۱۳۹۵ مرداد ۱۵, جمعه

چهار احتمال و گمان درباره ابراهیم رئیسی



مانور سیاسی برای تعیین رهبر آینده:
در هفته های اخیر آقای ابراهیم رئیسی، تولیت تازه گمارده شده آستان قدس رضوی بر شمار دیدارهای خود افزوده است. به ویژه می توان به دیدار وی با فرماندهان سپاه بدون لباس نظامی و وزیر اقتصاد و دارایی در یکی از تالارهای مجلل آستان قدس که ظاهرا دفتر کار وی شده است اشاره کرد و همچنین حضور وی در برنامه تلویزیونی "نگاه" و وعده یی که برای شفاف سازی وضعیت استان قدس داد. اینکه براساس چه معیاری و با مشورت چه کسانی جناب رهبر ناگهان آقای رئیسی را از آستین خود در قوه قضاییه بیرون آورد و ناگهان در راس امپراتوری آستان قدس گماشت و این خود می تواند موجب چه تنش هایی در آینده شود مورد بحث ما نیست. بحث بر سر گمانه زنی هایی است که این روزها قوت گرفته که شاید بیت رهبری وی را برای جانشینی آیت‌الله خامنه ای در نظر گرفته، یا این احتمال وجود دارد که وی به عنوان قائم مقام رهبر یا رئیس شورای رهبری منصوب شود.

از آنجا که همه چیز در بیت رهبری به شکلی توطئه آمیز و دور از چشم مردم سرهم بندی می شود، در زمینه مسئله مهم رهبری که آگاهی از سرنوشت و آینده آن حق اولیه جامعه است نیز ما و مردم چاره ای نداریم جز آنکه به حدس و گمان متوسل شویم. آن هم رهبری که قرار است یا در سر دارد که در ریز و درشت امور مملکت دخالت کند یا علیه دولت کودتا کند یا نخست وزیر و رئیس سابق مجلس را حصر کند، یا رئیس جمهور سابق را ممنوع التصویر کند و رئیس مجمع تشخیص مصلحت را رد صلاحیت کند.
به هر روی، اگر بیت رهبری آقای رئیسی را به عنوان رهبر یا رئیس شورای رهبری در نظر گرفته باشد می تواند چند معنا داشته باشد.
اول اینکه زمینه مردمی و وجهه مجتبی خامنه ای برای رسیدن به رهبری مساعد نیست و بنابراین باید دنبال کسی خارج از مجموعه بیت برای جانشینی بود. به ویژه آنکه آقای خمینی هم شدیدا با این احتمال که پس از وی پسرش – احمد- را به جانشینی برگمارند مخالفت کرده و آن را به معنای برقراری دوباره "سلطنت" دانسته بود. آقای خامنه ای هم به سختی بتواند احیای سلطنت را به مردم ایران تحمیل کند.
دوم. با توجه به وضع اقتصادی کشور و فشاری که به نهادهای اقتصادی زیر نظر رهبر وارد می شود که شفاف شوند و تابع و زیر مجموعه برنامه ریزی اقتصادی کل کشور یعنی تابع دولت و مجلس شوند، این احتمال وجود دارد که از هم اکنون حساب کرده اند که حفظ بنیادها و نهادهای اقتصادی زیر نظر رهبر آینده ناممکن خواهد بود. بنابراین از هم اکنون رهبر آینده را در راس امپراتوری آستان قدس قرار داده اند تا وی استقلال مالی خود را از ملت و دولت داشته باشد و بتواند با اتکا به این قدرت مالی علیه آنها همچنان توطئه کند.
سوم. ملاقات نظامیان و فرماندهان سپاه با وی با لباس شخصی و بدون لباس نظامی به معنای آن است که حرم آستان قدس مکانی غیرنظامی است و حرمت آن باید حفظ شود. حضور در مشهد و در آستانقدس می تواند به رهبر آینده نوعی مصونیت دربرابر فرماندهان سپاه و احتمال کودتای آنها پس از درگذشت آقای خامنه ای اعطا کند. این حضور در عین حال می تواند به معنای نوعی بیعت با وی نیز قلمداد شود.
چهارم. مشکلی که آقای رئیسی دارد، مشکل نقش او در قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ است که موقعیت وی را به عنوان رهبر آینده شکننده خواهد کرد. ولی این موقعیت ضعیف و شکننده شاید سرمایه‌ای برای وی نیز باشد چرا که بر سر آقای خامنه ای هم دقیقا به دلیل همین ضعف و موقعیت شکننده ای که داشت برای رهبری تفاهم شد. آقای خامنه ای هم در زمان خود از هر نظر، چه به لحاظ شخصیتی، چه به لحاظ سیاسی، چه به لحاظ موقعیت روحانی و چه وجهه مردمی و سابقه مبارزاتی شخصیتی ضعیف شناخته می شد و به همین دلیل بود که اکثر جناح ها بر روی وی تفاهم کردند. هرچند تجربه نشان داد که ضعف رهبر به بهایی سنگین برای مردم و کشور ایران تمام شد و ایشان برای جبران ضعف خود به نظامیان و انواع و اقسام توطئه ها و بندبازی ها متوسل شد که دودش به چشم مردم ایران رفته است.
ولی همه آنچه درباره رهبری آقای رئیسی گفته می شود حدس و گمان است. از هم اکنون و تا زمانی که مسئله جانشینی به طور جدی مطرح شود انواع و اقسام بازی ها و نمایش ها و توطئه ها در کشور جریان خواهد داشت. نمایش آقای رئیسی هم شاید یکی از همین ها باشد.

منبع: صفحه راه توده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر