۱۳۹۵ مرداد ۳, یکشنبه

انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ در محاصره واقعیات جامعه

انتخابات دو مجلس شورا و خبرگان رهبری در اسفند ماه سال 94 نشان داد که مهندسی کردن انتخابات در جمهوری اسلامی مرحله به مرحله و  روز به روز دشوار‌‌تر می‌شود و مهره چینی ها و جنجال های تخریبی برای فریب مردم و یک مرحله ای کردن ریاست جمهوری حسن روحانی خواب و خیالی بیش نیست.

نه حکومت می تواند و نه مردم اجازه میدهند آنها را با فریب پای صندوق های رای کشانده و آنچه را می خواهند از صندوق ها بیرون بیآورند. اگر این امر ممکن بود، در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 پس از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی، به جای روحانی قالیباف و یا جلیلی را به کاخ ریاست جمهوری فرستاده بودند. اگر حکومت می توانست و مردم اجازه می دادند لیست 30 نفره انتخابات خبرگان در تهران به پتکی بر سر قدرت تبدیل نمی شد و امثال مصباح یزدی و شیخ محمد یزدی و احمد جنتی پشت در مجلس نمی ماندند و با آبروریزی کامل نفر سی ام لیست برنده را با رشوه و وعده راضی به انصراف نمی کردند تا احمدی جنتی سی ام شود و برود مجلس خبرگان! همین رویداد درباره انتخابات مجلس هم تکرار شد. حتی ترفندهای تبلیغاتی هم نمی تواند مردم را بفریبد، چنانکه شاهدیم در ماجرای فیش های حقوقی، تف سربالا به صورت غارتگرانی که به کسی حساب پس نمی دهند بازگشت و حالا مردم می خواهند در آمد و ثروت و حقوق همه کاربدستان نهادهای انتصابی را بدانند. هر جنجال دیگری هم که تا انتخابات 96 برپا کنند به همین سرنوشت دچار خواهند شد و حتی فراتر از آن: جامعه درحال انفجار به سمت شورش کور خواهد رفت.
این دو حالت، یعنی آگاهی مردم و رسوائی "قدرت" دست به دست هم داده و به تضادی ختم شده که حل آن در توان و میل و خواست افراد نیست. نه فرماندهان سپاه، نه جنتی و یا شخص علی خامنه‌‌ای و نه هیچ فرد دیگری، بنا بر امیال شخصی و یا مانورهای فریب دهنده قادر به حل این تضاد نیست، زیرا حل این تضاد در گرو یک تحول بسیار جدی در سیاست های پایه ای اقتصادی و اجتماعی ایران است و تاثیر خود را روی تغییر‌‌ترکیب هدایت کنندگان نهادهای حکومتی خواهد گذاشت.
سیاست نظامی- اتمی- دوران احمدی نژاد و به تبع آن، سیاست اقتصادی صندوق بین المللی پول و تحریم های اقتصادی که سرنوشت نفت و گاز و اقتصاد کشور را زیر پوشش خود قرار داد و بزرگترین فساد اقتصادی را در حکومت موجب شد و ارگان‌های نظامی و شماری از فرماندهان سپاه را نیز به کام خود کشید نمی تواند تکرار شود. بنابراین آنها که خواب بازگشت به کاخ ریاست جمهوری را می بینند مشت بر آب و صندوق خالی پول نفت می کوبند. اینست ریشه ناتوانی حکومت برای بازگشت به گذشته. مدل نظامی اجرای لیبرالیسم اقتصادی صندوق بین المللی پول، با جیب خالی و صندوق خالی از پول نفت نمی تواند تکرار شود. یعنی همان بازگشت به دوران 8 ساله احمدی نژاد. حال هر نقابی بر چهره بازیگران و سخنگویان طرفدار این بازگشت زده شود بیهوده است زیرا مردم چهره های زیر نقاب را هم می شناسند.
می گویند که حاکمیت ممکن است با بازگرداندن فضای جنگی به کشور بتواند ورق را به گذشته بازگرداند. یعنی بار دیگر طرح‌های "راهبری" در ارگان‌های نظامی و اقتصادی، سیاست تهاجم در سیاست خارجی و جنجال سازی شیعه پروری در منطقه.
این رویا در گذشته با پول باد آورده نفت عملی شد و نتایج آن تحریم ها، جوجه ای شد که تخم آن را اسرائیل و امریکا زیر گروه های اسلامی گذاشته بودند: داعش!
سد دیگری که بر سر راه این بازگشت قرار دارد، رویاروئی روحانیت با فرماندهان نظامی است. بویژه که هر دو میدانند به لحظه تصمیم گیری برای جانشین رهبر کنونی جمهوری اسلامی نزدیک می شوند. نارضایتی وسیع مردم و انواع بحران های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، در کنار خطراتی که در اطراف مرزهای ایران قرار دارد و نیروی نظامی در مرزهای کشور باید آماده مقابله با آن شود، اجازه بازی سیاسی داخلی مانند دوران احمدی نژاد را به این فرماندهان نمی دهد. نشانه های جدی وجود دارد که نشان می دهد حاکمیت خود نیز بر این واقعیت آگاه است. از جمله کاهش بودجه سپاه، افزایش بودجه نظامی ارتش کلاسیک و برخی تغییرات در فرماندهی هر دو واحد نظامی سپاه و ارتش. در عرصه فعالیت اتمی نیز سپردن سیاست اتمی به سپاه در گذشته عملا باعث عقب ماندگی ایران از دستیآبی به انرژی اتمی شد و حالا دو فعالیت از هم جدا پیش برده می شود: سیاست اتمی و تولید اتمی. امور موشکی از این هر دو جداست.
حال با این اوصاف چگونه حاکمیت می تواند در سال 96 به سمت انتخاباتی برود که در جهت تقابل با پذیرش این واقعیات باشد؟

 پاسخ ما منفی است و با همین آگاهی است که سیاست های تبلیغاتی طرفداران دولت، طرفداران اصلاحات و تحولات با غرق شدن در تبلیغات لولوی احمدی نژاد و یا قالیباف و یا جلیلی و هر فرد دیگری در این چارچوب مخالفیم و آن را سیاستی مخرف و انحرافی میدانیم. تمرکز روی افشای دوران احمدی نژاد و ضرورت محاکمه ملی وی و حامیان و کارگزاران آن دوران سیاست درستی است اما سیاست لولوی احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری 96 پوچ و مخرب است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر