نوشتۀ گروهی از مأموران
اطلاعاتی کارکشتۀ آمریکا
Veteran Intelligence
Professionals for Sanity
ترجمه: حمید
محوی
مرکز پژوهش های جهانی سازی. 10 ژانویه 2018
گروه مشهور اعضای کهنه کار اطلاعاتی آمریکا رئیس جمهور ترامپ را تشویق
کردند که به بیانیه های دروغین دولت خود مبنی بر اینکه گوئی ایران پدر خواندۀ تروریسم
است پایان دهد، در حالی که واقعیت چیز دیگری می گوید، و می گوید که این هم پیمانان
آمریکا مانند عربستان سعودی هستند که بطور مشخص خیلی بیشتر متهمند.
تفهیم نامه برای : رئیس جمهور
از سوی : مأموران اطلاعاتی کارکشته (Veteran Intelligence Professionals for
Sanity)
انگیزه : آیا ایران «پدرخواندۀ تروریسم» است ؟
ما نگران بیانیه های رسمی، گوش خراش و خشونت آمیز روزهای گذشته از سوی
اعضای کلیدی دولت شما هستیم که ایرانی را به شکل هشدار دهنده ای ترسیم کرده اند.
آمریکائی های عادی که از تاریخ بی اطلاع هستند به سادگی می توانند باور کنند که
براستی هم اکنون ایران آنان را تهدید می کند و جایگزین دیگری بجز جنگ برای ما وجود
ندارد.
بگونۀ آزار دهنده ای با این داستان آشنا هستیم. ده سال پیش، رئیس
جمهور پیشین جرج بوش در اندیشۀ جنگ علیه ایران بود، در نوامبر 2007 وقتی تحلیل
گران سرویس های اطلاعاتی ارزیابی رسمی اطلاعات ملی (NIE) پندارهای پوچ دریافتی را افشا کردند،
روشن شد که ایران در حال دستیابی به سلاح هسته ای نیست. ارزیابی اطلاعات ملی نتیجه
گرفته بود که ایران از سال 2003 پژوهش هایش را روی سلاح هسته ای متوقف کرده است.
رئیس جمهور بوش در خاطراتش با سر تیتر « آخرین گزینش » به نتیجه گیری
شگفت آوری رسیده و نوشته است که سرویس های اطلاعاتی او را واداشته بودند. او دربارۀ
این شیوۀ بیان می افزاید : « چگونه استفاده از ارتش را برای ویران کردن مراکز هسته
ای کشوری توجیه کنیم که سرویس اطلاعاتی دربارۀ آن گزارش داده اند که برنامۀ جنگ
افزار هسته ای ندارد ؟ ».
ما فکر می کنیم که امروز شما در وضعیت مشابهی به سر می برید. ولی بجای
ادعای دروغین مبنی بر این که ایران جنگ افزار هسته ای در اختیار دارد، کلک مرغابی
جدیدی اختراع کرده اید تا جنگ علیه ایران را قانونیت ببخشید و مدعی شده اید که ایران
« پدر خواندۀ اصلی تروریسم در جهان » است. این ادعا دروغ است، در اینجا برای شما
توضیح خواهیم داد.
***
یکی از دروغ های شاخدار تکراری و دو
حزبی که با مددکاریها و تبانی رسانه ها می کوشند تا در پندارهای همگانی فرو کنند این
است که گوئی در جهان امروز ایران نقش پدرخواندۀ تروریسم را به عهده دارد.
دولت شما در معرفی استراتژی امنیت ملّی برای سال 2018 دربارۀ این
کشور چنین نوشته است :
« ایران، در سطح جهانی نخستین کشوری ست
که تروریسم را پدر خواندگی می کند، و در تبانی با همکاران و نمایندگانش از بی ثباتی
برای گسترش نفوذش استفاده می کند، افزون بر این اسلحه و تأمین مالی (…) ایران با
وارد آوردن زیان های سنگین به مردم غیر نظامی به دور خشونت در منطقه دامن می زند.»
این احساسات از سوی چندین کشور خاور میانه بازتاب یافته است. برای
نمونه، وزیر امور خارجۀ عربستان سعودی، عادل الجبیر در اکتبر 2015 اعلام کرد که ایران
« بزرگترین سرمایه گذار ترس افکنانه در جهان است، و برای بی ثبات سازی منطقه می
کوشد
».
وزیر امور خارجۀ سعودی به شیوۀ خیلی حساب شده ای از یادآوری هویت 15 نفر از 19 عضو گروه تروریستی که هواپیماهای
روز 11 سپتامبر 2001 را به هدف حمله به آمریکا ربودند اجتناب کرد، زیرا سعودی
بودند و نه ایرانی. و در حالی که ایران در دو دهۀ پیش مشوق فعال تروریسم بود، در
حال حاضر در نقطۀ اوج تروریسم نیست. به شکل تمسخر آمیزی، این جایگاه تردید آمیز
امروز به آنانی تعلق می گیرد که به ایران اتهام می بستند، یعنی به خود عربستان
سعودی.
معرفی ایران در جایگاه « رهبر جهانی کشورهای پشتیبان تروریسم » به
واقعیات اتکا ندارد. حتا اگر ایران در
گذشته برای کاربست تروریسم در جایگاه سیاست ملی متهم بوده است، ایرانی که امروز در
سال 2017 می بینیم دیگر آن ایران سال 1981 نیست. در نخستین روزهای جمهوری اسلامی،
مأموران ویژۀ ایران پیوسته به وسیلۀ ماشین های مین گذاری شده، ربودن و قتل مخالفان
و شهروندان آمریکائی اقدام می کردند. از چندین سال پیش به این سو دیگر با چنین
مواردی روبرو نیستیم.
با وجود بیانیه های بی شماری که کارمندان رسمی استانهای همبستۀ آمریکا
منتشر می کنند و به ایران اتهام کارهای ترس افکنانه را وارد می دانند، ما به سهم
خودمان به یادآوری الگوهای تروریسم جهانیPatterns of Global Terrorism متعلق به وزارت امور خارجه بسنده می کنیم
که رویداد ترس افکنانه که به ناراست و یا یکراست به ایران مربوط باشد را منتشر
نکرده است.
پیوندهای ایران با حزب الله نیز به شکل بنیادی دگرگون شده است. در
نخستین سال های جمهوری اسلامی، حزب الله برای ایران یشتر نماینده و مقاطعه کار فرعی
به حساب می آمد. ولی در کوران 20 سال گذشته، حزب الله به نیروی سیاسی مستقلی تبدیل
شد. در سال 2006، در جنوب لبنان با اسرائیل جنگید و نیروهای اسرائیلی را از پیش روی
باز داشت، یعنی رویدادی که حزب الله را به یک نیروی نظامی کلاسیک نیز تبدیل کرد.
در کوران سال های بعد، حزب الله که اکنون بخشی از دولت لبنان است از خشونتهای مذهبی
افراطی نیز رویگرداند، یعنی رویکردی که امروز در انحصار افراطگرایان اهل سنت مانند
دولت اسلامی ست.
پاسخ ناهمامون ایران (1)
هنگامی که آیت االه بر ایران چیره گشت، در سال 1979، نقش او در کنش
های ترس افکنانه مانند گروگان گیری آمریکائی ها، کنش آفندی به وسیلۀ بمب علیه
سفارت استانهای همبستۀ آمریکا و پادگان نیروی دریائی آمریکا در لبنان، به خوراک
مناسبی برای دشمنی ورزیدن علیه ایران شد که قابل درک است. ولی کنش های ایران به
انگیزۀ نفرت کور یا از دیدگاه افراطگرائی مذهبی نبود. برای ایران، ترس افکنی جنگ
افزاری بود برای رو در روی علیه دشمنانی که خیلی نیرومند تر از او بودند، یعنی
مهمترین آنها ابر قدرت آمریکا که به همسایه و دشمن ایران یعنی عراق کمک های نظامی
و اطلاعاتی می کرد.
ایرانی ها نیز با حفظ مناسبات مستقیم با اسرائیل نشان دادند که می
توانند عملگرا باشند. در کوران نخستین روزهای انقلاب در ایران، ملاها خلاف پرخاشگری
های رسمی اسرائیل، از سوی اسرائیلی ها در پنهان پشتیبانی نظامی دریافت کردند.
اسرائیل نیز به سهم خود عملگرا بود. رهبران اسرائیلی ملاها را ندیده گرفتند و برای
جلوگیری از تهدید رئیس جمهور عراق صدام حسین به ایران کمک رسانی کردند. یک نمونه
از دشمن دشمن من دوست من است.
نگارۀ رسمی ایران در جایگاه منزلگاه ترس افکنان متعصب (مترجم : در
رسانه های آتلانتیست) ناپدید شد، یعنی از ماه اوت 1998 و حملۀ القاعده و دیگر گروه
های افراطی اهل سنت علیه سفارت خانه های آمریکا در آفریقای شرقی. فهرست آفندهای
ترس افکنانه از سال 2001، فهرست فراهم آمده از سوی دولت استانهای همبستۀ آمریکا
کاهش چشم گیری از حرکات خشونت آمیز ایران را نشان می دهد ولی از سوی دیگر از اوج
آفندهای دهشتناک از سوی افراطگرایان اهل سنت که با ایران نیز هم پیمان نیستند
گزارش شده است. آخرین شمارۀ «سنجۀ ترس افکنان جهانی» (Global Terrorism Index) که از سوی وزارت امنیت داخلی منتشر شده
نشان می دهد که چهار گروه در آغازۀ %74 مرگ و میرها در آفندهای ترس افکنانه در سال 2015 بوده اند : بوکو حرام،
القاعده، طالبانی ها و دولت اسلامی (داعش).
13 روی 14 گروه مسلمان که بر ضد آمریکا می کوشند از سوی انجمن اطلاعاتی
استانهای همبستۀ آمریکا شناسائی شده و اهل سنت هستند و نه شیعه، و از سوی ایران نیز
پشتیبانی نمی شوند:
– دولت اسلامی (سنی)
_ جبهۀ
النصره (سنی)
– القاعده (سنی)
– القاعده در مغرب (سنی)
– القاعده در شبه جزیرۀ عربی (سنی)
– بوکو حرام (سنی)
– الشباب (سنی)
– گروه خراسان (سنی)
– برادران مسلمان (سنی)
– گروه ابو سیف فیلیپینی (سنی)
– طالبانی ها در پاکستان و افغانستان (سنی)
– لشکر طیبه (سنی)
– الجماعه اسلامیه (جمعیت اسلامی)
– حوثی ها (شیعه)
آخرین آفند ترس افکنانه مهم در پیوند با ایران که چندین کشته بر جای
گذاشت، در ماه ژوئیۀ 2012 روی داد که یک اتوبوس توریست اسرائیلی در بلغارستان هدف
آن بود. در این دوران ایران سیاست منع کاربرد ترس افکنانه را به نفع کنش تلافی جویانه
رها کرد زیرا ایران اسرائیل را مسئول کشتار 5 تن از کارشناسان علمی اش می دانست که
روی برنامۀ هسته ای ایران کار می کردند. این کشتارها بین ژانویه 2010 و ژانویه
2012 روی داد (تاریخ و نام آنانی که در کنش ترس افکنانۀ کشته شده اند در پیوست
نوشته شده است).
به سادگی می توانیم فراگیرشدن خشم و عطش انتقامی را در آمریکا متصور
شویم، اگر آمریکائی ها درمی یافتند که کشوری بیگانه برای کشتار مهندسین و
کارشناسان علمی که سرگرم کار روی طرح های حساس برای دفاع ملی کشورشان هستند مأمور
ویژه فرستاده است.
عملیات ویژه
ایران هدف تاخت و تازهای ترس افکنانه دیگری نیز بوده که رد پای پشتیبانی
آمریکا را بر خود داشته است. شون نیلور Sean Naylor در کتاب [افندهای پی در پی] (Relentless Strike) جزئیات تاریخی عملیات های انجام شده از
سوی فرماندهی مشترک عملیات ویژه آمریکا را در کوران 30 سال گذشته ترسیم کرده و
نورافکنش را روی حقیقت ملالت بار تنظیم کرده است :
«اعضای فرماندهی مشترک عملیات ویژه به همچنین
با مجاهدین خلق کار کرده است، یعنی گروه ایرانی که پس از اختلاف با آیت الله های
تهران به عراق پناهنده شدند. وزارت امور خارجه مجاهدین خلق را در فهرست سازمان های
تروریستی جای داده ولی چنین موضوعی مانع از این نبوده است که فرماندهی مشترک عملیات
ویژه به بهانۀ « دشمن دشمن من دوست من است » با آنها همکاری نداشته باشد. مجاهدین
خلق افرادی هستند که به سادگی می توانند از مرز عبور کنند و آماده اند تا هر وقت
که اراده کنیم در ضربه زدن به ایران به ما کنند.» (از بیانات یکی از افسران عملیات
ویژه).
مجاهدین خلق در جایگاه گروه تروریستی شناسائی شده بودند، ولی تا
هنگامی که استانهای همبستۀ آمریکا به این نتیجه رسیدند که تا جائی که مجاهدین خلق
کشتار ایرانیان را به کشتار آمریکائی ها ترجیح می دهند، گروه تروریستی نخواهند
بود. سیر تحولی مجاهدین خلق کاملاً آشکار است. میان 10 نمونه در کوران چهار دهۀ
گذشته، ما به چهار نمونۀ بارز می پردازیم :
در کوران سالهای 1970، مجاهدین خلق نفرات نظامی و مدنی استانهای
همبستۀ آمریکا را که روی طرح های دفاعی در تهران انجام وظیفه می کردند به قتل
رسانده و در تسخیر سفارت آمریکا در تهران در سال 1979 نیز شرکت داشته است.
در سال 1981، مجاهدین خلق مرکز حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیر
را بمب گذاری کردند و نزدیک به 70 نفر از بلند پایگان ایرانی، و به همین گونه رئیس
جمهور، نخست وزیر و وزیر دادگستری را کشتند.
در آوریل 1992، مجاهدین با چندین آفند پی در پی به سفارتخانه ها و
مؤسسات ایرانی در 13 کشور توانائی عملیاتی گستردۀ خود را در خارج از کشور را نشان
دادند.
در آوریل 1999، مجاهدین خلق افسران ارتش ایران را هدف گرفتند و معاون
ستاد فرماندهی مرکزی نیروهای ارنش ایران را به قتل رساندند.
بر پایۀ چنین تاریخی، برخی رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی از هر دو
حزب حاکم در آمریکا برای پشنیبانی از مجاهدین خلق لابی تشکیل دادند، و در راستای
چنین راهکاری بودجۀ خوبی را نیز اختصاص دادند.
راهبردی زیانبار
در پی آمدهای زیانبار خنده آور، جنگ آمریکا علیه عراق در سال 2003 را
می بینیم که سرانجام نقش مهمی در تبدل ایران به قدرت منطقه ای داشت. شیعیانی که از
چند سال پیش به ایران پناهنده شده بودند جایگزین صدام حسین شدند و مؤسسات بعثی
مورد حملۀ عراقی هائی قرار گرفت که با تهران در تبانی بودند.
ایران در عراق به پیروزی رسید و با توافقات هسته ای در سال 2015
مناسبات بازرگانی و داد و ستدهای دیگر ایران با کشورهای مهم عضو پیمان ناتو و به
همین گونه با بزرگترین بازیگران صحنۀ جهانی یعنی روسیه و به ویژه با چین بهبود یافت.
گفتگوهای رسمی دربارۀ انگیزه های مهم امنیت ملی باید روی واقعیات تکیه
داشته باشد. به کار بردن شیوۀ بیانی اغراق آمیز برای ترسیم کنش های ترس افکنانۀ ایران
می تواند کار ناباروری باشد. از همین رو، ما توجه شما را به بیانیۀ پیشین نیکی هیلی Nikki Haley سفیر استانهای همبستۀ آمریکا در سازمان
ملل همبسته جلب می کنیم که می گوید، به دشواری بتوانیم «گروهی ترس افکن در خارمیانه
پیدا کنیم که در همه جا اثر انگشت ایران را بر جای نگذاشته باشد». ولی حقیقت چیز دیگری
ست. بیشتر گروه های ترس افکن در منطقه آفرینه و عروسکهای ایران نیستند. دولت اسلامی،
القاعده و النصره سه گروه مشهوری هستند که در پندار ما نقش می بندد.
شما (دونالد ترامپ) خودتان را در جایگاه فردی معرفی کردید که می خواهد
حقایق را بگوید، حتا حقایق دشوار، که در رویاروئی با فشار رهبران سیاسی بنجل و وضعیت
رکود را نمی خواهید بپذیرید. در کوران اروی انتخاباتی، حمله به عراق را یک اشتباه
تاریخی در ابعاد حماسی بزرگ خواندید. شما به درستی توجه بسیاری از آمریکائی ها را
جلب کردید که دیگر از جنگ های پی در پی در سرزمین های دور خسته شده اند. با وجود این،
جریان تند هشدار دهندۀ واشنگتن دربارۀ به اصطلاح خطری که از سوی ایران تهدید می
کند و بایستگی ناگزیر در رویاروئی با این کشور به شکل آشکار از قول شما مبنی بر اینکه
وارد جنگ نوین دیکری نخواهید شد فاصله می
گیرد.
ما شما را تشویق می کنیم دربارۀ هشدارهائی که در 15 سال پیش در جریان
تاریخی همسان به رئیس جمهور جرج بوش دادیم بیاندیشید :
« امروز پس از دیدن کولین پاول، ما مطمئن
هستیم که شما خیلی بهتر می توانید برای گسترش بحث از آن استفاده کنید (…) فراسوی
دایرۀ مشاورانی که به روشنی به بیماری جنگ مبتلا هستند، در جنگی که ما هیچ بایستگی
ناگزیری برای آن نمی بینیم و در بارۀ نتایج حساب نشده آن هشدار می دهیم زیرا می
تواند به مصیبت بار باشد.»
پیوست
فهرست کارشناسان علمی جان باختۀ ایران
12 ژانویه 2010 – مسعود علیمحمدی فیزیکدان ایرانی:
در انفجار ماشین مین گذاری شده جلوی خانه اش. عامل این قتل اعتراف
کرده است که برای انجام چنین کاری از سوی سرویس های اطلاعاتی اسرائیل استخدام شده
بوده است.
29 نوامبر 2010 – مجید شهریاری، متخصص هسته ای ایران:
در انفجار ماشین مین گذاری شده. به گزارش رسانه های آلمانی، کار
اسرائیل بوده است.
29 نوامبر 2010 – تلاش برای قتل فریدون عباسی، متخصص علمی در زمینۀ هسته
ای. او در انفجار ماشین مین گذاری شده زخمی شد.
23 ژوئیه 2011 – داریوش رضائی نژاد مهندس الکتریسیته. به دست موتور سوار
ناشناس کشته شد. متخصص کلید های اتصالی تنش بالا، یکی زا ترکیبات کلیدی در کلاهک
هسته ای. به گزارش رسانه های آلمانی به دست سرویس های اطلاعاتی اسرائیل کشته شد.
11 ژانویه 2012 – مصطفی احمدی روشن، متخصص علمی در زمینۀ هسته ای: با
بمب مغناطیسی از همان نوعی که در عملیات پیشین استفاده کرده بودند در کارخانۀ غنی
سازی اورانیوم نطنز دانشمند ایرانی را به قتل رساندند.
این متن به امضای افراد زیر رسیده است :
Signé par:
Richard
Beske, CIA, Operations Officer (ret.);
William
Binney, former NSA Technical Director for World Geopolitical & Military Analysis;
Co-founder of NSA’s Signals Intelligence Automation Research Center;
Marshall
Carter-Tripp, Foreign Service Officer (ret.) and Division Director, State
Department Bureau of Intelligence and Research;
Bogdan Dzakovic,
Former Team Leader of Federal Air Marshals and Red Team, FAA Security, (ret.)
(associate VIPS) ;
Philip
Giraldi, CIA, Operations Officer (ret.);
Larry C.
Johnson, former CIA and State Department Counter Terrorism officer;
Michael S.
Kearns, Captain, USAF (Ret.); ex-Master SERE Instructor for Strategic
Reconnaissance Operations (NSA/DIA) and Special Mission Units (JSOC) ;
John
Kiriakou, Former CIA Counterterrorism Officer and former senior investigator,
Senate Foreign Relations Committee;
Karen Kwiatkowski,
former Lt. Col., US Air Force (ret.), at Office of Secretary of Defense
watching the manufacture of lies on Iraq, 2001-2003;
Edward
Loomis, NSA, Cryptologic Computer Scientist (ret.);
David
MacMichael, National Intelligence Council (ret.);
Ray McGovern,
former US Army infantry/intelligence officer & CIA analyst (ret.);
Elizabeth
Murray, Deputy National Intelligence Officer for Near East, CIA and National
Intelligence Council (ret.);
Torin Nelson,
former Intelligence Officer/Interrogator (GG-12) HQ, Department of the Army;
Todd E.
Pierce, MAJ, US Army Judge Advocate (ret.) ;
Coleen
Rowley, FBI Special Agent and former Minneapolis Division Legal Counsel (ret.);
Greg
Thielmann — Former director of the Strategic, Proliferation, and Military Affairs
Office of the State Department’s intelligence bureau (INR) and former senior
staffer on the Senate Intelligence Committee;
Kirk Wiebe —
former Senior Analyst, SIGINT Automation Research Center, NSA;
Lawrence
Wilkerson, Colonel (USA, ret.), Distinguished Visiting Professor, College of
William and Mary (associate VIPS);
Sarah G.
Wilton, CDR, USNR, (Retired)/DIA, (Retired);
Robert Wing —
former Foreign Service Officer (associate VIPS);
Ann Wright,
Col., US Army (ret.); Foreign Service Officer (who resigned in opposition to
the war on Iraq.
پاورقی مترجم :
1) همامون
و ناهمامون در ویکیپدیا معادل symétique /asymétrique پیشنهاد شده. در زبان حاکم این واژه را به
رخسار «متقارن» و «نامتقارن» به کار می برند. در بازی زبانی راهبردی «جنگ
ناهمامون» گزینش شیوۀ راهبردی پایداری ایران در برابر تاخت و تازهای نیروی خارجی که از دیدگاه فنی نسبت به ایران
برتری دارد.
ترجمۀ حمید محوی
گاهنامۀ هنر و مبارزه/پاریس/20 ژانویه 2018
پی نوشت مترجم :
1)
بی گمان امضا کنندگاه این نامه برای
دونالد ترامپ که از اعضای کهنه کار سرویس های اطلاعاتی آمریکا هستند، باوجود اینکه
دربارۀ دروغ پردازیها و اتهامات ناروا به ایران برای بهانه جوئی در راه اندازی جنگ
علیه ایران دست به افشا گری زده اند و دربارۀ نتایج مصیبت بار آن هشدار داده اند،
ولی با آگاهی به نقش کشورشان در گسترش جهاد گرائی و عملیات ترس افکنانه برای دستیابی
به اهداف جغرافیای سیاسی و تضمین فرادستی امپراتوری آمریکا اشاره نمی کنند.
2)
دربارۀ عملیات
تروریستی علیه اتوبوس جهان گردی اسرائیلی در بلغارستان که به ایران نسبت داده اند،
بنظر می رسد که این گروه از مأموران اطلاعاتی کهنه کار تا حدودی بی طرفانه واکنش
تلافی جویانۀ «ایران» را (در صورتی که واقعیت داشته باشد) توجیه می کنند. ولی برای
ما ایرانی ها چنین حرکاتی نباید پذیرفتنی باشد و باید آن را محکوم کنیم. هراس افکنی
و جنایات اسرائیل علیه پرولتاریای ماهر ایران می بایستی به رخسار قانون و تنبیه
قانونی باشد.
3) دربارۀ کشتار کارشناسان، متخصصصین علمی
که پرولتاریای ماهر ایران را تشکیل می دهند به رخسار «تعبیر» (و نه واقعیت واقعی و
حتمی) می توانیم بگوئیم که با آگاهی به فشارهائی که در مورد برنامۀ هسته ای روی ایران
سنگینی می کرد، و با آگاهی به روش های شناخته شده برای خریداری کردن، ربودن و یا
به قتل رساندن افراد کلیدی در زمینه های گوناگون، و به ویژه با آگاهی به این امر
که در حمله و تسخیر عراق نخستین کاری که موساد به عهده گرفت، قتل بیش از 500 متخصص
درجۀ یک عراق در همۀ زمینه ها بود… خیلی دور به چشم می آید که مأموران اطلاعاتی رژیم
اسلامی سرمایه داری ایران، دست کم، از احتمال چنین عملیاتی بی اطلاع بوده باشند. یکی
از کارهای مأموران اطلاعاتی و نیروهای امنیتی نیز تخیل پردازی دربارۀ سناریوهای
فاجعه بار است. ولی می بینیم که هیچ پیشبینی فوق العاده ای برای امور امنیتی این
افراد وجود نداشته است. این موضوع امروز با آگاهی به نفوذ عوامل بیگانه در خود
دستگاه جمهوری اسلامی، و مطالبی که کمابیش در مقالات پراکنده می خوانیم. و سپس تسلیم
ایران به برجام در سال 2015، همۀ این رویدادها و سناریوها، چشم انداز تردید آمیزی
را در برابر ما ترسیم می کند.
4) آخرین نکته ای که می خواهم به آن
بپردازم در مورد نقش و ظرفیت زیان رسانی گروه مجاهدین خلق علیه ایران است. سری عملیات
ترس افکنانه در 13 کشور علیه ایران… که در این نوشته به آن اشاره شده، بعید است که
از پشتیبانی پنتاگون و کشورهای اروپائی مانند فرانسه برخوردار نبوده باشند. مجاهدین
سالانه در حومۀ پاریس با شرکت برخی شخصیت های کشوری فرانسه و آمریکا گردهمآئی
برگزار می کنند. نکته ای که می خواهم روی آن بیشتر پافشاری کنم، سکوت و تبانی
آشکاری ست که در خارج از کشور میان ایرانیان می بینیم. بی گمان امروز و به همین
گونه در آینده مناسبات ایران با چنین کشورهائی که از گروه ترس افکنان و قاتل ایرانیان
پشتیبانی کرده اند بی اعتنا نبوده، نیست، نخواهد بود و نباید باشد. ندا آقا سلطان
نیز به احتمال قوی به دست یکی از همین افرادی کشته شده است که به سادگی از کشورهای
اروپائی از مرز عبور داده بودند تا «انقلاب» سبز باقی بماند.
لینک متن اصلی :
- https://www.mondialisation.ca/des-veterans-du-renseignement-rappellent-a-trump-que-liran-nest-pas-le-principal-parrain-du-terrorisme/5622152
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر