۱۳۹۸ مهر ۳, چهارشنبه

زن‌کشی در دو قاب


نویسنده: یگانه خویی
از ماجرای قتل میترا استاد هنوز چهار ماه هم نمی‌گذرد. ماجرا اما دیگر تا حد خوبی به فراموشی سپرده شده است. زنی جوان میان بهت و حیرت عمومی به دست شهردار سابق تهران به قتل رسید و بعد طی روزهای متمادی تمام نیروهای عادی‌سازانه بسیج شد تا از معدود بهت‌زدگی‌های جمعی ما، که هنوز تن به عادی‌سازی نداده بود، اعتبارزدایی کند. از سناریوی «دام و پرستو» گرفته تا تاکید بر سوابق شهردار و بعد هم بمباران مردم با ریزِ وقایع دادگاه، کشاکش مناسبات قاتل‌‌‌‌ـ‌برادر مقتول، ارایه‌ی روایاتی جنایی‌ـ‌پلیسی که شرم و شگفتی مشاهده‌ی قتلی خانگی ـ‌ همسرکشی ـ در پیش چشم عموم را به سریالی پوارو‌ـ‌‌ماب تقلیل داد. تقلیل قتل به این که ببینیم حالا خود زن خون خودش را مباح کرده، یا وجود اسلحه در منزل و صحبت با همسر و تهدید او با اسلحه در حریم خانگی هم احیاناً مساله داشته است. در مروری آرام و «نمادین» چنان از قتل زنی جوان قبح/جرم‌زدایی شد که وثیقه گذاشتن و رها شدنِ موقتی‌ قاتل ماجرا و ورود دوباره‌اش به صحن اجتماع صرفاً شبیه پایانی بود پیش‌بینی‌پذیر بر سریال جنایی کشدار و خسته‌کننده‌ای که دو ماهی در ایام تابستان پخش می‌شد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر