نتايج يک تحقيق از ۵۴۰۰ نفر از فرماندهان٬ مديران و کارکنان شاغل
در نيروی انتظامی تهران بزرگ نشان میدهد پليس در سرکوب اعتراضهای خيابانی سال ۸۸ از ۲۲ روش «اثربخش» عمليات روانی برای افزايش
«روحيه» و «انگيزش» نيروهای سرکوبگر و جلوگيری از «فرسودگی» آنها استفاده کرده است.
در اين تحقيق که اسفند سال ۹۱ در فصلنامه «دانش انتظامی پليس پايتخت»
منتشر شده٬ و بازتاب چندانی در رسانه ها نداشته، واژه «عمليات روانی» بر اساس اظهارات
برخی فرماندهان پليس که عملکرد اين نيرو را در سرکوب و مهار اعتراضهای سال ۸۸ به واسطه استفاده از اين نوع عمليات موفق
ارزيابی کردهاند٬ به کار رفته است.
تحقيق يادشده به منظور بررسی روشهای عمليات
روانی مورد استفاده فرماندهان و مديران انتظامی تهران بزرگ و دامنه تاثير آن بر کارکنان
زيرمجموعه انجام و يکی از اهداف آن تامين نياز آتی يگانهای مختلف ناجا در حوزه عمليات
روانی داخل سازمانی اعلام شده است.
جامعه آماری اين تحقيق همه فرماندهان٬ مديران
و کارکنان شاغل در يگانهای مختلف تهران بزرگ به تعداد تقريبی ۵۴۰۰ نفر بوده و از اين ميان شمار مديران مورد
مطالعه٬ ۶۰ نفر
اعلام شده است.
اين ۶۰ نفر به روش تصادفی ساده از ميان چهار طبقه
يگانهای ويژه پاسداران٬ يگان امداد٬ پليس پيشگيری و ساير پليسهای تخصصی انتخاب شدهاند.
بر اساس اين تحقيق٬ فرماندهان ناجا به اين
واقعيت اذعان کردهاند که برای برانگيختن نيروهای خود در مقابله با «اغتشاشگران» در
سال ۸۸ ناگزير به استفاده از روشهای آموزشی و
عمليات روانی شدهاند.
حضور «مستمر» فرماندهان ميان نيروها٬ «مشروع»
معرفی کردن اقدامات آنها٬ افزايش «رفاقت» بين نيروها٬ بالا بردن «تحمل» آنها و افزايش
خودباوری و اعتماد به نفس نيروهای سرکوبگر از نظر اثربخشی در جايگاه اول تا پنجم اين
تحقيق قرار دارند.
«مقدسنمايی» اهداف نيروها در برخورد با معترضان٬
قدردانی از اقدامات «شجاعانه» آنها٬ اظهار «لطف و محبت» فرمانده به شکل کوتاه و گويا٬
برجستهسازی خطرات حاصل از اقدامات معترضان٬ جدا کردن افراد دلسرد و ناکارآمد از يگان٬
کوچک شمردن خواسته معترضان٬ پخش اعترافات افراد دستگيرشده برای نيروها و تهييج و تحريک
آنها با استفاده از تصاوير از ديگر روشهای موثر عمليات روانی برای افزايش انسجام نيروهای
خودی عنوان شده است.
پايه تئوريک اين شيوهها٬ روشهای عمليات
روانی شناختهشدهای چون ايجاد نفرت و انسانيتزدايی از دشمن و ارائه اطلاعات گزينششده
به نيروهای پليس با هدف افزايش انگيزه٬ بهبود روحيه و افزايش انسجام آنها بوده است.
تحقيق يادشده نشان میدهد پليس برای متقاعدسازی
جامعه هدف اين عمليات روانی که همان نيروهای خودی بودند علاوه بر تبليغات از همه امکانات
موجود برای تأثيرگذاری بر افکار، احساسات، تمايلات و رفتار اين گروه استفاده کرده است.
فرماندهان ناجا برای حفظ و افزايش آمادگی
رزمی نيروهای خودی و متحدان و کنترل و افزايش کارايی نيروهای تحت فرمان خود از تاکتيکهای
مختلفی نيز بهره بردهاند.
بر اساس اين تحقيق٬ تاکتيکهايی چون «تحريک»
برای افزايش شور نيروهای خودی به شرکت در عمليات سرکوب از راه برانگيختن احساساتی چون
خشم و همدردی و تنفر٬ «کمگرفتن نيروهای حريف» از راه عدم اطلاع سرباز از دامنه ناآرامیها٬«پنهانسازی»
اخباری که باعث نگرانی و تضعيف روحيه نيروها میشد و «ممانعت از حضور افراد ترسو» و
طرد آنها از يگان از سوی فرماندهان تهران بزرگ به کار برده شده است.
بهرهگيری از تاکتيکهای «روشنگری» از راه
توصيه به نيروها برای باورکردن اخباری که تنها از کانالهای تائيدشده منتشر میشود٬
«بصيرت و آگاهسازی» از راه تقويت باورهای نيروهای خودی برای تميز حق و ناحق در فضای
مهآلود٬ «ايجاد اميد به آينده و روشنبينی» از راه ترغيب و تشويق و «به سخره گرفتن
مخالفان» از راه وابسته معرفی کردن رهبران معترضان از سوی فرماندهان پليس به صراحت
در اين تحقيق مورد اشاره قرار گرفته است.
يکی از مهمترين تاکتيکهای مورد استفاده
از سوی پليس تهران بزرگ برای تاثير بر نيروهای خود در سال ۸۸ تاکتيک «انسانيتزدايی از حريف» بوده است؛
مبنی بر اين که حريف يا همان معترضان موجودی فاقد ويژگیهای انسانی هستند٬ بنابراين
هر اقدامی عليه آنها مجاز و مشورع تلقی میشود.
آنطور که در تحقيق مورد اشاره آمده يکی
از شيوههای «تنزل شان و منزلت حريف»٬ نمايش صحنههايی از «خشونت شديد» به کار برده
شده از سوی آنها بوده است؛ شيوهای که بارها از سوی صدا و سيمای جمهوری اسلامی مورد
استفاده قرار گرفت و بسياری از اقدامات نيروهای پليس مثل شکستن شيشههای منازل و خودروها
و تخريب اموال عمومی به معترضان نسبت داده شد.
محققان اين تحقيق همچنين نوشتهاند ناجا
علاوه بر اين روشها٬ از شيوههای روانی ديگری که در جنگ نرم نيز کاربرد دارد بهره
گرفته است؛ شيوههايی چون «تحول» در انديشه و باور کارکنان با تغيير بنيادين در آموزش
آنها٬ «انجام وظيفه» به عنوان حمايت از ولايت٬ آمادگی اعتقادی و معنوی برای انجام وظيفه
و ايجاد آمادگی برای وضعيت «خاص و ويژه».
در اين تحقيق آمده از آنجا که رابطهای
«معنادار» ميان ميزان استفاده از روشهای عمليات روانی توسط فرماندهان و مديران و کارايی
کارکنان وجود دارد٬ فرماندهان برای افزايش روحيه٬ انگيزش٬ انسجام و اعتماد به عوامل
فردی و گروهی برای دستيابی به موفقيت توجه همزمان داشتهاند.
عوامل فردی تاثيرگذار بر روحيه نظاميان
مثل نيازهای زيستیِ خواب و خوراک و نظافت و عوامل روانی چون داشتن هدف٬ نقش و اعتماد
به نفس بالا و احساس ترقی از اين جملهاند.
در زمينه عوامل گروهی برای افزايش انسجام
ميان يگان نيز فرماندهان پليس به شيوههايی چون افزايش وابستگی نيروها به يکديگر از
راه القای بقای فرد در گروی بقای گروه است و ايجاد اطمينان به برخورداری از حمايت گروه
در صورت وقوع هر گونه خطر برای هر يک از افراد توجه داشتهاند.
در اين تحقيق آمده روحيه يک حالت خلقی است
که بر اساس عوامل مختلف کم و زياد میشود٬ بنابراين فرماندهان به منظور متقاعدسازی
نيروهای خودی برای حرکت در راستای سياستهای سازمانی در سرکوب معترضان در سال ۸۸ و برای عملياتی کردن شيوههای مختلف عمليات
روانی موثر بر مولفههای فردی و گروهی٬ از عناصر چهارگانه ارتباط يعنی منبع پيام٬ پيام٬
کانال پيام و مخاطب به خوبی استفاده کردهاند.
عوامل مهم در متقاعدسازی از راه اين عنارصر
چهارگانه عبارتند از استفاده درست از منبع پيام (فرمانده) که بايد مقبول و جذاب باشد٬
عنصر پيام که بايد دارای بار هيجانی باشد٬ کانال پيام که بهتر است چهره به چهره باشد
به ويژه زمانی که پای متقاعدسازی سياسی در ميان است و مخاطب پيام يا همان نيروهای پليس
که بايد پيامهايی دريافت کنند که به نحوی با ديدگاههای آنها همسويی داشته باشد تا
بتوانند آن را بهتر درک کنند.
اين تحقيق بر اساس نتايج بدست آمده پيشنهاد
کرده فرماندهان پليس از اين پس حتما آموزش عمليات روانی ببينند٬ از پنج روش اول عمليات
روانی که تاثير ماندگارتری بر روحيه نيروهای پليس دارند در آينده هم استفاده کنند٬
در نيروی انتظامی کميتهای مسئول تحقيق و اجرای عمليات روانی برای عمليات احتمالی آينده
شود و برای جذب نيروهايی که توان عملياتی کردن شيوههای عمليات روانی را دارند کادرسازی
صورت بگيرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر