری نسبت به کشورهایی مانند چین و روسیه است که هزینه های نظامی (۱۹) آن‌ها در مقایسه با آمریکا به ترتیب یک پنجم و یک دهم است.
 تلاش‌های مکرر شکست خورده جهت تسخیر، سرنگونی و کنترل کشورهایی مانند افغانستان، گرجستان، عراق، لیبی، سوریه، دونباس، کره شمالی، مصر، تونس، یمن و ونزوئلا، تأثیرات مهمی بر قوه ادراک قدرت نظامی آمریکا داشته است. با برگشت شبه جزیره کریمه به روسیه بدون این‌که تیری شکیک شود و یا این‌که غرب بتواند عکس العملی بکند، از نقطه نظر اصطلاح نظامی، واشنگتن با شکست‌های تاکتیکی و استراتژیکی بسیار زیادی روبرو گشته است. در دونباس، مقاومت خسارات عظیمی بر ارتش اوکراینی تحت حمایت ناتو تحمیل کرده است. در شمال آفریقا، در مصر پس از تلاش جهت تبدیل کشور به دولتی تحت کنترل اخوان المسلمین، اکنون تحت کنترل ارتش است. لیبی، پس از این‌که نابود شد، اکنون به سه نهاد تقسیم شده است، و مانند مصر بنظر می‌رسد که با نظر مساعدی (۲۰) نسبت به مسکو و پکن نگاه می‌کند. در خاورمیانه، سوریه، ترکیه، ایران و عراق بطور فزاینده ای جهت ثبات جنگ‌های منطقه ای همکاری می‌کنند، و جایی که نیاز باشد آن‌ها با قدرت نظامی روسیه و قوه اقتصادی چین حمایت می‌شوند. و البته جمهوری دمکراتیک خلق کره هم‌چنان تهدیدات نظامی آمریکا را نادیده می‌گیرد و بطور کامل سلاح های بازدارندگی متعارف و هسته ای خود را توسعه داده، و بطور مؤثری تهدیدات آمریکا را باطل و بی اثر می‌کند.
انقلابات رنگی، جنگ ترکیبی، تروریسم اقتصادی، و تلاش‌های پروکسی (نیابتی) جهت بی ثبات ساختن این کشورها اثرات مخربی بر اعتبار و اثربخشی ارتش واشنگتن گذاشته است. آمریکا خود را به گونه ای می بیند که در نظر بسیاری از کشورها دارای دستگاه‌های عظیم جنگی است و تلاش می‌کند هر چیزی که دلش می‌خواهد بدست بیاورد، تلاش می‌کند تا به اهداف مشترک منسجم دست‌رسی یابد، ولی حتی علی‌رغم برتری نظامی بسیار زیاد خود، فاقد توانایی لازم جهت کنترل کشورهایی مانند عراق و افغانستان است.
هیچ کسی از شما نمی‌ترسد!
تا چند دهه قبل، هر ایده ای که  می‌خواست از پترودلار دور شود، به عنوان تهدیدی مستقیم علیه هژمونی جهانی آمریکا بود، و به یک پاسخ نظامی نیاز داشت. در سال ۲۰۱۷، با توجه به کاهش اعتبار آمریکا به علت راه انداختن جنگ‌ها علیه کشورهای کوچک‌تر (کشورهایی مانند روسیه، چین و ایران را کنار می‌گذاریم که دارای آن‌گونه توانایی‌های نظامی هستند که آمریکا به مدت بیش از هفتاد سال با آن‌ها مواجه نشده است)، یک رکود اقتصادی همگانی از سیستم مبتنی بر دلار در بسیاری از کشورها به وقوع پیوست.
در سال‌های اخیر، برای بسیاری از کشورهای مخالف واشنگتن روشن شده است که تنها راه لازم  جهت مهار امپراتوری در حال سقوط آمریکا، حذف تدریجی دلار (از سبد ارزی) ست. این در خدمت محدود کردن توانایی واشنگتن جهت هزینه های نظامی با ایجاد ابزارهای جای‌گزین در عرصه های مالی و اقتصادی است که برتری واشنگتن را حذف می‌کند. این در استراتژی روسیه – چین – ایران ضرورت دارد که اوراسیا را متحد کنند و بدین وسیله آمریکا را غیرضروری سازند.
دلارزدایی برای پکن، مسکو و تهران به یک اولویت استراتژیک تبدیل گشته است. حذف ظرفیت نامحدود هزینه کردن فید و اقتصاد آمریکا به معنای محدود کردن بسط امپریالیستی آمریکا و تضعیف بی ثباتی جهانی است. بدون قدرت نظامی معمولی آمریکا جهت تقویت و تحمیل استفاده از دلار آمریکایی، چین، روسیه و ایران مسیر را برای تغییرات مهم در نظم جهانی آماده کرده اند.
آمریکا  با تسریع این روند از طریق حذف ایران از سیستم سویفت (۲۱) و تحمیل تحریمات بر کشورهایی مانند روسیه، ایران و ونزوئلا،  به پای خودش شکیک کرد و [راه را برای جای‌گزین چینی، معروف به سی آی پی اس (۲۲) فراهم ساخت]. این هم‌چنین باعث تسریع (۲۳) چین و روسیه در استخراج معادن و استفاده از طلای فیزیکی گشت، که در تضاد مستقیم با موقعیت آمریکا، با شایعاتی ست (۲۴) که فید دیگر هیچ طلایی در مالکیت خود ندارد. این به‌هیچ وجه محرمانه نیست که پکن و مسکو به دنبال ارز حمایت شده توسط طلا هستند، چنان‌چه زمانی دلار سقوط کند.  این شرایط کشورهایی را که به خواست‌های آمریکا تسلیم نشده اند، مجبور کرده است که از ارزهای دیگری غیر از دلار و از سیستم‌های مالی جای‌گزین استفاده کنند.
مثال روشن از  چگونگی انجام آن را می‌توان با عربستان سعودی دید، که معمای پترودلار را بیان کرده است.
دلارزدایی
پکن فشار زیادی بر ریاض  وارد کرده است که برای نفت پرداخت با یوان (۲۵) را به جای دلار بپذیرد، همان گونه که کشورهای دیگری مانند فدراسیون روسیه فشار آورده اند. برای ریاض، این تقریباً یک مسئله حیاتی است. ریاض در موقعیت حساسی قرار دارد، خود را وقف کرده که دلار آمریکایی را به نفت وابسته سازد، حتی اگرچه متحد اصلی او، آمریکا در خاورمیانه یک استراتژی متضاد را دنبال کرده، همان‌گونه که در توافق برجام مشاهده شده است. ایران، دشمن اصلی منطقه ای عربستان سعودی، قادر شد که تحریم‌ها (بویژه از طرف کشورهای اروپایی) به لطف برجام برداشته شوند. بعلاوه، قادر شد که با متحدان خود در سوریه یک پیروزی تاریخی را بدست آورد، نقش برجسته ای در منطقه کسب کند و امیدوار است که به یک  قدرت منطقه ای تبدیل گردد. ریاض موظف است که از آمریکا ، متحدی اطاعت کند که نگران سرنوشت آن در منطقه نیست (ایران نفوذ خود را در عراق، سوریه و لبنان افزایش داده است) و حتی در بازار نفت رقابت (۲۶) می‌کند. چیزی که مشکلات را برای واشنگتن بدتر می کند، چین بزرگ‌ترین خریدار نفت ریاض است؛ و با توجه به توافقات با نیجریه و روسیه، پکن می‌تواند با اطمینان خاطر خرید نفت از عربستان سعودی را متوقف کند چنانچه ریاض هم‌چنان به دریافت هزینه نفت فقط با دلار اصرار ورزید. این صدامات بدی به پترودلار، به سیستمی فاسد وارد می‌سازد که بیش از همه به چین و روسیه آسیب می‌رساند.
برای چین، ایران و روسیه، هم‌چنین کشورهای دیگر، دلارزدایی به یک موضوع عاجل تبدیل شده است. شمار کشورهایی که شروع به مشاهده مزایای سیستم دلارزدایی کرده اند، در حالی‌که مخالف سیستم دلار آمریکایی هستند، افزایش می یابد. ایران و هند (۲۷)، بلکه ایران و روسیه (۲۸)، اغلب هیدروکربن ها را با کالاهای اولیه مبادله کرده اند، بدین‌وسیله تحریمات آمریکا را دور زده اند. به همین صورت، قدرت اقتصادی چین اجازه داده است که یک خط اعتباری ۱۰ میلیارد یورویی(۲۹) باز کند که ایران بتواند از تحریمات اخیر سرپیچی کنند. حتی بنظر می‌رسد که جمهوری دمکراتیک خلق کره از سازمان سری و مخفی  ارزی (۳۰) مانند بیتکوین استفاده می‌کند که نفت را از چین بخرد و تحریمات آمریکا را دور بزند. ونزوئلا(۳۱)(با بزرگ‌ترین ذخایر نفت در جهان) تازه شروع به یک حرکت تاریخی کرده است تا کاملاً فروش نفت با دلار را رد کند، و اعلام نموده است که شروع به دریافت پول در سبد ارزهایی بدون دلار آمریکایی خواهد نمود.(این لازم به ذکر نیست که بزرگ‌ترین تغییر در ۴۰ سال گذشته اتفاق افتاده است)(۳۲). پکن گاز و نفت را با پرداخت یوان از روسیه می‌خرد، و مسکو قادرست که یوان را بلافاصله به لطف بورس انرژی بین المللی شانگهای به طلا تبدیل کند. این مکانیزیم گاز- یوان – طلا (۳۳) اشاره به یک تغییر اقتصادی انقلابی از طریق حذف تصاعدی دلار از تجارت دارد.
در مقاله بعدی، ما متمرکز خواهیم شد بر این‌که چقدر روسیه، ایران و چین در ایجاد یک نظم جهانی چندقطبی با هدف مهار مسالمت آمیز امپراتوری در حال سقوط آمریکا موفق بوده اند، و چگونه این نظم جهانی جای‌گزین، یک چشم انداز ژئوپولیتیک جدید را برای متحدان آمریکا و دیگر کشورها باز می‌کند.
درباره نویسنده:
فدریکو پی یرراسینی، نویسنده ای  آزاد و مستقل است که متخصص در امور بین المللی، جنگ‌ها، سیاست‌ها و استراتژی هاست.
برگردانده شده از:

آنلاین ژورنال بنیاد فرهنگ استراتژیک
Challenging the Dollar: China and Russia’s Plan from Petroyuan to Gold By FEDERICO PIERACCINI | 04.10.2017
https://www.strategic-culture.org/news/2017/10/04/challenging-dollar-china-russia-plan-from-petroyuan-gold.html
منابع:
(۱)
previous article
(۲)
world reserve currency
(۳)
Nixon’s decision
(۴)
SDR basket

حقوق طراحی ویژه

روش حل و فصل پرداخت بدهی های بین المللی از طریق ضندوق بین المللی پول

Method of settling international debts by way of IMF

https://en.wikipedia.org/wiki/Special_drawing_rights

(۵)
agreement
(۶)
arranged
(۷)
SDR basket

حقوق طراحی ویژه

روش حل و فصل پرداخت بدهی های بین المللی از طریق ضندوق بین المللی پول

Method of settling international debts by way of IMF

https://en.wikipedia.org/wiki/Special_drawing_rights

(۸)
10% share
(۹)
countries that were anti-American
(۱۰)
fracking industry
the process of injecting liquid at high pressure into subterranean rocks, boreholes, etc., so as to force open existing fissures and extract oil or gas.

(۱۱)
What is a ‹Derivative›
A derivative is a security with a price that is dependent upon or derived from one or more underlying assets. The derivative itself is a contract between two or more parties based upon the asset or assets. Its value is determined by fluctuations in the underlying asset. The most common underlying assets include stocks, bonds, commodities, currencies, interest rates and market indexes.
Read more: Derivative https://www.investopedia.com/terms/d/derivative.asp#ixzz4yMT1yVo6
(۱۲)
(simply IOU’s)
https://en.wikipedia.org/wiki/IOU

An IOU (abbreviated from the phrase «I owe you«)[1][2] is usually an informal document acknowledging debt. An IOU differs from a promissory note in that an IOU is not a negotiable instrument and does not specify repayment terms such as the time of repayment. IOUs usually specify the debtor, the amount owed, and sometimes the creditor. IOUs may be signed or carry distinguishing marks or designs to ensure authenticity. In some cases, IOUs may be redeemable for a specific product or service rather than a quantity of currency, constituting a form of scrip.[citation needed]

(۱۳)
began in the late 1990s
(۱۴)
foreign debts in dollars
(۱۵)
latest example
(۱۶)
Iran
(۱۷)
oil trade in euro
(۱۸)
Afghanistan
(۱۹)
military spending
(۲۰)
looking with favorable
(۲۱)
سیستم سویفت
SWIFT system
SWIFT stands for the Society for Worldwide Interbank Financial Telecommunications. It is a messaging network that financial institutions use to securely transmit information and instructions through a standardized system of codes.
https://www.investopedia.com/articles/personal-finance/050515/how-swift-system-works.asp

(۲۲)
CIPS
(۲۳)
accelerated
(۲۴)
rumors
(۲۵)
yuan payments for oil
(۲۶)
competing
(۲۷)
Iran and India,
(۲۸)
Iran and Russia
(۲۹)
10-billion-euro
(۳۰)
cryptocurrencies
(۳۱)
Venezuela
(۳۲)
biggest change to have occurred in the last 40 years
(۳۳)
gas-yuan-gold

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر