نوشته: رضا وضعی
جنگ داخلی سوریه از ۲۶ ژانویه
۲۰۱۱ شروع شد که تأثیرگرفته از تحولات سیاسی
منطقه خاورمیانه موسوم به بهار عربی بود.که تا سال ۲۰۱۵ بین ۲۲۰ هزار نفر طبق برآورد سازمان ملل تا ۳۱۰ هزار نفر طبق برآورد دیدهبان حقوق بشر
قربانی داده است. حدود ۷ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر خانه خود را از دست دادهاند.
از این تعداد ۱.۷ میلیون
نفر به ترکیه، ۱.۲ میلیون
نفر به لبنان، ۶۲۵ هزار
نفر به اردن و ۲۴۵ هزار
نفر به عراق پناهنده شدهاند.و در روزهای اخیر با باز شدن مرزهای
اتریش و آلمان در روز شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۴ هزاران نفر از پناهجویانی که اکثرا از مناطق
جنگ زده سوریه هستند توانستند از مجارستان خود را به اتریش و آلمان برسانند.
هرروز خبرهایی از کشته و آواره شدن مردم سوریه به گوش میرسد و
نیروهای تحت حمایت رژیم اسلامی حاکم بر ایران و مزدورهای رژیم،یکی از مسسبین این
کشتار ها،آوارگی ها و پناهنده شدن به دیگر کشورها هستند.
بعید است که استفاده
از توصیف "جنگ شیعه و سنی"، برای طیفی از منازعاتی که ایران تاکنون در آنها
درگیر بوده است به راحتی امکانپذیر باشد. به عنوان مثال، این باور آشنا که انگیزه دخالت
ایران در سوریه "حمایت از یک دولت شیعه در مقابل معارضان سنی" است، به سختی
قابل فهم خواهد بود.
در درجه اول، سخن
دقیقی نیست که علوی های حاکم بر سوریه را شیعه بدانیم (در حالی که به لحاظ تاریخی،
بیشتر روحانیون شیعه ای که در مورد علویان سوریه اظهار نظر کرده اند، آنها را خارج
از تشیع و بعضا خارج از اسلام دانسته اند)، یا حکومت بشار اسد را شیعه تلقی کنیم (در
حالی که این رژیم از غیرمذهبی ترین حکومت های منطقه بوده است).
ولی حتی با فرض اینکه
بتوان حاکمان سوریه را "شیعه" توصیف کرد، به نظر نمی رسد حمایت ایران از
این حاکمان، ریشه در مذهب آنها داشته باشد.دولت سوریه در دوران رهبری آیت الله خامنه ای و حتی پیش از آن،
مهمترین دولت متحد ایران علیه اسرائیل بوده است. تهران بدون همکاری دولت سوریه، امکان
حمایت موثر از حزب الله لبنان را از دست می دهد و در صورتی که حزب الله ضعیف شود، توان
بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران در مقابل "بزرگترین دشمن" خود یعنی اسراییل
از بین می رود. بر همین مبناست که از آغاز جنگ داخلی در سوریه، مقام های نظامی و رسانه
های اصولگرای ایران، مکررا سوریه را خاکریز اول "مقابله با اسرائیل" معرفی
کرده اند.
البته دخالت مستقیم
سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در کشورهای همسایه به اندازهای گستره شده که دیگر کمتر
مسوولین نظام آن را میتوانند کتمان کنند. دولتهای خلیج فارس هر چند وقت از حکومت
ایران میخواهند که در مسائل داخلی آن کشورها دخالت نکرده و آتشبیار معرکه در درگیریهای
داخلی نباشد.پیشتر جانشین فرمانده
کل سپاه پاسداران ایران گفته بود سپاه قدس محدودیتی برای برخورد با گروههای «تکفیری»
ندارد و میتواند در هرکجا با آنها مقابله کند. سرتیپ حسین سلامی با تاکید براینکه
«سپاه قصد دخالت» در امور داخلی کشورهای دیگر را ندارد گفته بود اگر سپاه احساس کند
همسایگان ایران قادر نیستند به تعهدات خود عمل کنند یا اینکه اراده ای برای اجرای
آنها وجود ندارد، در هر صورت این نیرو مجبور به برخورد با دشمنان خود میشود.
سپاه پاسداران به
رغم برپا ساختن جنگهای چندین ساله با صدها هزار کشته و مجروح، هنوز هم صدور انقلاب
را رها نکرده و برای ایجاد «جهان گشایی اسلام» با تأکید بر مذهب «شیعه» به هر جنایتی
دست می زند.تا جایی که “عبدالله حاجیصادقی” جانشین نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران
در این خصوص اظهار کرد: “امروز حزبالله لبنان، مبارزان یمن و مقاومت سوریه، فرزندان
امام خمینی هستند و همگی از مکتب امام درس گرفته اند.
دخالتهای سیاسی و
نظامی حکومت جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه با هدف تسلط و نفوذ در آنها موجب پیدایش
و گسترش جنگهای داخلی، تقویت تروریسم و تشدید نا امنی در منطقه شده است و به رغم انتقادهای
فراوان از این عملکرد، حکومت ایران بر این دخالت ها اصرار و تأکید دارد. چنانکه پس
از اظهارات وزیر خارجه عربستان سعودی مبنی بر پذیرفتنی نبودن دخالت ایران در یمن، سوریه،
عراق و لبنان، معاون وزیر خارجه ایران تأکید کرد که ایران به حمایت خود از کشورهای
یادشده ،قویاً ادامه میدهد.
همینطور محمدعلی جعفری،
سرکرده سپاه پاسداران در روز 10شهریور 1394 در راستای پیشبرد اهداف خامنهای گفت: حمایت
از رژیم بشار اسد در سوریه ’وظیفه انقلابی و اسلامی’ مقامات دولتی ایران است. بر
کسی پوشیده نیست فرماندهان سپاه و مقامات حکومت ایران از بدو تشکیل به کمک های مادی،
لجستیکی، تسلیحاتی، نظامی، فنی، اطلاعاتی و مشاوره ای به گروه های تروریستی طرفدار
حکومت ایران و کشور های متحد جمهوری اسلامی ارائه داده است. در حقیقت سپاه قدس یکی از عوامل مهم بی ثباتی در جهان بویژه
کشورهای عراق، افغانستان، سوریه، لبنان و… بوده است. سپاه پاسداران در سوریه تا
جایی جلو رفته که بشار اسد رئیس جمهور سوریه در ماه های اخیر به دلیل بیم از ترور ،
محافظان شخصیش را تغییر داده و به جای آنها افرادی از سپاه پاسداران را گمارده است.
همینطور عملیات های
بی رحمانه قاسم سلیمانی در سوریه و عراق به منظور گسترش قلمرو ولایت فقیه، و از طرف
دیگر، هم پیمانی رژیم خامنه ای با رژیم دیکتاتوری بشار اسد و حمایت بی دریغ جمهوری
اسلامی از نوری المالکی، و همینطور سامان دهی دیگر گروه های تروریستی تندرو در سرکوب
مردم عادی، منجر به کشتار و جنایات علیه بشریت در سوریه و عراق شده است. افزون بر جمهوری
اسلامی که بقای خود را وابسته به ادامه بحران در منطقه می بیند، نیروهای دیگری هستند
که از برافروخته شدن جنگ دو گروه سنی و شیعه و بالکانیزه شدن منطقه، سود می برند و
متاسفانه به این جنگ غیر مستقیم دامن می زنند.از سوی دیگر تداوم دخالت نظام حاکم بر ایران در عراق و سوریه، بهانه لازم
را به نیروهای تجزیه طلب داده و می دهد.
در ادامه حمایت
های رژیم اسلامی ایران، بشار اسد در روز پنجشنبه 5 شهريور 1394 در گفتگو با شبکه لبنانی
المنار اعلام کرد که از ادامه حمایت های جمهوری اسلامی از رژیم بعث سوریه مطمئن است.بشار اسد که تقریبا از ابتدای سال ۹۰همزمان با آغاز خیزش شهروندان
مخالف و سپس ورود این کشور به جنگ داخلی و بعد جنگ نیابتی و در دو سال اخیر قدرت گیری
داعش در سوریه، همواره پشتیبانی نظامی و غیر نظامی تهران را پشت سر خود داشته است حالا
در اظهارات تازه خود می گوید: "قدرت ایران، قدرت سوریه است و پیروزی برای سوریه،
پیروزی برای ایران است."
سیاستمداران و سرداران جمهوری اسلامی در 4 سال اخیر
اعلام کرده اند که سوریه از قطب های اصلی مقاوت "شیعی" علیه اسرائیل است
و به این دلیل به طور ویژه از این کشور در هر شرایطی حمایت می کنند. بشار اسد نیز در
گفتگوی خود به همین نکته اشاره کرد و گفت جمهوری اسلامی و رژیم بعث سوریه در یک محور
قرار دارند: "محور مقاومت"
حمایت ایران از بشار
اسد را می توان از چند زاویه مورد توجه قرار داد. یکی از این موارد بحث منافع ملی ایران
است که قطعا هر نظامی جایگزین نظام اسد شود دشمن ایران خواهد بود. نظامی که به جای نظام فعلی در سوریه روی کار بیاید به دلیل نوع
تضادی که با رژیم قبلی داشته بر اساس انباشت کینه های مذهبی مسائل شیعه و سنی را دنبال
خواهد کرد و تضاد با شیعه را پی خواهد گرفت.
اینکه اکنون برخی
گروههای مخالف در سوریه نام خود را گردان یزید بن معاویه گذاشته اند به خوبی نشان می
دهد نوع جهت گیری ها دینی نیست؛ بلکه جهت گیری ها کاملا انتقام جویانه است؛ وگرنه نبش
قبر در همه مذاهب اسلامی حرام است و اینها نباید این عمل را انجام می دادند. لذا اینکه اینها مرتکب چنین عملی می شوند به این دلیل است که
اساسا به مذهب پایبند نیستند و این اقدامات را بر اساس نوعی کینه سیاسی انجام می دهند.
در واقع بحث
درباره سیاست ایران درقبال سوریه کار آسانی نیست اما به همین اکتفا میکنم که دولت
حسن روحانی یک ساختار متفاوت از حاکمیت اسلامیاش
ندارد. بهاین معنی که بعد از تکذیب حضور نیروهای نظامی ایران در سوریه توسط وزیر امور
خارجه ایران، ویدئویی منتشر شد که عکس این را ثابت میکرد. الان هم بهجرات میتوان
گفت که دولت ایران در بسیاری از مناسبات نظامی-سیاسی مخالفان اسد نیز نقش دارد.
در این میان
توافق هسته ای نیز بسیار به حمایت های بشار اسد کمک کرد،چرا که بعد از خروج حزبالله
لبنان و از طرفی دیگر مالکی نیز با تظاهرات مردمی علیه خودش روبهروست و نیازمند کلیه
نیروهای طایفهای برای نجات خودش است. رژیم حاکم بر ایران نیز در اثر تحریمهایی که
بخاطر برنامهی هستهایاش به او تحمیل شده بود با دشواریهای زیادی برای حمایت اسد روبهرو بود در نتیجه نیازمند تفاهمی
با قدرتهای غربی بود. با حمایت های سفت و سخت رژیم اسلامی ایران مخصوصا با حضور نظامی
و تسلیحاتی خود در سوریه نشان داده که منافعش در منطقه به حفظ اسد وابسته است.
رژیم سوریه بقای خود
را در شرایط کنونی به تداوم حمایتهای رژیم ایران وابسته می داند،طوری که یک مقام سوری
در دمشق می نویسد: اگر حمایت رژیم ایران نبود ما نمی توانستیم دوام بیاوریم. تداوم
حمایت رژیم ایران از ما بسیار مهم و حیاتی است. در مقابل این حمایت ، ما طی این مدت
به جمهوری اسلامی بیش از گذشته وابسته شده ایم. در واقع رژیم اسد همپیمان رژیم
ایران نیست بلکه بازوی این رژیم در منطقه است.
رژیم ایران از بشار
اسد فقط حمایت سیاسی یا اقتصادی نمیکند بلکه بهطور مستقیم در کشتار مردم سوریه نقش
دارد و در خون مردم سوریه شریک است در واقع آنچه رژیم تهران قصد دارد با رژیم اسد انجام
دهد اشغال منطقه است و تحمیل هژمونی و نفوذش در آن است.
رژیم ایران از ارتکاب
هر جنایتی که بتواند خودداری نمیکند از حمایت تسلیحاتی گرفته تا حمایت سیاسی و مانعتراشی
در برابر تحرکات بینالمللی برای سرنگون کردن بشار اسد، رژیم ایران از این هم گذشته
دست به اعزام شبهنظامیان از افغانستان وعراق به سوریه میزند و شرکت مستقیم در کشتار
دارد.در واقع رژیم ایران یک نیروی اشغالگر در سوریه بهشمار میرود.
هوشیار باشیم که جمهوری
اسلامی، نه در راستای منفعت ملت ایران، که تنها برای حفظ بقای نظام خود، با اتخاذ سیاست
مداخله جویانه در کشورهای منطقه، خسارات جبران ناپذیری را برای مردم بیگناه دیگر
کشورها مثل سوریه،عراق، یمن و... به بار آورده و خواهد آورد. جمهوری اسلامی با پشتیبانی
از متحدان استراتژیک خود یعنی دولت تک فرقه ای «نوری الماکی» دولت جنایتکار بشار اسد،
باعث برافروخته شدن جنگ میان شیعه و سنی خواهد شد و هم کشورمان و هم منطقه را با بحرانی
حیاتی روبرو خواهد ساخت.
دخالت رژیم ایران
در سوریه و دست داشتن آن در خون مردم سوریه، بهوضوح نیاز به یک تحرک بینالمللی جدی
دارد.توقف اشغالگری رژیم
ایران در سوریه و دخالتهای رژیم ایران در عراق، لبنان و یمن نیاز به یک تصمیمگیری
جهانی دارد.
با نگاهی به
فعالیت های سپاه پاسداران در منطقه تا حدودی میتوان به این نتیجه رسید،که یکی از
دلایل بی خانمان شدن و فرار مردم منطقه از کشورهایشان فعالیت های ویران کننده و
حمایت های سپاه پاسداران از تروریسم تداوم دخالت و دیکتاتورها است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر