در ایران متاسفانه آمار دقیقی از
پدیده همسر آزاری و خشونت خانوادگی وجود ندارد. اما مشاهدات تجربی و شواهد ظاهری
حاکی از وجود گسترده انواع همسرآزاری در خانواده های ایرانی است. بررسی های مرکز پزشکی قانونی در سال
۱۳۸۱ نیز نشان می دهد که از مجموع بیش
از دو میلیون و ۲۵۳ هزار نفر زن مراجعه کننده به پزشکی قانونی در مدت دو و نیم سال
گذشته که مورد ضرب و جرح قرار گرفته اند، بیش از نیم میلیون نفر از آنان قربانی
خشونت بوده اند. یافته های «طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان در ۲۸ مرکز استان کشور نشان می دهد که ۵۲٫۷ درصد از کل پاسخگویان در این پژوهش اعلام کرده اند که از اول زندگی
مشترک تا کنون قربانی خشونت هایی که شامل به کار بردن کلمات رکیک، دشنام، داد و
فریاد، بهانه گیری های پی در پی و جز آن است، بوده اند. در این میان ۳۷٫۸ درصد از زنان ایرانی از اول زندگی
مشترک خود، خشونت فیزیکی را تجربه کرده اند که شامل سیلی زدن با مشت یا چیز دیگر،
لگد زدن و … است. با وجود آنکه نتایج طرح ملی مذکور، نسبت به بسیاری از تحقیقات و
آماری که در ایران وجود دارد، رقم های پایین تری را از وضعیت خشونت خانوادگی علیه
زنان در ایران نشان می دهد، اعلام نتایج آن حایز اهمیت بود. نتایج کامل این طرح به
صورت سندی محرمانه باقی ماند و تنها در گزارشی کوتاه منتشر شد.
گزارش حاضر با اتکا به تحقیقات
انجام شده در زمینه خشونت علیه زنان تا سال ۱۳۸۸ تهیه شده است. در ادامه، نمای کلی
از وضعیت انواع خشونت خانگی از جمله خشونت جسمی، روانی-کلامی، و جنسی بر اساس
تحقیقات انجام شده در ایران ترسیم شده است.
وضعیت خشونت خانوادگی در ایران
الف) روانی – کلامی
بر اساس اغلب تحقیقات انجام شده در
ایران، خشونت روانی- کلامی، اولین رتبه را در میان انواع خشونت خانگی علیه زنان
دارد. طبق نتایج طرح ملی، زنان ایران در میان انواع ۹ گانه خشونت خانگی، بیشتر تحت خشونتهای
روانی و کلامی قرار دارند. ۵۲٫۷درصد از کل پاسخگویان در پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی دقیقا اعلام
کردهاند که از اول زندگی مشترک تا کنون قربانی این نوع خشونت بودهاند.میانگین
وقوع این نوع خشونت برای زنانی که درگیر آن بودهاند ، ۱۰ بار بود.یافته های تحقیقی که در زمینه خشونت خانگی در خانواده های تهرانی
صورت گرفته نیز نشان می دهد که میزان خشونت عاطفی مردان علیه زنان در خانواده ها
تقریبا دو برابر خشونت جسمانی است .طبق تحقیقی که در شیراز انجام شده
میزان خشونت روانی، ۴۷٫۵ درصد بود. نتایج تحقیقی که در شهر اردبیل انجام شده است ۵۵٫۵ درصد زنان در خانواده ها متحمل
خشونت روانی شده بودند .براساس نتایج برخی از تحقیقات، آمار
خشونت روانی به مراتب بالاتر است. به طور نمونه، طبق نتایج تحقیقی که در کرمان
انجام شد، ۷۸٫۶ درصد از زنان خشونت روانی را تحمل کرده بودند .
تحقیقات نشان می دهد که خشونت روانی
با میزان و اشکل مختلف رخ می دهد و نتایج آن در استان های مختلف متفاوت است. بر
اساس نتایج طرح ملی انواع خشونت روانی شامل به کاربردن کلمات رکیک، دشنام، داد و فریاد،
بهانهگیریهای پی در پی و … است که نتایج این طرح نشان می دهد بهانهگیریهای پی
در پی، داد و فریاد و بداخلاقی با زن (۴/٣٨ درصد)، قهر و صحبت نکردن شوهر با همسر و خودداری از ارائه بحث در
مورد مسائل فیمابین، (٩/٣٧ درصد)، به کاربردن کلمات رکیک و صحبتهای بیرون از نزاکت
و دشنام (٨/٣٠ درصد) محکم کوبیدن به در، به هم زدن سفره، انداختن میز ناهارخوری،
(٢۵ درصد)، ایجاد فشارهای روحی روانی با رفتار آمرانه و تحکمآمیز (٧/٢٠
درصد) منت نهادن مداوم از بابت تامین معاش و عهدهداری زندگی و سرکوفتهای روانی پی
در پی، (٩/١٧درصد)، تحقیر و خجالت زده کردن نظیر بیاحترامی، بیارزش تلقی کردن و
بردن آبرو پیش دیگران (۵/١٧ درصد)، ایجاد مداوم احساس درماندگی (۶/١۵ درصد)، و از بین بردن کرامت انسانی
و عزت نفس (۵/١٢ درصد)، از رایجترین انواع خشونتهای روانی و کلامی است که
پاسخگویان از اول زندگی مشترک تاکنون تجربه کردهاند .در مطالعه ای که در اصفهان صورت گرفت، نتایج نشان داد که شایع ترین
اشکال وقوع خشونت کلامی- روانی در خانواده ها محول کردن کار فرزندان به زنان (۵۲درصد)، عکس العمل شدید در موقع
مخالفت (۴۰درصد) و تصمیم گیری بدون مشورت (۳۴درصد) بود.
براساس نتایج برخی از تحقیقات، زنان
در زمان بارداری نیز با خشونت روانی و کلامی مواجه هستند. طبق نتایج «بررسی شیوع و
نوع خشونت خانگی در زنان باردار در شهرکرد»، شیوع همسرآزاری روحی و روانی ۵۱٫۷ درصد و آسیب های شدید ناشی از همسر
آزاری در بعد روحی ۱۲٫۵۶ درصد بود. همچنین، طی تحقیقی که در مشهد انجام شده، ۸۱٫۸ درصد از زنان باردار خشونت روانی
خیلی خفیفی را تجربه کرده اند. همچنین ۴۰٫۸ درصد از نمونه ها در طول بارداری خشونت کلامی را متحمل شده اند.
ب) خشونت جسمی
براساس آمار منتشر شده در ایران،
خشونت جسمی پس از خشونت روانی بیشترین درصد را به خود اختصاص داده است و بر اساس
نتایج اغلب تحقیقات، بین ۲۵ تا ۳۸ درصد خشونت فیزیکی خانگی علیه زنان در ایران وجود دارد. نتایج طرح
ملی در سال ۲۰۰۴ این نکته را تایید می کند به طوری که در این گزارش، رتبه دوم از
انواع خشونت مورد بررسی به خشونت فیزیکی یا جسمی تعلق دارد که ۳۷.۸ درصد از زنان ایرانیاز اول زندگی
مشترک خود، آن را تجربه کردهاند. براساس تحقیقی که در سمنان انجام گرفته نیز ۳۰ تا ۳۵ درصد کل زنان در طول زندگی مشترک
خود مورد آزار جسمانی شوهرانشان قرار می گیرند. در تحقیقی که در بابل انجام شده،
فراوانی خشونت خانگی در میان مراجعین به مرکز پزشکی قانونی بابل ۳۶درصد بود که نوع جراحت ایجاد شده
غالبا فیزیکی بوده است. طبق نتایج تحقیقی که در شهر اردبیل انجام شده است ۲۸٫۵ درصد زنان در خانواده ها متحمل
خشونت فیزیکی شده بودند. نتایج تحقیقی که در بوشهر انجام شده نیز نشان می دهد که در ۲۵ درصد از سوء رفتارهای بدنی، زنان
به مدت بیش از ۸ سال تحت خشونت جسمی واقع شده بودند که ۶۷درصد این موارد از نوع شدید بودند. طبق نتایج برخی از تحقیقات، آمار
خشونت فیزیکی به مراتب بالاتر است. به طور نمونه، بر اساس نتایج تحقیقی که در
کرمان انجام شده است، ۵۵٫۶ درصد زنان خشونت جسمی را متحمل شده بودند. همچنین در تحقیقی که فقط بر زنان
باردار در مشهد صورت گرفته، ۹۳٫۱ درصد از آنان خشونت فیزیکی خیلی خفیفی را تجربه کرده اند. بر اساس تحقیقی که در ارومیه انجام
شده نشان می دهد که ۵۰ درصد زنان، مورد خشونت فیزیکی و جسمی قرار گرفته اند.
تحقیقات نشان می دهد که خشونت
فیزیکی با میزان و اشکل مختلف رخ می دهد و نتایج آن در استان های مختلف متفاوت
است. براساس نتایج طرح ملی، میزان سیلی زدن (۶/٢٢ درصد)، کشیدن و هل دادن (٨/١۶ درصد)، زدن با مشت و یا چیز دیگر (۵/١۵ درصد) لگد زدن ( ٣/١۶ درصد) از انواع رایج خشونت فیزیکی
در میان زنان بود. همچنین شهرهای زاهدان در شدت صدمات ناشی از خشونت خانگی ( کبود
کردن، لق کردن دندانها، شکستن دست و پا، پارهکردن پرده گوشی و…) و خشونت فیزیکی
نوع اول (گاز گرفتن، بستن ، زندانی کردن، چنگ انداختن ، کشیدن مو، اخراج از خانه و
…) و خرم آباد درخشونت فیزیکی نوع دوم (سیلی زدن، زدن با مشت، لگد زدن، کشیدن، هل
دادن و…) بالاترین موارد وقوع خشونت را شاهد بودهاند .طبق نتایج تحقیقی که بر روی زنان مراجعه کننده به پزشکی قانونی در
تهران صورت گرفته، علائم فیزیکی به دنبال ضرب و جرح در ۶۸٫۱۳ درصد موارد خونمردگی و کبودی، ۲۴٫۵% خراشیدگی، ۳٫۴۳درصد شکستگی استخوان و ۳٫۴۳ درصد شامل مواردی مثل پارگی گوش و
عزله بودند. شدت این صدمات در ۶۶٫۸ درصد متوسط، ۲۳٫۴درصد خفیف و ۹٫۹درصد به نسبت شدید برآورد شده است. بر اساس پژوهشی که در اصفهان انجام
شده است وقوع خشونت فیزیکی شامل هل دادن و پرت کردن (۶درصد)، لگد و مشت زدن (۵درصد) و پیچاندن دست و کشیدن مو (۵درصد) گزارش شده است .در تحقیقی که در بابل انجام شده، شایع ترین محل های جراحت سر و گردن
(۲۲٫۳درصد) و بعد از آن اندام ها (۲۱٫۶درصد) بود. بیشتر جراحات (۵۴درصد) تنها از نوع ضرب بود، اما ۴۱درصد بیماران در مجموع و به طور
انحصاری یا در ترکیب با ضرب، دچار جرح شده بودند. ارزیابی فراوانی انواع ضرب ها و
جرح ها نشان داد که گرچه شایع ترین نوع ضرب، کبودی و شایع ترین نوع جرح، خراشیدگی
بود، اما به ۲۴درصد زنان آسیب جدی و شدید وارد شده بود و مهم ترین ابزار آسیب اجسام
سخت (۹۰درصد) بودند.
برخی از تحقیقات نشان می دهد که
زنان حتی در زمان بارداری با خشونت جسمی مواجه هستند. در این زمینه علاوه بر نتایج
تحقیقی که در مشهد نشان داد که ۹۳٫۱ درصد از زنان باردار خشونت فیزیکی خیلی خفیفی را تجربه کرده اند نتایج
تحقیقی که در سبزوار انجام شدنیز نشان می دهد که ۱۷٫۵ درصد در طی دوران بارداری تحت
خشونت جسمی قرار گرفته بودند که شایع ترین رفتار خشونت آمیز در این بین، سیلی زدن
گزارش شده بود. استفاده از وسایلی نظیر چاقو، سنگ و چوب جهت اعمال آسیب استفاده
شده بود و در ۲٫۲ موارد، شدت این صدمات به حدی بوده که است که باعث بستری در
بیمارستان شده است .در تحقیق دیگری که بر زنان باردار
در یاسوج انجام شده است، نتایج نشان داد که ۸٫۵ درصد از زنان در دوران بارداری تحت
خشونت فیزیکی قرار گرفته اند .
نتایج برخی تحقیقات نشان می دهد که
حدود نیمی از زنانی که در معرض خطر خشونت فیزیکی قرار دارند، از هیچ منبع کمکی
دریافت نمی کنند. به طور نمونه طبق نتایج تحقیقی که در اصفهان و چهارمحال و
بختیاری انجام شده، مشخص شد که حدود نیمی از زنان کتک خورده در هنگام بروز خشونت فیزیکی
از سوی شوهر از هیچ منبعی جهت کمک استفاده نمی کنند و منفعل هستند. به نظر می رسد زنان به دلیل ترسی که
از شوهر خود دارند و احتمال می دهند که در صورت درخواست کمک از فرد یا افرادی،
همسر رفتار خشن خود را در آینده افزایش داده و انتقام بگیرد، عملا از هیچ منبعی
تقاضای کمک نمی کنند. از طرفی پایین بودن سطح تحصیلات زن به عدم اشتغال وی در
جامعه، خانه دار ماندن، عدم استقلال مالی او، درآمد کمتر خانواده، فشار سنگین
تأمین مخارج خانواده بر دوش مرد و نهایتا بروز رفتارهای خشن در خانواده منجر می شود.
همچنین تکرار و تناوب خشونت در خانواده اثرات منفی زیادی می تواند داشته باشد که
کمترین آن عادی شدن این رفتار (کتک زدن مرد و پذیرش کتک توسط زن) در خانواده است.
پ) اجتماعی
بر اساس طرح ملی، رتبه سوم با رقم ۲۷٫۷ درصد متعلق به خشونتهای «ممانعت
از رشد اجتماعی و فکری و آموزشی» است که شامل ایجاد محدویت در ارتباطهای فامیلی،
دوستانه و اجتماعی، ممانعت از کاریابی و اشتغال و ایجاد محدویت در ادامه تحصیل و
مشارکت در انجمنهای اجتماعی است که ۳/۷۲ درصد از زنان اظهار کردهاند که از اول زندگی مشترک تا کنون در معرض
این نوع از خشونت همسران خود نبودهاند .در این تحقیق، میزان ممانعت از کاریابی و
اشتغال در بیرون خانه و یا ادامه اشتغال (٨/١۶ درصد)، ایجاد محدودیت در ارتباطات
فامیلی (۶/١۶ درصد)ایجاد محدودیت در ادامه تحصیل، مهارتآموزی و مشارکت در
انجمنهای اجتماعی (٣/١١ درصد)، به دست آمده است .نتایج تحقیقی که در شهر اردبیل انجام شده است نتایج مشابهی را نشان
می دهد به طوری که طبق نتایج آن، در ۳۰ درصد خانواده ها خشونت اجتماعی وجود دارد .
ت) جنسی
در ایران به دلیل تابوها و قوانین
موجود، آمار واقعی از خشونت جنسی علیه زنان وجود ندارد. اغلب زنان این خشونت ها را
انعکاس نمی دهند و همچنین به واسطه قوانین مدنی که تمکین خاص را از وظایف زنان می
داند به ویژه خشونت جنسی اعمال شده بر زنان متاهل منعکس نمی شود. نتایج پژوهش
بررسی خشونت خانگی در ۲۸ مرکز استان این امر را تایید می کند. این پژوهش نشان میدهد که وقوع
خشونتهای جنسی و ناموسی در سطح ملی با رقم ۱۰٫۲درصد پایین ترین رتبه را نسیت به
انواع خشونت های خانگی دیگر به خود اختصاص داده است. اما پژوهشگران این طرح ملی
اعلام کرده اند که با توجه به وجود نوعی الزام، جبر هنجاری، عرفی و حتی شرعی
درباره اظهار چنین خشونتهایی در جامعه و فرهنگ ایران، به طور تلویحی میتوان
میزان کم این نوع خشونت ها را ناشی از خود سانسوری و نزاکت زنان مورد مطالعه دانست
.در تحقیقی که در بابل انجام شده، ۱۳درصد قربانیان اعمال فشار و خشونت
جنسی را در روابط جنسی عنوان نمودند .نتایج برخی تحقیقات آمار به مراتب
بالاتری را نشان می دهند، به طوری که، بر اساس نتایج تحقیقی که در کرمان انجام شده
است، ۲۸٫۶ درصد زنان خشونت جنسی را تحمل کرده بودند .همچنین، در بررسی که بر خانواده های تهرانی در رابطه با خشونت علیه
زنان صورت گرفت نیز نشان داد که ۲۶٫۹درصد زنان، دو بار یا بیشتر خشونت جنسی را تجربه کرده بودند .طبق تحقیقی که در شیراز انجام شده میزان خشونت جنسی ۲۲٫۳درصد بود .
اشکال خشونت جنسی نیز متفاوت است به
طوری که طبق تقسیم بندی طرح ملی، انواع خشونت جنسی و ناموسی شامل مجبور کردن به
دیدن عکس و فیلمهای خلاف اخلاق عمومی یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته یا
غیرمتعارف است .همچنین، در مطالعه ای که در اصفهان
صورت گرفت، شایع ترین اشکال وقوع خشونت جنسی در خانواده ها توقع از زن جهت ارضای
مردان در هر زمان (۵۳درصد)، میل مفرط جنسی مردان (۴۴درصد) و رها کردن همسر بعد از ارضای مرد (۲۶درصد) بود .
خشونت جنسی که بدترین نوع خشونت
وارد شده به یک زن باردار می توان باشد متاسفانه آمار نگران کننده ای را نشان می
دهد، به طوری که طی تحقیقی که در رابطه با خشونت خانگی زنان در دوران بارداری در
مشهد انجام شده، ۹۵٫۲ درصد از نمونه ها در طول بارداری خشونت جنسی خیلی خفیف و ۰٫۳ خشونت جنسی خیلی شدیدی را تجربه
کرده اند. همچنین براساس نتایج «بررسی شیوع و نوع خشونت خانگی در زنان باردار
در شهرکرد»، ۱۳٫۸ درصد از جمعیت مورد مطالعه دارای نوعی همسر آزاری جنسی بودند.
ث) اقتصادی
خشونت مالی یکی از انواع خشونت هایی
است که بر زنان در خانواده اعمل می شود. بر اساس تحقیقی که در ارومیه انجام شده، ۲۳٫۲ درصد زنان، مورد خشونت مالی قرار
گرفته اند .نتایج تحقیقی که در کرمان انجام شده
است، نشان می دهد که ۳۴٫۷ درصد زنان خشونت اقتصادی را تجربه می کنند .طبق تحقیقی که در شیراز انجام شده میزان خشونت اقتصادی ۲۳درصد بود .در بررسی که بر خانواده های تهرانی در رابطه با خشونت علیه زنان صورت
گرفته، ۱۹٫۲ درصد زنان، خشونت اقتصادی را متحمل شده بودند .
این نوع خشونت نیز انواع مختلفی
دارد. در مطالعه ای که در اصفهان صورت گرفت، نتایج شایع ترین اشکال وقوع خشونت
اقتصادی در خانواده ها جلوگیری مردان از مشارکت زن در تصمیم گیری اقتصادی (۲۵درصد) و ممانعت آنها از دستیابی زن
به استقلال مالی (۱۹درصد) و خرج کردن درآمد خانواده برای دیگران است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر