۱۳۹۶ مهر ۶, پنجشنبه

اختناق در حاکمیت ولایت فقیه

توی این سالیان، بارها و بارها واژه ی " طلسم اختناق " رو شنیده ایم. می خواییم بحث جدیدی رو شروع کنیم که این موضوع رو بیشتر برامون روشن کنه .
اختناق :
اختناق یعنی بسته شدن راه تنفس طبیعی بر اثر یک عامل خارجی یا داخلی در یک انسان یا هر جانداری ولی این واژه مدتهای مدیدی ست که سیاسی شده و برای نشون دادن فضای بسته و غیر قابل تنفس به لحاظ ازادی های فردی و اجتماعی در یک نظام سرکوبگر و دیکتاتوریه.

اما این عبارت در دوران این حاکمیت، بار و وزن تازه ای گرفته بدلیل شدت فشار و تنوع ابزاری که این حکومت برای اعمال اختناق بکارگرفته، یک نمونه ی منحصر بفرد است .
طلسم اختناق:
وقتی از طلسم اختناق صحبت می کنیم یعنی این که راه نفس مردم و توده ها و روشنفکران ترقیخواه بسته شده و مطالبات اونا در زمینه های اجتماعی و سیاسی، سرکوب می شه و فرصت تجمع و یکدست کردن و سازماندهی برای ابراز عقاید به اونا داده نمی شه. یعنی سیستم حاکم یک دستگاه عریض و طویل برای سرکوب هرگونه حرکت اعتراضی به وجود اورده.
این به حدی است که شبیه به یک طلسم شده یعنی یک جادویی که توده های مردم رو به وحشت می اندازه. یعنی در معادله ی قدرت، نیروی حاکم هرگونه حرکتی رو از توده ها سلب می کنه و اونا رو وادار به سکوت و اطاعت ازسیستم می کنه.
برای به حرکت دراوردن توده ها باید این طلسم یا جادو رو شکست. شکستن این جادو وظیفه ی نیروی انقلابی است تابتونه نیروی اجتماعی گسترده رو درابعاد میلیونی به میدون بیاره و حکومت حاکم رو جارو کنه و گرنه درتعادل قوای روی زمین منطقی نیست که فکر کنیم یک نیروی انقلابی مسلح و مجهز به لحاظ صرف نظامی، قدرت مقابله با نیروی حاکم رو داشته باشه.
درحقیقت نیروی پیشتاز، هنرش اینه که راه ورود توده ها به میدون مبارزه ی اجتماعی رو باز کنه.
وقتی چنین امری محقق شد می گیم که طلسم اختناق شکسته شد؛ یعنی دیگه حاکمیت، قدرت کنترل خشم وخروش مردم رو نداره و به ناچار یا دست به کشتار وحشیانه می زنه که اتفاقا در این مرحله بدلیل بافت نیروهای سرکوبگر و تنفر اجتماعی از عناصر سرکوب شیرازه  و فرماسیون نیروهای سرکوبگر از هم می پاشه که نمونه های زیادی در همین تاریخ معاصر خودمون داشتیم.
پس در یک کلام شکستن طلسم اختناق، خود بخود حادث نمی شه و باید توسط عده ای این کار صورت بگیره .
دیکتاتورها چگونه اختناق را اعمال می کنند؟
برای روشن شدن این موضوع، ابتدا اجازه بدید یک نمونه ی دیکتاتوری کلاسیک و معاصر خودمون رو که ویژه گی های منحصر بفردی داشت، مثال بزنیم تا عمق دیکتاتوری در نظام ولایت فقیه هم روشن بشه.
در زمان سلطنت سلسله ی پهلوی بعد از پایان جنگ جهانی که محمد رضا تاج شاهی رو بر سر گذاشت، از اونجا که وابسته به دربار انگلیس بود، برای تحکیم پایه های قدرت و خاموش کردن اعتراضات مردمی از روش های بالنسبه پیشرفته تر استفاده کرد. یعنی در دهه ی 30 خورشیدی، سازمان اطلاعات و امنیت کشور رو که به طور اختصاری به اون ساواک می گفتن، تاسیس کرد و به کمک عناصر اطلاعاتی غربی، اون رو گسترش و توسعه داد.
با تاسیس ساواک، سرکوب سیستماتیک مخالفان با شیوه های پلیسی در زمان حکومت محمدرضا رواج یافت و همزمان یک موج تبلیغاتی برای ایجاد رعب و وحشت راه انداخته بودن که ساواک در هرکوی و برزن مامور داره یا به اصطلاح عوام الناس می گفتن، دیوار موش داره موش هم گوش داره.
یعنی به عبارتی حکومت پهلوی، عنصر سرکوب رو از روش نظامی یعنی سرکوب عریان به سرکوب پلیسی، بی سر و صدا تغییر فاز داد و با همین روش هم به مبارزان دهه ی 50 ضربات سنگینی زد. البته از ورود عنصر نظامی سنگین برای در هم کوبیدن پایگاه های انقلابیون ابایی نداشت ولی وجه غالب در دستگاه سرکوب اون، پلیسی بود.
در همین کادر از روش های کاملا وحشیانه ای هم استفاده می کرد، مثل اعمال شکنجه های فیزیکی و روانی برای درهم شکستن انقلابیون و مبارزان.
شرح و بسط در این مورد رو می ذاریم برای ی بحث دیگه و نتیجه اینکه به این روش، سلطنت محمد رضا تونست اختناق خودش رو گسترده کنه و فضای تنفسی دمکراتیک جامعه ی ایران رو ببنده و با این شیوه ها ۳۷سال حکومت کرد.
ولی از اونجایی که این حاکمیت بعد از دگردیسی های فراوون که جزییاتش بماند، وابسته گرا بود و بعد از گذار از کودتای ۲۸مرداد۳۲ کاملا وابسته به امریکا شد و به اصطلاح ژاندارم منطقه نام گرفت.
بند طلسم اختناق اون هم تابعی بود از تغییرات بین المللی خصوصا سیاست ها امریکایی. به همین دلیل وقتی کارتر با سیاست حقوق بشر وارد میدون شد و از شاه خواست که شکنجه و اعدام  رو کنار بذاره و شاه بدلیل وابستگی ناچار به این کار شد، چندان دووم نیاورد و به اصطلاح طلسم اختناق اریامهری شکست و توده های مردم به خیابون ریختن.
یعنی یک عامل خارجی وارد شد و به عنوان تسهیل کننده عمل کرد. البته قصد اون عامل یعنی سیاست حقوق بشر کارتر هدفش این نبود که یک حکومت واقعا دمکراتیک به وجود بیاد که این موضوع نیازمند بحث جداگانه ای است. ولی همین عامل به عنوان ی کاتالیزور عمل کرد. چون جو جامعه ی ایران انقلابی بود و پایه های نارضایتی به وفور وجود داشت. در نتیجه با کنار گذاشتن شلاق و اعدام، شاه ناچار به عقب نشینی شد و توده های مردم هم که تیغ سرکوب شاه رو کند دیدن در ابعاد میلیونی وارد شدن.
اختناق در حاکمیت ولایت فقیه:
و حالا می پردازیم به وضعیت اختناق د رحاکمیت ولی فقیه.
سه عنصر اساسی، سرکوب و اختناق در نظام ولایت فقیه رو با سایر نظام های دیکتاتوری در همه ی جهان متمایز می کنه.
۱-تکیه برعنصر مذهب به عنوان دینامیزم درونی نیروهای سرکوبگر که وظیفه ی ایدئولوژیک خود می دونن که نیروهای مخالف ولایت رو سرکوب و قلع و قمع کنن.
کما اینکه ولی فقیه خودش رو نماینده ی به اصطلاح امام زمان می دونه و با تحریک توده های نا اگاه و نیروهای سرکوبگر خود، میخ های اختناق رو هر روز محکم تر می کنه.
۲-تلفیق عنصر نظامی و پلیسی برای اعمال سرکوب، یعنی یک وزارت خانه برای سرکوب در دستگاه اداری دولت خود داره که وظیفه ی اخص اون، گسترش سرکوب اعتراضات اجتماعیه. علاوه بر اون، با دست باز از عنصر علنی و عریان نظامی برای سرکوب استفاده می کنه.
۳-تعداد ارگان های سرکوب و صرف بودجه ی هنگفت برای اونا تا اونجا که بیش از۸۰ارگان و دستگاه رسمی و غیر رسمی سرکوب برای این حاکمیت برشمرده ان.
با این سه ویژه گی باید برای اختناق اخوندی واژه ی جدیدی به جای طلسم تعریف کرد .
برای این که همه ی ما این سرکوب رو به طور مادی تجربه کرده ایم از شرح و بسط اون با جزئیات، در می گذریم و فقط به چند نکته اشاره می کنیم.
الف-گفتیم که د رشکستن طلسم اختناق در هرحاکمیت باید یک نیرو یا عامل خارجی وارد بشه .در مثال شاه گفتیم که سیاست حقوق بشر کارتر این کار رو کرد و شاه، شلاق و اعدام رو کنار گذاشت ولی در مورد نظام ولایت فقیه چنین امری منتفی است چون این نظام یک نظام وابسته به قدرت خارجی نیست .
ب-این حاکمیت یک مدل امروزی حتی در شکل یک دیکتاتوری مدرن که بخواد ایده های توتالیتاریستی خودش رو اعمال کنه، نیست. یعنی تابع قوانین بازی حتی در زمین دیکتاتورها هم نیست. اگر دیده باشین، هیچ دیکتاتوری از سرکوب مخالفای خودش به صورت علنی دفاع نمی کنه و تلاش داره که اون رو رقیق کنه یا بپوشونه. ولی این حاکمیت از اینکه سرکوب کنه و تبلیغ کنه که موفق به سرکوب شده هیچ ابایی نداره. نگاه کنین، مثل سرکوب قیام۸۸که از اون به عنوان فتنه نام می بره.
ج-شکستن طلسم یا تور اختناق در این نظام، فقط از طریق نیروی پیشتاز انقلابی ممکنه و محقق می شه و هیچ راه حلی نداره. یعنی کشوندن پای توده های مردم و جوونای انقلابی به میدون مبارزه ی ضد نظام. فقط از این طریق ممکنه.
یعنی باید همه ی قدرتمون رو، صرفنظر از هرعقیده و مسلکی، زیر شعار ازادی برای شکستن این طلسم جمع کنیم و الان درشرایط اجتماعی و سیاسی ایران بهترین تاکتیک و استراتژی برای محقق کردن این وظیفه، ایجاد کانون های شورشی ست که درشهرها و نقاط مختلف ایران با پراتیک های مشخص اجتماعی سمت وسوی شکستن طلسم اختناق را داشته باشه.
این موضوع بحث مفصلی ست که مکانیزم های مشخصی هم داره که فعلا به اون نمی پردازیم.
نتیجه می گیریم که طلسم اختناق اخوندی قابل شکستن و نابود کردنه. فقط باید نیروهای متعهد و پیشتاز و مردمی و جوونای اگاه و شورشی این وظیفه رو به عهده بگیرن.
تمام ترس این حاکمیت در این مرحله همینه که این دیوار ترک بر نداره. کما اینکه از اقداماتی که می کنه روشنه که چه ترس و وحشتی از اقدامات جوونای انقلابی داره.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر