نوشته: رضا وضعی
از آغاز حکومت اسلامی تا به امروز همواره مقامات مختلف دم ازتفکیک جنسیتی و جدا سازی مرد و زن در تمامی عرصهها( در اتوبوس و مترو و دانشگاه و ادارات شهر داری و ورزش و غیره(… و گسترش جدا سازی های جنسیتی در همه زمینه ها زدهاند، اما این بار شاهد شکل گیری نیروی انتظامی ویژه زنان در مقابله با اغتشاشات خیابانی زنان هستیم . در خبر ها آمده است که یگان و یژه زنان برای مقابله با اغتشاشات خیابانی زنان دوره های مخصوص را می گذراند .پس زنان زحمت کش و رنجدیده خوشحال باشند که دیگر در خیابان از مردان سرکوبگر سیلی نخواهند خورد. دیگر یک باتون بدست سبیل دار با باتون بجانشان نمی افتد. مرد در سرکوب زنان نامحرم است و از نظر شرع این بر خورد جسمی و فیزیکی اشکال دارد .
واقعا که چقدر به فکر برابری زن و مرد هستند.
یا بهتر بگویم به فکر از میان برداشتن فاصله زنان و مردان. زنان باید منتظر بمانند
تا در خیابان از دست زنان تا توان دارند کتک بخورند و نگران محرم ونامحرم نباشند .
رژیم اسلامی از ابتدای موجودیتش(پاکسازی
دانشگاهها در سال ۱۳۵۹ که به
انقلاب فرهنگی موسوم شد) تلاش کرده که با اعمال تفکیک جنیستی در جامعه، نیمی از اجتماع
یعنی زنان را از صحنه فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حذف کند.بررسی این امر
نیاز به کند وکاوی چند جانبه دارد و در واقع بایستی لایههای سیاسی و دینی حکومت را
شکافت تا بتوان به انگیزههای این امر پرداخت.یک بخش این قضیه برمیگردد به مرکز تحقیقات
علوم استراتژیک که در آنجا سیاستهای کلان رژیم برای داخل و خارج برنامه ریزی میشود
،در واقع هر زمان که موقعیت رژیم دستخوش بحرانهای داخلی یا خارجی میگردد در این
مرکز سلسله اقداماتی جهت فرافکنی و سوق دادن افکار عمومی به سمتی دیگر طراحی و جهت
اجرا به بافتهای مختلف رژیم مانند بسیج ،سپاه،انجمنهای اسلامی در نهادهای گوناگون و
...ابلاغ میشود.
جدا سازی زن و مرد،کنترل حریم خصوصی زنان
و مجبور کردن آنها به تبعیت از قوانین واپس مانده طالبانی تحت عنوان مقابله با بدحجابی،
گسترش تهاجم به بهانه دفاع از منزلت اجتماعی زنان و به حاشیه راندن زنان از حوزه های
عمومی و سرکوب خواسته های بر حق آنها خطوط اصلی برنامه سرکوب حقوق و آزادی های مدنی
و شهروندی زنان کشور است که همچنان با سماجتی کینه توزانه از سوی نیروهای سرکوب تعقیب
می شود.
بحث جدا کردن زن از مرد یک مقوله ایست که
توهین به کرامت انسانهاست .این امر شان انسانی را تا حد یک کالا تنزل میدهد.در واقع
اگر نیک بنگریم بیشتر پیکان این اهانت رو به زنان ایرانی است و اینکه حاکمیت به نیمی
از جامعه به شکل یک وسیله برای دفع نیازهای جنسی نیم دیگر مینگرد. این طرح علاوه
بر عواقب منفی مبارزاتی و علمی،عواقب فرهنگی و اجتماعی وخیمی هم به دنبال دارد. کمترین
نتیجه اجرای چنین طرحی آن است که در آینده بازار کار و امکان پیشرفت شغلی زنان محدودتر
و کمتر از شرایط فعلی خواهد شد. در نهایت
زنان هر چه بیشتر از اجتماع و بازار کار بیرون رانده شده و به کنج خانهها فرستاده
خواهند شد.
وقتی ما از یک جامعه سکولار صحبت میکنیم
،یعنی اینکه هیچ قانونی به نام دین نمیتواند روابط مدنی شهروندان را و نیز رابطه میان
فرد و حکومت را شکل دهد و تنها و تنها اصول شناخته شده حقوق بشری و میثاقهای بین المللی
است که رابطه افراد با یکدیگر و نیز با دولت
را شکل میدهد که در اصطلاح کلی
دموکراسی خوانده میشود.دین تنها یک امر شخصی است که رابطه فرد را با موجودی
متافیزیکی که میتوان خدا یا هر چیز دیگر نامید شکل میدهد و بس،بنا بر این جدا سازی
مرد از زن صرفاً به بهانه موهوم دین است که میتواند در جامعه تسری یابد و این نیز بر
آمده از یک حکومت مبتنی بر مذهب است و نه بیشتر .