نوشته:رضا
وضعی
هشت مارس روز جهانی زن، یادآور مبارزات
قهرمانانهی زنان کارگر نساجی در نیویورک است که سنگِ بنای مبارزهی متشکل زنان در
ابعاد جهانی را پیریزی کردند. هشت مارس همچنین یادآور مبارزه و مقاومت به یاد ماندنی
زنان ایران در اولین هشت مارس بعد از به قدرت رسیدن رژیم زنستیز جمهوری اسلامی است.
رژیمی که اولین حملهی خود را با فرمان حجاب اجباری و سرکوب و تشدید ستم بر زنان بنا
نهاد. هشت مارس یادآور مبارزات زنانی است که سلاح مبارزه را در مقابل این رژیم سرکوبگر
به زمین نگذاشتند و در خانه و خیابان، دانشگاه و مدرسه، در زندان و.... علیه پدرسالاری،
فرودستی زنان و زنستیزی مبارزه کردند. مبارزات زنان در سراسر جهان الهامبخش ما و
همه آنانی است که مصمماند ستمگری و پایههای فرودستی را در هم کوبند. بدون شک مبارزهای
سخت و دشوار در پیش است. پیروزی و رهایی واقعی زنان سهل و آسان نخواهد بود و راه پر
پیچ و خمی را در پیش دارند. اما موقعیت و شرایط زندگی میلیونها زن چه در ایران و منطقه و چه در
جهان به گونهای است که دیگر نمیتوان تا این حد حقارت و فرودستی را تحمل کرد.
امسال در شرایطی به پیشواز هشت مارس میرویم
که در ایران یورش جدی، زنستیزانه و گستردهای علیه زنان توسط جمهوری اسلامی ایران
برنامهریزی و به اجرا گذارده شده است. این یورش تنها یک سلسله اعمال سرکوبگرانه علیه
زنان نیست بلکه اجزا و مولفههای مختلف یک عملکرد سیستماتیک و برنامه ریزی شده است
که در نظر دارد زنان جامعه را در موقعیت به مراتب عمیقتری از فرودستی قرار دهد و با
نمونهسازیِ ارتجاعی این سیاست را حتی به سرتاسر منطقه گسترش دهد و با نیروهای واپسگرا
و بغایت زنستیز همچون داعش به رقابت بپردازد.
طرحهای مربوط به افزایش جمعیت و خانواده تحت نامهای طرح جامع جمعیت، تعالی
خانواده، خانواده اسلامی و محدودسازی روشهای جلوگیری از بارداری وغیره از یک سو راه
مشارکت بیشتر زنان در جامعه را محدود میکند و از سوی دیگر زنانی را که از میان کوهی
از محدودیتها و تبعیضات جنسی، وارد اجتماع شده به درون چهاردیواری خانه برمیگرداند.
این طرح به قوانینی منجر شده است که نه تنها کلیه امکانات و بودجهها برای جلوگیری
از باردار شدن ناخواسته، برداشته میشود بلکه هر گونه اقدامی از جانب زنان جهت کنترل
بدن خود و هر گونه اقدامی جهت اداره مستقل زندگی خود به یک اقدام "غیر قانونی"
منجر خواهد شد و با مجازات شلاق و زندان روبرو خواهد بود.
طرح "صیانت از حریم عفاف و حجاب"
، طرح مربوط به "آمران به معروف و ناهیان از منکر" نه تنها به مردان خانواده
بلکه به هر مأمور و وابسته به رژیم و هر عنصر عقبماندهی ضدزنی این اجازه را میدهد
تا کردار، رفتار و پوشش هر زنی را کنترل کند، و با پشتوانهی قوانین عفاف و حجاب نقش
پلیس مخصوص زنان را بازی کند. در ارتباط با همین مسئله رژیم اراذل و اوباش مزدور خود را برای تحمیل جنبههای
مختلف این یورش سازماندهی کرده و علاوه بر مأمورین نیروهای انتظامی، بسیج و گشت ارشاد
را به جان زنان انداخته است. اسیدپاشی به صورت زنان که در چند ماه گذشته در برخی از
شهرها مثل اصفهان، تهران، شیراز و تبریز رخ داده است بخشی از یورش رژیم علیه زنان و
ادامهی منطقی سیاستهای زنستیزانهی آن و شکلی از اعمال "امر به معروف و نهی
از منکر" است. لازم به یادآوری است که مبارزات زنان و مردان خصوصا در اصفهان و
عکسالعمل تودهای مردم در مقابل اسیدپاشی توانست به درجاتی نقش رژیم و اهدافش را افشا
کند.
اعدام
ریحانه دختر جوانی که به جرم دفاع از خود در مقابل یک متجاوز اطلاعاتی در آبان
ماه امسال اعدام شد و انعکاس بین المللی یافت ، در چارچوب همین یورش رژیم قرار داشت.
رژیم با پروندهای قلابی و مضحک ریحانه را روانهی چوبهی دار کرد، تا بدین وسیله اعلام
کند، زنان جوانی که حق دفاع از بدن خود را حتی در مقابل متجاوزین بهخصوص متجاوزین
وابسته به حکومت را به خود میدهند به وحشیانهترین شکلی مجازات خواهند شد.در پس یورش وحشیانهی اخیر علیه زنان، ضعف
و ناتوانی جمهوری اسلامی را نیز میتوان مشاهده کرد. روحیهی سرکش و مبارزه طلبِ دختران
جوان رژیم جمهوری اسلامی را عاجز کرده است و نشانی از یک شکست فضاحت بار برای رژیم
را در خود دارد. استیصال جمهوری اسلامی نقش مهمی در این تهاجم زنستیزانه و یورش وحشیانه
علیه زنان دارد. همین عجز و ناتوانی و استیصال و درماندگی، ذخیره و پتانسیل مهمی برای
تودههای مردم و به خصوص زنان است که بتوانند با مبارزات متشکل خود به مقابله با این
یورش ارتجاعی بپردازند.
در شرایطی که ارزشهای اسلامی و پدرسالاری
به شدت توسط دختران و زنان جوان به زیر ضرب رفته است، رژیم این یورش ارتجاعی و زنستیزانه
را نه تنها به منظور ضد حملهای برای انسجام و بازسازی و ترمیم جامعهای که بر خانواده
پدرسالار از نوع اسلامی استوار است، سازماندهی کرده است بلکه در نظر دارد که از زنان
بدین وسیله انتقام بگیرد.
در عین حال که زنان ارزانترین، مطیعترین،
مطلوبترین و سودزاترین نیروی کار برای چرخش سرمایه محسوب میشوند اما با «خانهدار»
خواندشان، کارشان را صرفا یک «فعالیت درآمدزا» مینامند و فوق استثمار زنان را مخفی
میکنند. دستمزد پایین را توجیه و امکان سازمانیابی را از زنان میگیرند. آنها را
از تکه زمینهاشان در روستا ها میرانند تا در ابعاد میلیونی «حاشیهنشین» شهرها شوند
و زرادخانهی تنفروشی، تجارت انسان، کارهای «غیررسمی»، خدماتی، بیگاری و نگهداری از
فرزندان گرسنه و رها شده و ... باشند.
متاسفانه تکرار تجربهی زنان ایران به وضوح
نشان داد که پایهی ایدئولوژیک، نماد و شاخص یک حکومت اسلامی موقعیت فرودست و بردگی
و بیحقوقی کامل زنان است و چگونه بنیادگرایان مذهبی همراه با همدستانِ بینالمللیشان
میوهچینان مبارزات عادلانه مردم هستند. وقتی سی و پنج سال پیش از دل مبارزات انقلابی
مردم ایران عقبماندهترین و زنستیزترین جایگزین ممکن بیرون آمد، در واقع هدفشان این
بود که تا حد امکان به حاکمیت ستمگرانهی خود مشروعیت و تقدس بخشند و آن را در سیستم
سرمایهداری ادغام کنند. شاید بتوان گفت اسلامی کردن نظام پدر/مردسالاری مهمترین عمل در این راستا بود. با استفادهی همه جانبه از
اهرم های قدرت دولتی روابط ستم بر زن را بر
اساس شریعت از نو قالب بندی و بازسازی کردند. این نه فرهنگ ازلی و ابدی "زن مسلمان"
است که احیا شد، بلکه فرهنگ و روابط پدرسالاری اسلامی بود که به پشتوانه سرکوب دولتی
مستقر شد.جمهوری اسلامی با صراحت انقیاد زن را در قوانین کدبندی کرد و برای آن دادگاه
ها و نیروهای سرکوبگر اجرايی تخصیص داد.
در پس یورش وحشیانهی اخیر علیه زنان، ضعف
و ناتوانی جمهوری اسلامی را نیز میتوان مشاهده کرد. شکی نیست که جمهوری اسلامی از
به تمکین در آوردن زنان در طول عمرش درمانده شده است. روحیهی سرکش و مبارزه طلبِ دختران
جوان رژیم جمهوری اسلامی را عاجز کرده است و نشانی از یک شکست فضاحت بار برای رژیم
را در خود دارد. زنان و موقعیت آنها به پاشنه آشیل جمهوری اسلامی مبدل شده است. استیصال
جمهوری اسلامی نقش مهمی در این تهاجم زنستیزانه و یورش وحشیانه علیه زنان دارد. همین
عجز و ناتوانی و استیصال و درماندگی، ذخیره و پتانسیل مهمی برای تودههای مردم و به
خصوص زنان است که بتوانند با مبارزات متشکل خود به مقابله با این یورش ارتجاعی بپردازند.
باید به این رژیم ارتجاعی گفت که مطمئنا
زنان به عنوان تحتستمترین بخش جامعه در ایران به زودی به میدان خواهند آمد. زمانی
که زنان سلاح «آگاهی» را برای مبارزه با هر چه گرد کهنه و ارتجاعی دارد، در دست بگیرند؛
خشمگین و پرتعداد به صحنه خواهند آمد و مقابل «قتلهای زنجیرهای»، «قتلعام زنجیرهای»
و «اسیدپاشی زنجیرهای» شما، مبارزات زنجیرهای خود را سازمان خواهند داد. تا در مقابل
ارتجاع شما دنیایی نوین را خلق کنند که در آن نه چهرهای را اسید بسوزاند و نه خانهای
را بمب و نه کودکی را بخاری قراضهی مدرسه. دنیایی که در آن ستم و استثمار جایی ندارد
و رهایی زنان یکی از ارکان آن است.
از این رو زنان فقط با مبارزهی انقلابی،
انترناسیونالیستی، رادیکال است که میتوانند دستان خونآلود، مردانه و «روحانی» آنان
را از زندگی میلیونها زن که در خانهها، کارخانهها، مزارع، خیابانها، فاحشهخانهها
و ... با خشونت بیرحمانه و بیسابقهای له میشوند، کوتاه کرده؛ و راه رهایی و دستیابی
به روابط غیراستثمارگرانه و غیرستمگرانه را باز کنیم. هیچ افق روشنی برای رهایی زنان
و رهایی بشریت بدون جنگیدن و سرنگونی متصور نیست و بدون حضور زنان در این مبارزه سرنگونی
نظام موجود امکانپذیر نیست.
تا به آن روز ما آگاهیمان را صیقل میزنیم....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر