صفحات

۱۳۹۶ مهر ۲۳, یکشنبه

سوریه، کردستان و بازی بزرگ شطرنج

سرکوب کردها در ترکیه اقتدارگرا و جنایاتی که نسبت به آنان روا گردیده باعث می‌شود که بعد دید محدود شده و در نتیجه این مناقشه متاثر از ایده‌آل‌های ایدئولوژیکی خویش تنها از دریچه دید کردها مورد بررسی قرار گیرد و در این مناقشه صریحاً به نفع کردها موضع‌گیری شود. آلمان کردهای عراق را مسلح می‌کند تا گویا علیه تروریست‌ها مبارزه کنند ولی این سلاح‌ها باید در واقع برای پاکسازی نژادی و جنگ علیه دولت قانونی عراق ، سوریه، ایران و ترکیه نیز مورد استفاده قرار گیرد. و اتفاقاً زرتشتیان، یعنی همان گروهی که بکمک سلاح‌های آلمانی باید کردها از آنها حمایت و حفاظت کنند، شکوه می‌کنند که از طرف کردها تهدید می‌شوند. این‌طور به نظر می‌رسد که هنوز پیروزی دولت سوریه با حمایت روسیه و دیگر هم‌پیمانان آن بر تروریست‌هائی که عمدتاً از طرف دیکتاتوری‌های حومه خلیج پشتیبانی می شدند کامل نشده، که باید بدون وقفه مسئله کردها جنگ بعدی را کلید زند. تحریم‌های کشنده علیه اکثریت مردم سوریه کماکان برقرار است و هرکس که خواستار بازگشت مهاجرین سوری است بدون آن‌که مسئله پایان بخشیدن به تحریم‌ها علیه اکثریت شهروندان سوری را مطرح کند و سلاح در اختیار شبه‌نظامیان کرد بنهد، خود را بی‌اعتبار می‌سازد. بیائید بررسی کنیم که چرا مسئله کردها در غرب (آلمان) نیمه‌کاره مطرح می‌گردد.

شکار سربازان روس
روز ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۷ در منطقه شمال شرق سوریه که نیروهای کرد به رهبری ایالات متحده آمریکا و هم‌پیمانانشان و همین‌طور  ارتش قانونی سوریه علیه داعش می‌جنگند، سه افسر بلندپایه روس گویا زیر حملات سازمان تروریستی داعش به‌قتل رسیدند. پس از مدت نسبتاً کوتاهی تصاویر ماهواره‌ای روس در اینترنت انتشار یافت که نشان می‌داد که چگونه واحدهای ویژه آمریکائی از میان مواضع تروریست‌های داعشی عبور می‌کنند بدون این‌که حتا یک گلوله خالی شود. روسیه بطور غیرمستقیم ایالات متحده را متهم به همکاری با داعش نمود و تحلیلگران قتل افسران روسی را سوءقصد هدفمند یکان‌های ویژه ایالات متحده تعبیر کردند که در اصل اعلان جنگ علنی محسوب می‌شد. سخنگوی وزارت دفاع روسیه «کوناشنکو» توضیح داد:
«دو بار از مناطق غرب رود فرات ، یعنی از پایگاه‌های مبارزین SDF (نیروهای دمکراتیک سوریه) و نیروهای ویژه ارتش آمریکا حملات شدید توپخانه و خمپاره‌‌انداز به نیروهای سوری صورت گرفت».
در این مقابله مسئله برسر این است که کدام نیرو در آینده منطقه نفت‌خیز شرق فرات را کنترل خواهد کرد: کردهای مورد حمایت آمریکا و یا دولت قانونی سوریه.
هفته‌ها قبل از این حادثه نمایندگان دولت روسیه با لحن غیرمعمول شدیدی اعلام کردند که ایالات متحده آمریکا حملات خود را در ایالت ادلب با تروریست‌های القاعده هماهنگ می‌نماید و به آنها در مورد ادامه تشدید اوضاع هشدار دادند. در ادلب یک حمله هدفمند توسط واحد بسیار قدرتمندی از تروریست‌ها به به پلیس‌نظامی روسی صورت گرفت. البته در این حمله تقریباً ۸۰۰ تروریست به قتل رسیدند و تعداد زیادی تانک منهدم شد و در طرف نیروهای روس ـ سوری تنها سه سرباز مجروح شدند. بیانیه رسمی نظامیان روس در مورد حمله به ادلب از جمله چنین می‌گفت:
«برای مدت ۲۴ ساعت شورشیان توانستند خطوط دفاعی نیروهای دولتی را به عمق ۱۲ کیلومتر و عرض ۲۰ کیلومتر بشکنند. طبق اطلاعات بدست آمده  این حمله توسط یکان‌های ویژه ایالات متحده کلید خورده بود تا از پیشروی موفقیت‌آمیز ارتش سوریه در بخش‌های شرقی ایالت دیرالزور جلوگیری شود. اسیرکردن یک واحد پلیس نظامی روسیه یکی از وظایف شورشیان بود. پلیس‌ نظامی روسیه وظیفه دیدبانی و تنش‌زدائی داشت. بدنبال این حمله یک گروهان پلیس نظامی مرکب از ۲۹ نفر توسط شورشیان در محاصره قرار گرفت (…) حلقه محاصره شکسته شد. واحدهای نیروهای نظامی روسیه بدون دادن تلفات وارد محل شدند».
قتل هدفمند سربازان روسی در سوریه در تلویزیون آمریکا، مثلاً توسط رئیس سابق سازمان سیا توصیه شده بود و در نتیجه این حمله غیرمترقبه نبود.
کردها خواهان مناطقی هستند که در آن اکثریت مردم را تشکیل نمی‌دهند
منطقه الحسکه که خود را دولت فدرال کرد در سوریه نام نهاده به هیچ‌وجه دارای اکثریتی نیست که از کردها تشکیل شده باشد. در این جا مسیحیان، ارمنی‌ها، ترک‌ها، کردها و بادیه‌نشینان عرب زندگی می‌کنند. تنها۴۰ درصد تقریباً ۱،۵ میلیون شهروند این منطقه کردنژاد هستند. در بخش‌هائی از این منطقه سهم کردها حتا بیشتر از ۱۵ درصد نیست. برخی از کردهای سوری قرن‌هاست که در حمص و دمشق زندگی می‌کنند. آنها کاملاً در جامعه سوری ذوب شده‌اند، بسیاری از آنان در ارتش منظم سوریه خدمت می‌کنند. اما مهاجرین غیرقانونی کرد که در شمال سوریه سکنی داده شده‌‌اند ادعا می‌کنند که مورد ظلم قرار گرفته‌اند زیرا تبعیت سوری به آنها تعلق نمی‌گیرد. ولی قوانین سوریه مقرر می‌دارد که تنها کسانی که در سوریه بدنیا آمده‌اند دارای حق داشتن تبعیت سوری هستند.
یکی از پیش زمینه‌های این قانون به ادعای مالکیت آوارگان فلسطینی که توسط اسرائیل از سرزمین‌های خود رانده شده بودند مربوط می شود، که با پذیرفتن تبعیت سوری این حق آنان از بین می‌رفت. ولی دولت سوریه در سال ۲۰۱۱ در مورد آوارگان کرد استثنٲ قائل شد. ۱۵۰ هزار کرد بعنوان تبعه سوریه برسمیت شناخته شدند ولی این اقدام افراط‌گرایان کرد را از آن باز نداشت که به مهاجرت بیشتر کردها دامن زنند و برپایه آن اکنون خواستار دولت مستقل گردند. پس از این‌که دولت سوریه سال‌ها در مقابل سرکوب و پیگرد کردها در ترکیه و عراق در کشور خود به آنها پناه داد، اکنون برخی از رهبران کرد در سرزمین‌های مورد ادعای خود زیر پرچم «انقلاب سوسیالیستی» علیه کشور و نژادهای دیگر سربلند کرده‌اند.
با فدرالیسم خطر پاکسازی نژادی تشدید خواهد شد.
«صالح مسلم» رهبر جدائی‌خواهان کرد PYD (حزب کرد اتحادیه دمکراتیک) در مصاحبه‌ای با تلویزیون «سرک» علناً نیت خود را در مورد پاکسازی نژادی علیه اعراب سوریه در منطقه‌ای که امروز روژاوا نامیده می‌شود اعلام کرد.
« روزی اعرابی که به مناطق کرد منتقل شده‌اند، اخراج خواهند گردید.»
و شبه نظامیان YPG  کرد دهکده‌های عربی در ایالت الحسکه را واقعاً به آتش کشیدند، ظاهراً به این امید که تغییراتی در جمعیت شناسی منطقه بوجود آورند که برای وجود اکثریت کرد لازم  است. تخمین زده می‌شود که تاکنون ده‌ها هزار نفر مردم غیر کرد از منطقه رانده شده‌اند.
ولی نه تنها مردم عرب تبار منطقه بلکه مسیحیان آسوری نیز در قمیشلی از طرف شبه‌نظامیان کرد مورد تهدید قرار گرفته‌اند. YPG (یگان‌های مدافع خلق) به یک ایست‌بازرسی نیروهای مدافع خلق آسوری حمله برد، یک نفر را بقتل رسانده و سه نفر را زخمی کرد. ایست بازرسی در واکنش به بمبگذاری  که در دسامبر سال ۲۰۱۶ در یک رستوران صورت گرفت و به نظر آسوری‌ها،  کردها مسئول آن بودند ایجاد شده بود.
ترغیب کردها از طرف رسانه‌ها و سیاست‌های غربی به احتمال زیاد جنایات بدتری را علیه بشریت در این منطقه بدنبال خواهد داشت. رهبر گروهی از شبه‌نظامیان کرد در دیرالزور که به ایالات متحده آمریکا وابسته است «ابو خوله» نام دارد. او توانست ۱۰۰۰ نفر در اختیار ایالات متحده قرار دهد و شواهد زیادی موجود است که بسیاری از این عناصر، از افرادی تشکیل شده‌اند که قبلاً در جبهه داعش رزمیده بودند. با وجود این ایالات متحده منطقه را از سلاح و مهمات پر کرده. ستون‌های بی‌پایان کامیون پر از سلاح و مهمات باید این به اصطلاح مبارزین «دمکرات» کرد را تجهیز کند و ناگاه درست در همان نقاطی که تاکنون واحدهای داعش مستقر بودند، واحدهای «کرد» مستقر می‌شوند بدون آن‌که حتا یک تیر خالی شود.
تحمیل فدرالیسم توسط یک اقلیت؟
نژادهای دیگر در سوریه  و در منطقه‌ای که اکنون کردها خواستار تاسیس کشور خویش می باشند، قاطعانه فدرالیسم را رد می‌کنند. مجمعی متشکل از گروه‌های عربی و نژادهای دیگر که از قرنها در این منطقه زندگی می‌کنند و همین‌طور سازمان دمکراتیک آسوری‌ها ADO بیانیه در مورد کشور فدرالی را رد کردند. در ژنو نیز دولت سوریه و «اپوزیسیون» هردو این بیانیه را رد کردند. فراکسیون کرد در ائتلاف ملی سوریه بیانیه فدرالیسم که توسط PYD اعلام شده بود را محکوم کرد از جمله به این دلیل که به هیچ وجه اراده تمامی شهروندان کرد در سوریه را منعکس نمی‌نماید. پیش‌شرط پذیرفتن فدرالیسم تغییر قانون اساسی سوریه است. ۹۰ تا ۹۳ درصد مردم سوریه مردم غیر کرد هستند و با درنظر گرفتن تهدیداتی که از خارج متوجه آنان است، اکثریت مردم سوریه نمی‌خواهند از داشتن یک دولت مرکزی قوی چشم‌پوشی کنند. علاوه براین هزاران نفر از اکراد به داعش پیوستند و بهمین صورت بیانیه تاسیس فدرالیسم را رد می‌کنند. چون PYD از مخالفت گسترده آگاه است از این رو مثلاً ممنوع کرده که ساکنین الحسکه در انتخابات ملی مجلس که در سراسر کشور صورت می‌گیرد، شرکت نمایند. این بدان معنی است که PYD حتا امروز اراده شهروندان دیگر را سرکوب می‌کند و در نتیجه عواقب وخیم‌تری محتمل به نظر می‌رسد.
فدرالیسمی که تنها برپایه خواست یک نژاد ایجاد شود چیز دیگری جز نژادپرستی نیست. ظاهراً حال که کوشش از طریق براه انداختن جنگ مذهبی با شکست روبرو شده باید اکنون با این‌ کار انسجام، مداراگرائی و  همبستگی در بین شهروندان سوری شکسته شود. هنوز مردم بسیاری با ادیان مختلف، نژادهای گوناگون و تعداد بیشماری از پناه‌جویان در سوریه در پناه دولت مرکزی زندگی می‌کنند و نمی‌خواهند از آن صرف‌نظر نمایند.
تصمیم نهائی هنوز اتخاذ نشده
خانم کارین لویکه‌فلد طی مقاله‌ای در روزنامه دنیای جوان گزارش داد که کردها در منطقه حلب به هیچ وجه خواستار استقلال یک کشور کرد نیستند بلکه آینده خود را در یک سوریه واحد می‌بینند:
«یک شخصیت رسمی در حلب در گفتگو با دنیای جوان گفت: «کردها کشور مستقل برای خود نمی‌خواهند. آنها می‌خواهند که صدای آنان شنیده شود، شراکت داشته باشند و در پارلمان نمایندگی شوند. آنها خواهان احزاب، مدارس و رسانه‌های خویش هستند و نه یک کشور جداگانه». همکاری با یکدیگر وجود دارد و باهم در تماس هستیم. نهایتاً کردها نیز می‌دانند که باید با دولت سوریه مذاکره کنند و نه با ایالات متحده و یا اتحادیه اروپا».
اگر این شناخت در سوریه گسترش یافته و پا بگیرد امید محدود کردن مناقشه زیادتر خواهد شد. متاسفانه سیاست آلمان کاملاً برخلاف منطق است. بنابر مقاله‌ای که «هایزه» منتشر کرده در عراق درست آن فراکسیون کردهای بارزانی مورد حمایت واقع می‌شوند که با قدرت برای استقلال کشور خود فعالیت می‌کنند:
«دولت ترکیه کوشش می‌کند از طریق رسانه‌های مرجع (درست مثل آلمان) این‌طور به شهروندان خود الغٲ کند که PYD یک سازمان تروریستی است. آنها کوشش می‌کنند با کمک یکدیگر تصویر «کردهای شرور» که اعضٲ و هواداران PYD در سوریه و PKK در ترکیه‌اند را در یک طرف و «کردهای خوب» یعنی حزب عراقی بارزانی KDP را در طرف دیگر ترسیم کنند. بنابر این منطق مبارزین SDF بویژه مبارزین YPG  و  YPJ و مبارزین حزب ترکیه HPG  متعلق به PKK و همین‌طور هم‌پیمان زرتشتی آنان YPS «خبیث و تروریستی» هستند در حالی که پیشمرگ‌های بارزانی و هم رزمان آنان یعنی «پیشمرگان روژاوا» که در شنگال آشوب بپا کردند تنها می‌توانند مبارزین «خوب» باشند. (…) درست مانند ترکیه مدتی است که هواداران YPG/YPJ در آلمان هم بزه‌کار نمایش داده می‌شوند. وزیر کشور آلمان «دو مزییر» اخیراً نماد و پرچم کردهای سوری را حتا نماد انجمن دانشجوئی کرد YXK را ممنوع اعلام کرد. هم اکنون اولین دادگاه ها بخاطر زیرپاگذاردن ممنوعیت برافراشتن پرچم در تظاهرات در آلمان آغاز گردیده است».
اگر ترکیه در گذشته یکی از حامیان بارزانی بود تا از قدرت PKK/YPG در درون جامعه کردها بکاهد اکنون اردوغان این مسیر را ترک کرده و تحلیلگران ، اگر غرب صراحتاً از تاسیس یک کشور کردنشین فاصله نگیرد در میان مدت حتا خروج ترکیه از ناتو را نیز محتمل می‌شمارند و از این طریق تغییر تناسب قوائی بوجود خواهد آمد که به‌سختی می‌توان عواقب آن را پیش‌بینی کرد.
پیامدهای تاسیس یک «کردستان»
ایجاد یک کشور کرد فدرال در سوریه در آینده نزدیک تنها با تاسیس یک کشور کردستان بزرگ در بخش‌هائی از کشورهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه ممکن است. تا چه اندازه تصورات در مورد چنین کشوری متفاوت است را می‌توان در نقشه‌ای که ویکی‌پدیا در مورد ادعاهای مالکیت منطقه‌ای در طول زمان منتشر کرده مشاهده کرد. پیامد تحقق چنین نقشه‌ای یک جنگ داخلی طولانی و استقرار پایگاه‌های نظامی قدرتمند ایالات متحده در منطقه خواهد بود. یک سناریوی وحشتناک نه تنها برای کشورهای درگیر ولی در عین حال ایده وسوسه انگیزی برای گزینه «تقسیم کن و حکومت کن!»ایالات متحده آمریکا.
گرایش روز بروز بیشتر ترکیه به منطقه مورد نفوذ روسیه، حضور دراز مدت وی بعنوان عضو ناظر در سازمان همکاری شانگهای، که می‌توان آن را بعنوان یک بلوک نظامی جدید نیز دانست و همین‌طور خرید موشک‌های پدافندی از روسیه  به امید جبران ضعف دومین قدرت نظامی ناتو در مقابل فشارهای ایالات متحده نشان می‌دهد که ترکیه با چه مخالفت قاطعی در قبال تاسیس یک کشور کردستان مقاومت خواهد کرد. و اگر ایران، سوریه و ترکیه مشترکاً علیه یک کشور کردستان که مصنوعاً توسط ایالات متحده و بویژه اسرائیل ایجاد شده وارد عمل شوند، باز ناتو کارت «مسئولیت برای حفاظت» را وارد بازی خواهد کرد و مناقشه احتمالاً غیرقابل کنترلی آغاز خواهد گردید. درست به نفع کسانی که دست به هراقدامی می زنند تا منطقه را درگیر وضعیت جنگی مستمر قراردهند تا هیچ مرکز قدرتی که تحت نفوذ سلطه نباشد، پدید نیاید.

در نتیجه گزارشات در مورد قتل افسران روس در سوریه آغاز شدت چرخه خشونت است. رئیس جمهور پوتین بدلیل وجود جنبش ناسیونالیستی قوی در کشور خود نمی‌تواند این تحریکات را بی‌جواب بگذارد. درست همان‌طور که تحریمات بجای شورش، حمایت مردم از رئیس جمهور را بیشتر کرد، بازگشت اجساد سربازان به روسیه به کاهش حمایت مردم از سیاست خارجی دولت که آمریکا در جنگ ویتنام شاهد آن بود، منجر نخواهد گردید. می‌توان گفت که باز نظریه‌پردازان سیاست خارجی ایالات متحده به گمراهه رفته‌اند البته به این شرط که ما استدلال هواداران نظریه توطئه مبنی براین‌که جنگ بی‌پایان هدف استابلیشمنت است و نه ناتوانی دیپلماسی آن را نادیده بگیریم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر