۱۳۹۷ خرداد ۴, جمعه

چهار هدف برای واشنگتن: روسیه، چین، کرۀ شمالی و ایران


ترجم: حمید محوی
مقالۀ حاضر ترجمۀ مطالبی ست که رابین فیلپو و میشل شوسودوسکی در گفتگوی ویدئوئی دربارۀ کرۀ شمالی و ایران و به ویژه خارج شدن آمریکا از «برنامۀ جامع اقدام مشترک» مطرح کره اند. هردو پیوند الکترونیک ویدئوئی در مرکز مطالعات جهانی سازی منتشر شده است.در ترجمۀ سعی کردم ترکیبمحاوره ای را تا حدودی حفظ کنم. میشل شوسودوسکی از اساتید و تحلیلگرانی ست که من دائماًنوشته های او را پی گیری و به فارسی ترجمه کرده ام. سایت مرکز مطالعات جهانی سازی بخشفارسی ندارد ولی سالها پیش پروفسور میشل شوسودوسکی به من اجازه داد مقاله های سایت او رابفارسی ترجمه و منتشر کنم.

رابین فیلپو در «کرۀ شمالی : نه بر اساس «الگوی لیبی» (19 مه 2018) گفت :
«دونالد ترامپ و جان بولتون مشاور او به روشنی « الگوی لیبی » را در چشم انداز دیدار احتمالی ترامپ با کیم جونگ اون مطرح کردند.
آیا حق بجانب کرۀ شمالی هست یا نیست ؟ و چرا این کشور در سال 2006 خود را به جنگ افزار هستهای تجهیز کرد ؟
وقتی بغداد سقوط کرد، همین جان بولتون، که مشاور در کنترل جنگ افزارها بود، گفت که کرۀ شمالی هامی توانند درس عبرت بیاموزند. کره ای ها چه درسی از سقوط بغداد گرفته اند ؟ »
متن ویدئو فیلپو :
« امروز شنبه 19 مه 2018، مطلع شدیم که کرۀ شمالی در آخرین دقایق تصمیم گرفت  که به دیدار کرۀجنوبی نرود و به روشنی اعلام کرد که خواهان گفتگوئی از نوع لیبی با ایالات متحدۀ آمریکا نیست.
برای درک این رویدادها من به کتابی مراجعه می کنم که هفتۀ پیش دربارۀ کرۀ شمالی منتشر شد (…) «چند سال پیش روزنامه نگاری از جان بولتون پرسیده بود که سیاست شما در رابطه با کرۀ شمالی کداماست؟ جان بولتون از قفسۀ کتابهایش یک کتاب بیرون کشید و آن را روی میز گذاشت «پایان کار کرۀشمالی» و گفت این سیاست ماست. پایان دادن به کار یا موجودیت کشوری به شیوه های مختلف امکانپذیر می شود، یکی از شیوه ها فشار نظامی ست.
علت تعلیق ملاقات با کرۀ جنوبی این است که ایالات متحده از تاریخ 11 مه رزمایش بزرگی را آغاز کرد، درواقع این رزمایش نظامی فشار زیادی را از سوی ایالات متحده روی کرۀ شمالی وارد می کند. ایالاتمتحده در این رزمایش بزرگ تا 300000 سرباز را به خدمت گرفته و افزون بر این سامانه های مربوط بهپرتاب بمب اتمی جزء این رزمایش ها بوده اند. در واقع این رزمایش شبیه سازی حملۀ نظامی ست، یعنیهمۀ تدارکاتی که برای آماده سازی گروه های نظامی، کشتی های جنگی، هواپیماهای جنگی پیش ازآغاز جنگ ضروری می باشد. و هر بار که ایالات متحده چنین رزمایش هائی را به اجرا می گذارد، کرۀشمالی مجبور است با پذیرش مخارج عظیم نیروهایش را بسیج کند. این بودجه ای که کرۀ شمالی به اینامر دفاعی اختصاص می دهد در واقع بودجۀ مدنی ست که به این شکل از بین می رود، و فقط برایپیشگیری از حملۀ نظامی.
آمریکا در سال 2002 در دوران جرج والکر بوش کرۀ شمالی را محور شرارت نامید و سپس نام این کشور رادر فهرست 7 کشوری به ثبت رساند که می توانند هدف احتمالی حملۀ اتمی قرار بگیرند. ایالات متحده،سپس اعلام کرد که مسئلۀ حمله به کرۀ شمالی صرفاً به زمان بستگی دارد. در سال 2003 وقتی بغدادسقوط کرد، جان بلتون به کرۀ شمالی ها یادآور شد که از این رویداد درس بگیرند. در نتیجه کرۀ شمالینیز درس عبرت گرفت و سه سال بعد نخستین بمب هسته ای خود را آزمایش کرد. کرۀ شمالی از آنتاریخ تا کنون 5 بمب هسته ای دیگر را آزمایش کرده اند.
یکی از اصول منشور منع گسترش سلاح هسته ای این است که کشورهائی که فاقد بمب اتمی هستندنباید از سوی دارندگان بمب اتمی مورد تهدید اتمی قرار گیرند، زیرا این کشورها مجبور می شوند که برایدفاع از خود به تولید جنگ افزار هسته ای بپردازند. و ایالات متحدۀ آمریکا دائماً این اصل را زیر پا گذاشتهاست. در نتیجه کرۀ شمالی به همان دلیلی خودش را به بمب اتمی تجهیز کرده است که کشورهایدارنده مانند آمریکا، فرانسه، انگلستان… یعنی برای دفاع قانونی از خود. همۀ ناظران بین المللی تأییدکرده اند که کرۀ شمالی برای دفاع از خود، و حق موجودیتش دو انتخاب داشت، یا بمب هسته ای و یاتحمل مخارج بسیار هنگفت برای جنگ افزارهای متعارف. با درک چنین واقعیتی ست که می توانیمواکنش کرۀ شمالی را درک کنیم. کرۀ شمالی نمی خواهد دچار سرنوشت لیبی شود، چنانکه می دانیماین کشور مورد حمله قرار گرفت، تخریب شد، و در حال حاضر در آنارشی مطلق به سر می برد.
گفتگوی فیلپو و شوسودوسکی
واشنگتن و اهدافش : ایران، کرۀ شمالی
9 مه 2018: پس از کرۀ شمالی، ایران در مگسک واشنگتن. چرا ؟ آیا این کشورها واقعاً جهان را تهدیدمی کنند ؟ اهداف واشنگتن کدام است ؟ کشورهای اروپائی که واشنگتن با آنها به مثابه سرزمین هایاستعماری رفتار می کند چه واکنشی نشان خواهند داد ؟
میشل شوسودوسکی به این پرسشها  پاسخ می گوید. او توضیح می دهد که دو کشور روسیه و چیننیز از 10 سال پیش جزء اهداف واشنگتن هستند. و این موضوع به قدرت هسته ای آنان مربوط نیست، کهبمب داشته باشند یا نداشته باشند. ایران قابلیت هسته ای نظامی ندارد، ولی کرۀ شمالی بمب هستهای تولید کرده است.
فیلپو : رویدادهای بین المللی اخیر ما را متوجه کرۀ شمالی و ایران کرده است. مسئلۀ هسته ای … برایدرک چگونگی این رویدادها فکر کردم که شخصی که می تواند به این پرسشها پاسخ بگوید میشلشوسودوسکی پروفسور دانشگاه اوتاوا ست که در عین حال سایت مرکز مطالعات جهانی سازی رامدیریت می کند..
روز بخیر میشل، با سپاس از اینکه دعوت  ما را به این گفتگو پذیرفتی
میشل شوسودوسکی : من هم سپاسگذارم که من را به برنامۀ دعوت کردی، فکر می کنم در کوران 24ساعت گذشته وضعیت تحول پیدا کرده، با دونالد ترامپ که توافق هسته ای با ایران را باطل اعلام کرد.بی گمان پیامدهای وخیمی در پیش خواهد داشت. شخصاً فکر نمی کنم که این دونالد ترامپ بوده کهتصمیم گرفته، در واقع تصمیم برای باطل کردن توافقنامه با ایران به پیش از امضای قرارداد باز می گردد، بهاین معنا که یک تاکتیک جنگی ست و هدفش گسترش جنگ در خاورمیانه است.
فیلپو : در سال 2002 ایالات متحده دو کشور را محور شرارت نامید، اهداف آمریکا در برخورد با ایران و کرۀشمالی واقعاً کدام است، آیا می خواهد روی این دو کشوری که نظم جهانی آمریکائی را نمی پذیرندفشار بیاورد، و یا اینکه می خواهد فراسوی این رویاروئی به موضعگیری مناسبتری در مقابله با دو رقیبمهم دیگر یعنی روسیه و چین دست یابد ؟ اهداف بنیادی واشنگتن در این دو مورد چیست ؟
شوسودوسکی : فکر می کنم باید کمی به گذشته بازگردیم. ده سال پیش ایالات متحده رزمایش، یاتمرینات جنگی، سناریوهای جنگی بطور کلی علیه 4 کشور فرضی بر پا کرد، این مسئلۀ خیلی مهمیست زیرا امروز می بینیم که همین 4 کشور هستند به روی صحنه آمده اند یعنی روسیه، چین، کرۀشمالی و ایران. جالب است بدانیم که در سال 2007 پنتاگون فرمول سناریوی جنگ جهانی را مطرح کردهبود. وقتی می گوئیم سناریو، به این معناست که وضعیت ها و امکانات مختلفی را مد نظر قرار می دهیم،خیلی جدی ست، سناریوهای دیگری وجود داشت، ولی سناریوی جنگ جهانی [در سال 2007] به شکلرسمی اعلام شد. این سناریو یک رزمایش نظامی ژئوپولیتیک علیه 4 کشور فرضی به نام « شوریا» (چین)، «هوبک» (روسیه)، «هرمینگهام » (ایران)، و « نِمازی » (کرۀ شمالی). ما می دانستیم کهموضوع چیست. این 4 کشور که در جایگاه کشورهای دشمن تلقی می شوند، در واقع 4 کشوریهستندکه از ایالات متحده و ناتو فرمانبرداری نمی کنند.
فیلپو : در نتیجه مسئله اقتصادی ست یعنی کشورهائی که نمی خواهند نظم تحمیلی را بپذیرند و ازقوانین بازی آمریکا پی روی کنند.
شوسودوسکی : بی گمان، ایران و کرۀ شمالی به حاکمیت ملی خودشان وابسته اند، و این موضوعیکه ایالات متحدۀ آمریکا نمی پذیرد [حاکمیت ملی این دو کشور را به رسمیت نمی شناسد]. در موردایران، تصمیم دونالد ترامث وضعیت خیلی پیچیده ای را به وجود آورده، زیرا فرانسه در ایران منافع نفتیدارد، به همین نسبت انگلستان، کشورهای اروپائی با ایران رابطۀ بازرگانی دارند، طرح های سرمایهگذاری، به ویژه خرید ارباس، شرکت توتال، … در نتیجه مخالفت سختی علیه ترامپ برای شکستن اینتوافق نامه وجود دارد. شکافی که به وجود آمده تقریباً شبیه سال 2003 بنظر می رسد یعنی وقتی کهفرانسه با جنگ علیه عراق مخالفت می کرد. این موضوع را به یاد می آوریم. به سخن دیگر شکافی درائتلاف غربی به وجود آمده بود، ولی امروز وضعیت خیلی وخیم تر است. به این علت که ساختار ائتلافخیلی پیچیده است. به این معنا که ترکیه در عین حال که عضو ناتو می باشد با روسیه و ایران متحدشده، در نتیجه ائتلاف تناقض آمیز است. واشنگتن با ترکیه عضو ناتو متحد است، اسرائیل با ترکیه پیماننامۀ نظامی، اطلاعاتی خیلی مهمی در سطح سرویس های سرّی به امضا رسانده اند در حالی که اکنونترکیه با ایران و روسیه متحد شده است. در نتیجه بر پا کردن جنگ گسترده در وضعیتی که ساختار ائتلافدر حال از هم گسیختگی ست خیلی مشکل بنظر می رسد. می توانیم به جنگ اول جهانی مراجعهکنیم، ولی در حال حاضر وضعیت خیلی پیچیده است.
فیلپو : میشل اگر ممکن است به ایران و کرۀ شمالی بازگردیم، این دو کشور را معمولاً به نام کشورهایستیزه جو معرفی می کنند، که این دو کشور جنگ افزار هسته ای دارند یا می خواهند چنین جنگ افزاریرا تولید کنند. واقعیت چیست ؟ خطر این دو کشور کدام است. می دانم که شما در این زمینه تحقیق کردهاید، دربارۀ بودجۀ نظامی… آیا ترس از جنگ افزار هسته ای در مورد این دو کشور کاملاً پوچ هست یانیست ؟
شوسودوسکی : اولاً ایران توان هسته ای در زمینۀ نظامی ندارد، این موضوع کاملاً تأیید شده است وهمۀ دعاوی نخست وزیر اسرائیل نتانیاهو کاملاً ساختگی ست. و آژانس سازمان ملل متحد که مرکز آندر وین است، روی مسئلۀ هسته ایران به روشنی اعلام کرد که دعاوی اسرائیل مضحک است. این یکیاز عناصری است که باید بدانیم. ولی در مورد کرۀ شمالی، البته کرۀ شمالی دارای توانائی جنگ افزارهسته ای ست. ولی دکترین کرۀ شمالی، دکترین دفاعی ست. و مشخصاً برای دفاع در مقابل تهدیدهسته ای آمریکا که از خیلی پیش، از سال 1950 و پیش از جنگ کره شروع شد.
فیلپو : آمریکا تهدید کرده بود که درو می کند و کاملاً کرۀ شمالی را از بین می برد، و قتل عام می کند. درنتیجه واکنش کرۀ شمالی قانونی و دفاع از خود می باشد.
شوسودوسکی : من فکر می کنم که این موضوع خیلی خوب فکر شده است. کرۀ شمالی طی جنگ زیرحملات نیروی هوائی آمریکا  30% جمعیت خود را از دست داد. و تهدید اتمی از سوی آمریکا از همانجنگ کره آغاز شد. از پایان جنگ در سال 1953.
باید یادآوری کنم که در نشست عمومی سازمان ملل متحد در سال گذشته، کرۀ شمالی یگانه کشوردارندۀ جنگ افزار هسته ای بود که به نفع منع گسترش جنگ افزار هسته ای رأی داد، و برای این  ابتکارعمل جایزۀ صلح نوبل را به این کشور اعطا کردند. کرۀ شمالی به الغای جنگ افزار هسته ای رأی داد ولیاگر کره ای ها جنگ افزار هسته ای خودشان را حذف هستند دچار سرنوشت ایران خواهند شد.
فیلپو : وقتی عراق سقوط کرد، جان بولتون به کره ای ها گفت که باید از این رویداد درس عبرت بگیرند،پس کره ای ها زا سقوط عراق درس گرفتند و خودشان را به جنگ افزار هسته ای مجهز کردند.
شوسودوسکی : جان بولتون گفته بود که باید کاری را در لیبی انجام دادند باید برای کره ای نیز پیاده کنند.از ماه گذشته با بیانیه های رئیس جمهور کرۀ جنوبی و کرۀ شمالی، تغییراتی در ترکیب کابینۀ رئیسجمهور دونالد ترامپ روی داد، حالا مایک پامپئو که رئیس سازمان سیا بود، برای پست وزیر امور خارجهانتخاب شده، این موضوع گرایشات را تغییر می دهد. تغییر می دهد ولی همچنان در تداوم خط سیاستخارجی ایالات متحدۀ آمریکا را از 40 یا 50 سال پیش به این سو واقع شده است. پرونده ای از ستاد مرکزفرماندهی ایالات متحده که مربوط است به اواسط سالهای 90، که به روشنی در رابطه با عراق و ایران ازطرح کشورگشائی حرف می زند. و این طرح کشور گشائی طرحی ست برای کنترل نفت. ایران %10 تا%11 ذخیرۀ جهانی را در اختیار دارد، عراق نیز به همین نسبت، در حالی که ذخیرۀ نفت به مفهومکلاسیک آن در آمریکا کمتر از %2 است. غرب به همچنین. در نتیجه هدف یک هدف استراتژیک است.ولی روی این موضوع نیز میان آمریکا و اروپا شکاف وجود دارد.
فیلپو : از اروپا می گوئید ولی به همین گونه کانادا در پی بازرگانی با ایران بود ولی ناگهان آمریکا اعلام کردکه ظرف 180 روز آینده باید متوقف شود و تحریم ها به اجرا گذاشته خواهد شد
شوسودوسکی : گرایش در اروپا طی سالهای گذشته این است که رهبران سیاسی و رؤسای جمهورباید ابزار کار ایالات متحدۀ آمریکا باشند. با وجود این مقاومتهائی وجود دارد، به ویژه در محیط بازرگانی ومعاملات جاری، زیرا توافقات بازرگانی… حتا با روسیه توافقات و مناسبات بازرگانی وجود دارد، برای نمونهگاز طبیعی، در نتیجه در مقابله با فرادستی آمریکا مقاومتهائی وجود دارد که مشخصاً با اروپا به مثابهمستعمره رفتار می کند. برای نمونه، در فرانسه می بینیم که چگونه ساختار دولت تحول یافته، به ویژه ازدوران نیکلا سرکوزی. باید یادآوری کنم که پدر خواندۀ سرکوزی یکی از مقامات بلند پایۀ سازمان سیا ستو می بینیم که بخشی از خانوادۀ او در ایالات متحده به سر می برند. این نکاتی ست که کمتر گفته میشود. در فرانسه تغییرات در ساختار دولت، … و حاکمیت کشورهای اروپائی بیش از پیش از سیاستخارجی ایالات متحدۀ آمریکا تبعیت می کند.
فیلپو : شما اقتصاد شناس هستید، در حال حاضر از تحریم حرف می زنند، بنظر شما پیامدهای اینمجازات ها کدام است، به ویژه برای مردمی که این مجازات شامل حاشان شده. در کرۀ شمالی تحریم ازسال 1948 از سوی آمریکا به اجرا گذاشته شده است. گاهی اوقات می بینیم که پیامدهای این نوعمجازات ها را دست کم می گیرند. در حالی که برخی دیگر مجازاتها را جنگ افزار کشتار جمعی ارزیابیکرده اند. شما در جایگاه اقتصاد دان می توانید برای ما توضیح دهید که پیامد این مجازاتهای اقتصادی برایمردم کدام است.
شوسودوسکی : در کره مجازاتها دارای دو چهره هستند، روشن است که مجازاتها به مشکلات متنوعیمنتهی می شود، وقتی مجازاتها به قطعات فنی و فن آوری و این نوع کالاهای مربوط می شود، ولیچهرۀ مثبت کرۀ شمالی این است که اقتصاد این کشور کاملاً خودکفاست، با علوم و فنآوری خیلیپیشرفته، به همین گونه در زمینۀ ارتباطات. تمایلات رایج این تصور را رواج داده اند که گوئی کرۀ شمالییک کشور توسعه نیافته و حتا عقب افتاده است. در حالی که کرۀ شمالی در خیلی زمینه ها صنایعپیشرفته را توسعه داده است. پیونگ یانگ تا %80 تخریب شده بود. همۀ شهرها ویران شده بود. دررسانه ها چیزی در اینباره نمی گویند ولی امروز اگر به پیونگ یانگ نگاه کنیم خیلی شبیه نیویورک است.با آسمان خراش و بناهای مدرن. فکر می کنم رسانه ها با تحریف رهبر کره تصویر غلطی از کرۀ شمالی درذهن ما منعکس کرده اند. در حالی که باید بدانیم که این کشور قربانی یک جنگ مرگبار بودهف %30جمعیت کشور کشته شدند. ولی این کشور را بازسازی کردند، حتا در شرایط مشکل و سختی کهمحاصرۀ اقتصادی به کره ایهای شمالی تحمیل می کرد.
فیلپو : محاصرۀاقتصادی عراق به بهای جان 500000 کودک انجامید که مادام اولبرایت آن را ضروری میدانست.
شوسودوسکی : کاملاً
فیلپو : شما این نزدیکی کرۀ شمالی و کرۀ جنوبی را چگونه تعریف می کنید، سال گذشته همه تصور میکردند که این دو کشور به زودی به جان یکدیگر خواهند افتاد.
شوسودوسکی : مسئله به انتخاب رئیس جمهور کرۀ جنوبی باز می گردد. ماه فوریه در کرۀ جنوبی بودم وبه زودیها دوباره به آنجا خواهم رفت. با رئیس جمهور مون گفتگوئی جریان دارد. یک جریان سیاسیاجتماعی وجود دارد. البته این جریان همیشه وجود داشته است… رئیس جمهور جدید یک سری ابتکارعملهائی را به کار بسته. باید دانست که جریانی هست که خواهان یک دولت یگانه برای کره است. ایندیدگاه تاریخی نیز هست. ولی عنصری که همیشه مانع اتحاد دو کشور شده است، حضور 28000 سربازآمریکائی در کرۀ جنوبی ست. آمریکا با کرۀ جنوبی به عبارتی خاص مثل یک مستعمره رفتار می کند.نتیجۀ قراردادی که رئیس جمهور پیشین با آمریکا به امضا رساند، این بود که کل ارتش کرۀ جنوبی را بهفرماندهی پنتاگون وابسته کرد. در نتیجه رئیس جمهور فرماندۀ کل قوا نیست و حاکمیت کرۀ جنوبی از بینرفت. آمریکائی ها دست به هر کاری خواهند زد که جلوی اتحاد دو کشور و یا طرح های مشترک آنها رابگیرند.
فیلپو : دربارۀ دیدار ترامپ و رئیس جمهور کرۀ شمالی چه فکر می کنید ؟
شوسودوسکی : شخصاً فکر می کنم که چنین ملاقاتی در ماه ژوئن صورت نخواهد گرفت. توافق پیشاملاقات به انجام نرسیده، و با بحران پیمان نامۀ ایران، و آنچه برای ایران روی داد، کرۀ شمالی ها وضعیتخودشان را باز بینی می کنند. چند روز پس از ملاقات کرۀ جنوبی و شمالی، ترامپ اعلام کرد که شایدملاقاتی با کیم جونگ اون صورت نگیرد و ضرورتی نخواهد داشت. معنایش این است که گفتگوها ادامه مییابد. یک شرط اساسی برای توافق صلح وجود دارد و آن هم نظامی زدائی کرۀ جنوبی ست، یعنی خروجنیروهای آمریکائی از کرۀ جنوبی. ولی قراردادها بر جا مانده و کشور به نوعی خاص در گروگان آمریکاست.
رهبران سیاسی این موضوع را می دانند، ولی آمریکائی ها از کرۀ جنوبی دست نخواهند کشید و اسبابکشی نخواهند کرد. این منطقه ازدیدگاه استراتژیک برای آمریکائی ها خیلی مهم است. نباید فراموش کردکه کرۀ شمالی کشوری ست میان دو کشور چین و روسیه. در واقع دشمن اصلی در این منطقه چین وروسیه است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر