“ریچارد
کاتم” استاد فقید دانشگاه پتسبورگ در کتاب خود “ناسیونالیسم در ایران” می نویسد:
“ایران به عنوان یک مورد مطالعه ی خاص در زمینه ی ناسیونالیسم، اهمیت این پدیده را
به عنوان رفتاری تعیین کننده نشان می دهد.” او این نظریه را بر مبنای شناختی که از
مردم ایران داشته و در طی سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۷ کارمند ارشد سفارت آمریکا در ایران
بوده، بیان می کند.
موج اعتراضات گسترده ای که از روز هفتم دی ماه از مشهد شروع شد و به
حدود ۷۰
شهر دیگر کشیده شد، گوشه ای از فرهنگ رفتاری در ناسیونالیسم ایرانی را به منصه
ظهور رساند.
جمهوری اسلامی از ابتدای حاکمیت خود در ایران با چند زلزله ی سیاسی
در داخل که با مشارکت بخشی از مردم صورت گرفت، مواجه بوده است. مهم ترین حرکت هایی
که موجبات وحشت حکومت را فراهم ساخت، عبارت بود از:
·
درگیری های خیابانی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰
· راه
پیمایی هزاران دانش آموز در ۵ مهر سال ۶۰ که برای نخستین بار شعار “مرگ بر خمینی”
طنین انداز شد.
· قیام
۵ بهمن سال ۱۳۶۰ در آمل که منجر به تسخیر شهر توسط
مخالفان حکومت شد.
· عملیات
موسوم به “فروغ جاویدان” توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق که منجر به آزاد سازی
چند شهر غرب ایران شد و “علی اکبر ولایتی” وزیر خارجه وقت که در نیویورک به سر می
برد، بعدا گفت که وقتی چنین خبری را شنیده از شدت تشنج سیگارش را از فیلتر روشن
کرده است!
· جنبش
گسترده ی مردم شهرهای مشهد، قزوین و اسلامشهر در سال ۱۳۷۱ که به شدت از زمین و هوا سرکوب شد.
· واقعه
۱۸ تیر ۱۳۷۸ که از سوی دانشجویان مستقر در خوابگاه
دانشگاه تهران در امیر آباد کلید خورد و با حمله وحشیانه ی نیروهای “حزب الله” و
مقاومت دانشجویان و پیوستن بخشی از مردم، حدود ۵ روز تهران و تبریز شاهد تظاهرات ضد
حکومتی بود.
·
اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری
در سال ۸۸ که منجر به ایجاد “جنبش سبز” شد و در حالی که نخستین شعارهای تظاهر
کنندگان اعتراض به تقلبات گسترده ی انتخاباتی بود اما رفته رفته، موجی از شعارهای
ضد حکومتی و درگیری های خشونت آمیز تهران و چند شهر دیگر را فرا گرفت.
بررسی ماهیت ۷ زلزله ی سیاسی علیه جمهوری اسلامی نشان می دهد
که ۶
جنبش دارای ماهیتی ضد حکومتی و یک جنبش از دل نمایش انتخابات بیرون آمد. در تمام ۷ جنبش یاد شده، واکنش مقامات دولتی،
نظامی، انتظامی و امنیتی حکومت، یک وجه مشترک داشته است: “عدم آرامش و ترس وافر از
سرنگونی” که در نهایت با سرکوبی خونین، به غائله خاتمه داده اند.
امروز یک جنبش سراسری دیگر به طور کاملا غافلگیر کننده و بدون داشتن
“رهبری” شهرهای ایران را فرا گرفته است. تاکنون واکنش مقامات جمهوری اسلامی بیشتر
شوک آور بوده و جناح مخالف دولت در درون حکومت نیز چندان از این گونه فشارها
ناخرسند نیست؛ اما دو جناح حاکم از این بیم دارند که سمت و سوی جنبش، پایه های
فرسوده جمهوری اسلامی را سست کرده و فرو ریزد.
بی دلیل نیست که چهره هایی بار دیگر وارد صحنه شده اند تا از نظر
روانی بتوانند جنبش اعتراضی مردم را که کاملا در جهت جارو کردن میراث “روح الله خمینی”
پیش می رود، به سمت “اصلاح طلبی” کانالیزه کند.
در این خصوص “محمدرضا خاتمی” نایب رییس مجلس ششم، به “ایلنا” می گوید: “باید
فضای رسانه ای، تبلیغاتی و مجازی را بازتر کرد. باید شرایط برای اجرای اصول مصرح
قانون اساسی مانند راه پیمایی، اعتراض و حتی اعتصاب فراهم و شناسایی شود و گروه های
مختلف امکان قانونی دستیابی به مطالبات خود را داشته باشند.” همچنین “جلال میرزایی”
نماینده ایلام در مجلس شورای اسلامی در رابطه با تظاهرات مردم ایلام، به بازگو
کردن روایتی عجیب می پردازد و می گوید: “اجتماع مردم در مقابل فرمانداری ایلام به
صورت مسالمت آمیز بوده اما در میان تجمع کنندگان شخصی که کارمند یکی از نهادهای
دولتی بود، اقدام به توهین به مردم حاضر در خیابان می کند و این عامل محرکی برای
شروع تحصن و اعتراضات خشونت آمیز تجمعکنندگان می شود”! یعنی چگونه ممکن است در میان
آن همه سر و صدا و هیاهو، ناگهان یک کارمند دولتی جمله ای بگوید و تمام جمعیت این
جمله را بشنود و همین باعث تحریک شود! گویی این نماینده مجلس، فرصت بیشتری برای
ساختن داستانی که حداقل بتواند کمی باور پذیر باشد را پیدا نکرده است.
با وجود این که آینده جنبش اعتراضی مردم هنوز کاملا قابل پیش بینی نیست
اما امید در جهت سقوط جمهوری اسلامی در اقشار مختلف مردم افزایش یافته است. یک
روزنامه نگار مقیم ایران می گوید: “این بار دیگر کار حکومت تمام است و ما بهار خوبی
را در پیش داریم.” یک فروشنده در بازار بوشهر نیز ضمن آن که کمک خارجی ها را در
جنبش سراسری مردم رد می کند، می گوید: “ما به دلیل مسایل معیشتی ١٠ روز اعتصاب
كرده بوديم، خيلي ها منتظر آمدن (پهلوى سوم) هستند و حكومت پادشاهى مشروطه، به نظر
من اگر اعتصابات فراگير شود و مثل ميدان (تحرير) ادامه یابد، دور از نتيجه نيست،
(مليون)، الان بايد بیایند توی صحنه و كمك كنند تا يک مشروطه ديگر، شروع شود.”
این بسیار طبیعی است که در جنبش های اجتماعی که متصل به حزب و گروه
خاصی نیست، مردم با عقاید و تفکرات متنوع وارد صحنه ی مبارزه می شوند. در چنین
مقاطعی که از حیث تاریخی حایز اهمیت است، یکپارچگی در رسیدن به هدف مشترک نقش اول
را برای پیروزی خواهد داشت. بدیهی است که انتخاب سیستم جایگزین می تواند در روندی
دموکراتیک و بر اساس “رفراندوم” واقعی با نظارت مجامع بین المللی صورت پذیرد.
میراث خمینی در آستانه ۴۰ سالگی که چیزی جز فقر و بدبختی، زندان و
اعدام، تحقیر و فشارهای اقتصادی، لکه دار کردن حیثیت ایرانیان در دنیا و چپاول
سرمایه های ملی توسط اقلیتی از روحانیان و پاسداران بوده، می تواند با جنبش مردم ایران
درو شود. در این امر حمایت های دولت های خارجی در حدی می تواند موثر باشد که
مقامات جمهوری اسلامی را مجاب کنند که دست از سرکوب و خونریزی برداشته و انتخاب
حکومت را به رای اکثریت مردم، واگذار کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر