دفاع از رژیم اسد گزینه های متعددی را در
اختیار تهران قرار داده است تا نفوذ و قدرت خود را در منطقه و فرای آن به پیش ببرد.
جنگ داخلی سوریه ژئوپولتیک منطقه را تغییر
می دهد و یکی از تاثیرات بسیار مهم آن ظاهرا گسترش جای پای ایران در شرق مدیترانه و
سوریه است. هر چند هنوز برای درک معنای نهایی این تحول خیلی زود است اما چند پیامد
بالقوه آن روشن شده است.
مداخله در حال تحول
وقتی باد “بهار عرب” در سوریه وزیدن گرفت،
بنا به گزارش ها، تهران فناروی هایی برای کنترل جمعیت و نظارت بر اینترنت در اختیار
رژیم اسد قرار داد و با توجه به سابقه سرکوب موفقیت آمیز “جنبش سبز” در ایران، در مورد
نحوه برخورد با تظاهرکنندگان به دمشق مشاوره می داد. سال ۲۰۱۲، سرکوب خشن اعتراضات به جنگ داخلی خونینی
بدل شد که اسد در آن شکست می خورد. آن موقع، ایران حزب الله را برای پیوستن به جنگ
تحت فشار گذاشت و شماری از پرسنل نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برای مشاوره
نظامی به دولت اسد در سوریه مستقر کرد که شماری از آنها از ابتدا مستقیما در میدان
جنگ بودند. تهران همچنین بر اعزام شبه نظامیان شیعه عراقی (در سال ۲۰۱۲)، افغانستانی (در سال ۲۰۱۳)، و پاکستانی (در سال ۲۰۱۴) نظارت داشت.
ایران نیروهای مسلح “شبیحه” و “کمیته های
مردمی” را در قالب نیروی شبه نظامی متشکل از ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار جنگجو موسوم به “نیروهای دفاع ملی”
بر مبنای الگوی نیروی بسیج در ایران سازماندهی دوباره کرد. باور عمومی بر این است که
فرماندهان سپاه “نیروهای دفاع ملی” را که به رقیبی برای “ارتش عربی سوریه” بدل شده
است، هدایت می کنند.
ایران اخیرا چند صد نفر از پرسنل سپاه پاسداران
را برای کمک به حزب الله و نیروهای سوری اعزام کرده است. هر چند شمار دقیق آنها روشن
نیست، اما در کنار ۴ تا ۵ هزار نیروی حزب الله و چندین هزار شبه نظامی
شیعه، احتمالا تعداد آنها از چند صد تا چند هزار نفر می توانند باشند.
از حدود دو سال پیش که ایران رسما به دادن
تلفات در میدان نبرد در سوریه اذعان کرد، تا کنون ۱۴۰ عضو سپاه در سوریه کشته شده اند. این حاکی
از نقش فعال این نیروها در میدان نبرد است. تهران بخش قابل توجهی از نیروی قدس شامل
فرماندهان بلندپایه اش را به سوریه فرستاده است که چند تن از آنها در جنگ کشته شدند،
اما حضور نظامی ایران در سوریه با توجه به برخورداری از ۱۰۰ هزار نیروی سپاه چندان قابل توجه نیست.
به نظر می رسد، ایران ترجیح داده است از شبه نظامیان وابسته استفاده کند تا انعکاس
حضورش را محدود کرده و هزینه های انسانی مداخله اش را تحمل پذیر کند.
تهران بنای نفوذی بلندمدت را در سوریه چیده
است و این امر را نه تنها با بازسازی نیروی امنیتی سوریه، بلکه با ارائه میلیاردها
دلار کمک نقدی و نفت، ضمن نقب زدن در جامعه مدنی و اقتصاد سوریه انجام می دهد. بنا
بر گزارش ها، مؤسسات ایرانی مشغول خرید املاک، راه اندازی شرکت ها، شرکت در مناقصه
های دولتی، و تقویت بازرگانی در راستای ایجاد شبکه ای از وابستگی هستند. ایرانی ها
تلاش ناموفقی هم در مهندسی ترکیب جمعیتی مناطقی از سوریه داشتند. به نظر می رسد تهران
الگوی افزایش نفوذش در عراق در یک دهه گذشته را دنبال می کند.
مداخله نظامی اخیر روسیه ممکن است وضع را
برای ایران پیچیده کند. اگر تهران نیروی نظامی بیشتری پیاده می کرد، شاید رژیم اسد
نیازی به کمک نظامی مستقیم مسکو نداشت. حال، ایران دیگر تنها حافظ سوریه نیست، و جنگی
ائتلافی را آغاز کرده است که روسیه در اجرای آن نقش محوری را خواهد داشت. بعضی سوری
ها مداخله روس ها را به ایرانی ها ترجیح می دهند و از حضور نظامی ایران در کشورشان
منزجرند. اما تا اینجا که تهران و مسکو یک برنامه مشترک را دنبال می کنند.
ایران از مداخله نظامی و ارائه کمک های
مالی به سوریه منافع متعددی به دست آورد: تنها متحدش در منطقه را نجات داد؛ پل ارتباطی
با حزب الله لبنان را حفظ کرد؛ خود را به عنوان متحدی قابل اتکا در دوران سختی نمایش
داد؛ و وقتی توان خود را ناکافی دید، با لابیگری، روسیه را به مداخله راضی کرد و تعهد
خود را به متحدش بیشتر به اثبات رساند. در هر صورت، نقش ایران در جنگ پیامدهای بالقوه
بلندمدتی برای منطقه به همراه خواهد داشت.
تشدید مناقشه فرقه ای
مداخله تهران در جنگ سوریه، عامل پیش برنده
فرقه گرایی فزاینده و جهادگری بی سابقه در سال های اخیر در خاورمیانه بوده است. این
تحولات به ایران امکان داده است تا بخش عمده ای از ۲۰ درصد جمعیت شیعه را در پشت خود قرار دهند،
اما هزینه اش متقاعد کردن ۷۵ درصد
جمیعت سنی به این مهم بوده است که ایران تهدیدی بزرگ برای هویت و منافع آنان است. چنین
ترسی پیشاپیش کشورهای رقیب – ترکیه، عربستان سعودی، و قطر- را حول یک محور سنی گردهم
آورد و به مداخله تحت رهبری سعودی در یمن کمک کرد. میراث این تحولات، سیاست منطقه ای
و ترکیب جمعیتی را برای دهه های پیش رو شکل خواهد داد.
گسترش “محور مقاومت”
نقش مشورتی و رزمی ایران در سوریه به شکل
قابل توجهی افزایش یافته است. ایران همچنین موفق به بسیج فراملی شبکه ای از شبه نظامیان
شیعه شده است که رسما به عنوان «لژیون خارجی» ایران در مقابله با داعش و القاعده عمل
می کنند. این شبکه، پایگاهی خارجی برای حمایت از سیاست های ایران در لبنان و پاکستان
ایجاد خواهد کرد و آزاد شدن سرمایه های ایران پس از برداشته شدن تحریم ها، دست ایران
را در استخدام، حفظ و تحکیم این نیروها قوی تر خواهد کرد.
نمایش قدرت در شرق مدیترانه؟
ایران می تواند با استفاده از حباب حفاظتی
روسیه اطراف بندر طرطوس و لاذقیه، فضایی غیرقابل دسترسی در ساحل سوریه و لبنان پدید
آورد. این امر بستگی به توان ایران و سوریه در انتقال موشک های پیشرفته ضدکشتی و ضدهوایی
به حزب الله، با وجود عملیات شناسایی اسراییل دارد. ایران و سوریه ممکن است یک مجتمع
شناسایی حمله در شرق مدیترانه، برای تهدید زیرساخت های ساحلی مهم اسراییل و یک پایه
سامانه دفاع موشکی ناتو در دریا بسازند.
یک پایگاه موشکی فرامرزی؟
ایران ممکن است با استقرار شماری از موشک
هایش در سوریه، در پی گسترش برد و قدرت آنها باشد. تهران زرادخانه بزرگی از موشک های
دوربرد و احتمالا یک هزار موشک بالستیک کوتاه برد و میان برد دارد. در حال حاضر، تنها
نیمی از این موشک ها می توانند به اسراییل برسند. اما اگر ایران شمار بالایی از موشک
هایش را در سوریه مستقر کند، می تواند دفاع موشکی اسراییل را تحت الشعاع قرار بدهد.
این مهم به ایران گزینه مستقل پرتاب راکت به اسراییل در صورت ناتوانی حزب الله در یک
بحران آتی را می دهد. استقرار موشک های بالستیک در سوریه، اروپای مرکزی را هم در تیررس
موشک های ایران قرار خواهد داد. همزمان، تهران ممکن است انبار موشکی خالی شده سوریه
را دوباره پر کند تا به آن هم قابلیت مستقل تلافی جویی را بدهد.
جبهه های جدید علیه اسراییل و اردن
نیروی قدس و حزب الله مدت ها در تلاش برای
تصرف بخش شمالی بلندی های جولان در سوریه بوده اند تا جبهه جدیدی برای عملیات علیه
اسراییل داشته باشند. در ماه فوریه گذشته، فرماندهان ایران برای پس گرفتن منطقه از
شورشیان سنی علمیات ناموفقی را با استفاده از “ارتش عربی سوریه”، “نیروی دفاع ملی”،
حزب الله، و نیروهای شبه نظامی شیعه رهبری کردند. این تلاش ها یقینا ادامه خواهد داشت.
ایران ممکن است حتی حضور خود را در مرز اردن به چند دلیل به نمایش بگذارد: فشار بر
امان برای متوقف کردن حمایتش از شورشیان در جنوب سوریه؛ بی ثبات کردن متحد کلیدی اسراییل
و آمریکا؛ و عمل به خواست آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی برای تجهیز فلسطینیان
در کرانه باختری.
توازن دوباره نیروهای طرفدار رژیم؟
مداخله روسیه تا اینجا ظاهرا به تقویت مجدد
“ارتش عربی سوریه” منجر شده است و به نظر می رسد که ائتلاف طرفدار رژیم، همکاری درونی
مناسبی دارد. تجربه روسیه در بکارگیری نیروی متعارف همراه با شبه نظامیان و نیروهای
نامنظم در اوکراین، می تواند در سوریه هم با وجود ایران و حزب الله جواب بدهد. روشن
نیست که آیا روسیه و ایران به تقسیم کار در سوریه دست خواهند زد یا خیر؟ آیا روسیه
به “ارتش عربی سوریه” کمک خواهد کرد و ایران به “نیروهای دفاع ملی” و شبه نظامیان شیعه
خارجی؟ یا روسیه نقشی مسلط خواهد داشت و تلاش خواهد کرد “ارتش عربی سوریه” را به قویترین
نیروی نظامی کشور بدل کند؟ در این صورت، این رویکرد چه تاثیری بر سیاست داخلی رژیم
اسد و رابطه اش با ایران خواهد گذاشت؟
بهبود قابلیت های نظامی
حتی اگر همکاری ایران و روسیه محدود باشد،
تعامل نظامی با یک ابرقدرت برای ایران، درس ها و تجربیات نظامی فراوانی به همراه خواهد
داشت. ایران بودجه نظامی اش را ۳۲ و نیم
درصد افزایش داده است و تجربه حضور در سوریه می تواند به استفاده بیشتر از این منابع
جدید، به ویژه پس از برداشته شدن تحریم ها، کمک کند. همکاری ایران با روسیه در سوریه
ممکن است به افزایش خرید نظامی ایران از مسکو بیانجامد.
فعالیت های هسته ای فرامرزی؟
با توجه محدود شدن برنامه هسته ای ایران
در پی اجرای توافق با گروه ۱+۵، ممکن است بعضی فرماندهان ناراضی سپاه بخواهند
برای ادامه تحقیق و توسعه هسته ای در تاسیساتی دور از مرزهای ایران و دور از چشم بازرسان
آژانس بین المللی انرژی هسته ای در میان مقامات رژیم لابی کنند. هر چند که ایران و
سوریه همکاری هسته ای با یکدیگر نداشته اند، اما ممکن است همچون همکاری های موشکی شان
در گذشته، در آینده دست به همکاری هسته ای بزنند. البته با توجه به ناامنی موجود در
سوریه و این احتمال که روسیه یا اسراییل ممکن است از این فعالیت های مطلع شوند، چنین
سناریویی برای آینده نزدیک قابل تصور نیست.
واکنش شدید داخلی؟
مداخله نظامی ایران در سوریه با توجه به
پایین بودن هزینه های انسانی اش و ناروشن بودن تاثیر اقتصادی آن بر زندگی مردم عادی
تاکنون واکنش شدید داخلی را به همراه نداشته است. اگر جنگ به درازا بکشد و تلفات ایران
افزایش پیدا کند، مداخله نظامی می تواند به یک دعوای سیاسی بدل شود. با این وجود، نزدیکی
تهدید داعش به ایران هر گونه مخالفت احتمالی را تحت کنترل نگاه خواهد داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر